مكتب اصالت فايده
جلال ميرزايي
رييسجمهوري روز گذشته در جلسه هفتگي دولت به بيان انتقادهايي نسبت به عملكرد صدا و سيما در پوشش اخبار دولت پرداخت؛ انتقادهايي كه به روشني ريشه در نحوه برخورد جانبدارانه صدا و سيما در پوشش اخبار سياسي داشت و عجيب آنكه، اين رويه عملا در قبال دولت مستقر نيز انجام شده و شاهديم در پوشش سخنان شخص رييسجمهوري نيز برخوردي گزينشي، جايگزين رويكرد بيطرف مورد انتظار از رسانه شده است. در اين شرايط اما به نظر ميرسد مشكل دولت و رييسجمهوري صرفا به اين رويههاي جناحي صدا و سيما و ديگر منتقدان دولت در جناح اصولگرا محدود نبوده و امروز رييسجمهوري به تعبيري تنهاتر از هميشه است. اوضاعي كه بايد آن را از دو جنبه مورد توجه قرار داد.
بخشي از اين تنهايي دولت و رييسجمهوري كه به عملكرد منتقدان و مخالفان سياسي دولت مربوط است، تا حدودي طبيعي است. چنانكه ميبينيم اين جريان سياسي عملا به دنبال ايجاد اختلاف در بدنه دولت بوده و در اين مسير از هيچ اقدامي چشم نميپوشد. رويهاي كه به نظر ميرسد در راستاي اهدافي خاص، از جمله تضعيف دولت و رييسجمهوري دنبال ميشود. اما واقعيت آن است كه بحث حملات منتقدان و مخالفان سياسي و جناحي دولت، تنها علت اين اوضاع در وضعيت كنوني دولت نيست. به بيان ديگر بخشي از اين مشكل ناشي از عملكرد دولت و شخص رييسجمهوري است. متاسفانه آقاي روحاني با وجود هشدارهاي گاه و بيگاه اصلاحطلبان و اعلام نگراني دلسوزانِ دولت مبني بر لزوم تشكيل دولتي يكدست، به اين مهم توجه نكرد و در نتيجه آن انسجامي كه به لحاظ گفتماني انتظار ميرفت در دولت محقق نشد. چنان كه حداقل در برخي موارد به نظر ميرسد اگر آقاي رييسي هم رييسجمهور ميشد، بعضي وزرا همچنان ميتوانستند به كار خود ادامه دهند. در واقع بخشي از مشكل ناشي از آن است كه روحاني از حداقل اختيارات خود نيز استفاده نكرده و هنگامي كه يك رييسجمهوري از حداقل اختيارات خود، حداكثر استفادهها را نكند، چه تضميني وجود دارد كه اگر تمام اختيارات را به او بدهيم، بتواند بهنحوي ديگر عمل كند؟ از ديگر سو اين وضعيت با توجه به ساختار سياسي حاكم بر كشور و همچنين نحوه عملكرد نيروهاي گوناگون سياسي، دور از انتظار نيست. به هر حال رييسجمهوري نبايد اين طور تصور كند كه فعال مايشا است؛ اين انتظاري غيرواقعي است. بنابراين بخشي از اين مشكلات نيز ناشي از نحوه عملكرد شخص رييسجمهوري است كه نتوانست كابينهاي همفكر و يكدست را به كار بگيرد. همزمان بحث ديگري نيز مطرح است و آن، اينكه اختلافاتي در پيشبرد مسائل سياست خارجي، فرهنگي و اجتماعي وجود دارد و رييسجمهور بايد بتواند با زيركي از پس ايجاد همگرايي براي حل اين مشكلات برآيد. حال آنكه با وجود كوتاه آمدن در قبال بسياري فشارها در عمل چنين نشده است. به بيان ديگر در حالي كه روحاني برخلاف حمايت گفتمان اصلاحات، به سوي جناح رقيب ميل كرد، رقباي سياسي، حاضر به كوتاه آمدن نشدند كه علت بروز اين اوضاع، ظاهرا بيش از آنكه در عدم توانايي دولت در تعامل با جناح رقيب قابل رديابي باشد، در تصميمات نادرستي قابل جستوجو است كه در دولت اتخاذ شده است. مجموعه اين مسائل منجر به آن شده كه اگر چه رييسجمهوري همچنان از حمايت حاميان گفتماني خود و مجموعه اصلاحطلبان برخوردار است اما از آنجا كه تمايلي به نزديكي به اين طيف سياسي ندارد و نيز به اين دليل كه رقيب، مطابق انتظار هر روز به بهانهاي به او ميتازد، نزد خود احساس تنهايي ميكند. امروز به نظر ميرسد در مجموعه اصلاحطلبان انگيزه و رمق كافي براي حمايت از دولت نمانده است؛ چرا كه دولت آنها را مايوس كرده است. آقاي رييسجمهور بايد ببيند در اين مدت، چه نشست و برخاستي با شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان داشته يا چه گفتوگويي با رسانهها و افكار عمومي يا فراكسيون اميد مجلس به عنوان مهمترين فراكسيون حامي دولت داشته است؟! متاسفانه بايد بگوييم كه هرچه جلوتر ميرويم، اين نگراني افزايش مييابد؛ چرا كه به روشني ميبينيم بسياري از كساني كه در دولت روحاني مسووليت گرفتند، نگاهي تاييدآميز به رقباي سياسي دولت دارند و صراحتا از اين مسائل سخن ميگويند. چرا كه افرادي به كار گرفته شدند كه بهتعبيري ازجمله اعضا و اصحاب مكتب اصالت فايده هستند؛ آن هم نه منافع ملي و گروهي؛ بلكه منافع شخصي و فردي!