• ۱۴۰۳ سه شنبه ۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4497 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۴ آبان

دلباخته پروازهاي پيامبرانه

غلامرضا عليزاده

بيست و هشتم صفر سالروز رحلت جانگداز «نگار مساله‌آموز» عالم بشريت، حضرت محمد مصطفي(ص) است. شخصيت ممتازي كه به تعبير مولانا «عالم مست گفتارش بودي» دو صفت «امانتداري» و «حسن خلق» خصوصياتي بودند كه دوست و دشمن را ياراي انكار آنها نبود. اين خصلت منحصر‌به‌فرد، ملهم از آن بود كه باتوجه به طبيعت و سرشت دينداري اصيل و ايمان پويا، روش‌هاي خشونت‌آميز نمي‌توانند به تقويت ايمان در فرد و مناسبات قومي ديني در جامعه منتهي شوند. تنها ملايمت، نرم‌خويي و روش‌هاي مسالمت‌آميز، اقناعي و عاري از خشونت مي‌توانند موجب وصل انسان‌ها به خداوند و پيوند آنها با روح دين ‌شوند. اتخاذ شيوه‌هاي خشونت‌آميز موجب رميدن و نفرت مي‌شود و ...

متنفر كردن ديگران از دين و آيين اسلام، ناروا و نكوهيده است.

روش‌هاي خشونت‌آميز، قاعدتا نامطلوب و نكوهيده‌اند، چراكه خاصيت گريزانندگي و نفرت‌گستري دارند و گريزاندن، روا نيست.

در قرآن كريم تصريح شده است كه ملايمت و روحيه‌ خشونت‌گريز پيامبر سبب الفت و همگرايي شده است و اگر پيامبر روحيه و منشي خشونت‌طلب و زمخت مي‌داشت، در امر همگرايي، ناكام مي‌ماند:

«فبِما رحْمه مِّن ‌الله لِنت لهُمْ ولوْ كنت فظًّا غلِيظ الْقلْبِ لانفضُّواْ مِنْ حوْلِك...» (آل‌عمران: ۱۵۹)؛ پس به [بركت] «رحمت الهي با آنان نرمخو [و پرمهر] شدي و اگر تندخو و سخت‌دل بودي قطعا از پيرامون تو پراكنده مي‌شدند...»

شفقت و رحمتي كه توصيه مي‌كرد فراگير و همگاني بود و مي‌خواست مومنان به آيين او، با همگان، رحيم و دلسوز باشند.

حضرت محمد (ص) براي خود حشمتي تدارك نديده بود. در دسترس بود و هر كه مي‌خواست مي‌توانست به آساني با او خلوت كند و هم‌صحبت شود. او در پي تدارك شكوهي مادي و امتيازاتي ويژه براي خود نبود.

و اين ويژگي انكارناپذير مردان ايماني است. مرداني الهي كه براي انجام تغيير بنيادين در جامعه جهالت‌زده، هنجارها را كناري زده و با صاحبان بت‌ها و بانيان تزوير در مي‌افتند. بار مسووليت آنچنان سنگين است و «وزر» آن‌چنان طاقت از كف مي‌ربايد كه نبي از سترگي و مهابت آن شولايي بر سر مي‌نهد، تو گويي خود مي‌داند با رسالت او تاريخي در پهنه‌اي به وسعت زمين در حال تغيير است.

آدمي كه دلباخته ايمان است، مي‌داند كه از ساعت‌هاي شب‌آلود و ابرگين غيبت خدا گريزي ندارد. پيامبر اسلام هم مي‌فرمود: «إنّه ليغانُ علي قلبِي.» يعني دلم ابرآلود مي‌شود. با اين حال و حتي آنگاه كه در كمال درماندگي چشم در چشم شب غيبت دوخته است، دلباخته ايمان، به خدا عشق مي‌ورزد.

در تجربه وحياني پيامبر(ص)، افقي پديدار مي‌شود كه بي‌نهايت شيرين است. قرآن مي‌گويد همگان به سوي «او» بازمي‌گرديد. مي‌گويد «مستقر» و قرارگاه آنجاست و به تعبير پيرهرات؛ (دنيا محل عبور است، نه شهرستان سرور) و مومنان سرانجام به ديدار و ملاقات او كامياب مي‌شوند. انديشه بازگشت، از شيرين‌ترين افق‌هايي است كه پيامبر در تجربه وحياني به غنيمت بُرد. خوشا حال او و هر آن‌كه بتواند از آن افق شيرين به زندگي بنگرد. چنانكه قرآن كريم مي‌فرمايد: مومنان آنانند كه اميدوارند او را در انتهاي مسير ملاقات مي‌كنند و به دامان او بازمي‌گردند:

«الّذِين يظُنُّون أنّهُمْ مُلاقُو ربِّهِمْ وأنّهُمْ إِليْهِ راجِعُون (بقره: ۲۶)؛ همان كساني كه مي‏‌دانند با پروردگار خود ديدار خواهند كرد و به سوي او بازخواهند گشت.»

و بشارت مي‌دهد كه هر آنكه مشتاق ديدار اوست، روزي با گذر از ورطه مرگ به خواسته دل مي‌رسد:

«منْ كان يرْجُو لِقاء‌الله فإِنّ أجل‌الله لآتٍ؛ (عنكبوت: ۵) كسي كه به ديدار خدا اميد دارد [بداند كه] اجل [او از سوي] خدا آمدني است.»

آيات، استدلالي به سود اين نگاه اقامه نمي‌كنند. هر آنچه دراختيار ماست اميدي است و چشم‌اندازي تا اين اندازه شيرين و دلگرم‌كننده كه احتمالا دلايل خود را تنها در امتداد يك سبك زيست مومنانه پيشكش مي‌كند (صديق قطبي، ۱۳۹۷). دلايل اين ميل به وصال حق، از جنس دلند و شخصي و برآمده از سيري سخت‌كوشانه به قصد هم‌افقي با پيامبر. همان‌طور كه در دعاي ابوحمزه ثمالي آمده است:

«أنّ الرّاحِل إِليْك قرِيبُ الْمسافهِ؛

آنكه راهي توست، راهش نزديك است.»

الگوي ايمان‌آوري پيامبر(ص) برآمده از اعتمادي ژرف و انفسي و بركنار از چون ‌و چراهاي آفاقي است؛

بعد از درگذشت پيامبر، چند تن از ياران به نزد ام‌ايمن مي‌روند. ام‌ايمن دايه پيامبر در كودكي بود و پيامبر نيز به ديدارش مي‌رفت. ام‌ايمن كه آنها را مي‌بيند به گريه مي‌افتد. به او مي‌گويند چرا مي‌گريي؟ آنچه نزد خداست براي پيامبر نيكوتر است. پاسخ ام‌ايمن شگفت‌آور است: «ما أبْكِي أنْ لا أكُون أعْلمُ أن ما عِنْد‌الله خيْرٌ لِرسُولِهِ، ولكِنْ أبْكِي أن الْوحْي قدِ انْقطع مِن السماء؟»

«گريه من از اين نيست كه نمي‌دانم آنچه نزد خداست براي رسولش نيكوتر است، بلكه مي‌گريم چون وحي از آسمان پايان گرفته است.»

ام‌ايمن، دلباخته پروازهاي پيامبرانه بود.

امام علي (ع) كه بار غم اين مصيبت بر دل و جانش سنگيني كرده و در توصيف رحلت غم‌انگيز مقتداي خويش مي‌فرمايد: «پدر و مادرم فداي تو ‌اي رسول خدا، با مرگ تو رشته‌اي پاره شد كه در مرگ ديگران اين‌گونه قطع نشد، با مرگ تو رشته پيامبري گسست و نزول وحي و اخبار آسماني قطع شد.»

مولا علي (ع) درخصوص ويژگي‌هاي ظاهري حضرت پيامبر مي‌فرمايد: چهره‌اش سپيد بود و رنگ رخسارش گلفام بود، چشماني سياه و نافذ داشت. زلف داشت مو‌هايش نرم و صاف بود. اندكي متمايل به جلو بود و چون راه مي‌رفت تو گويي كه از بلندي سرازير مي‌شد. (ترمذي، ۱۳۷۲؛ ۳۵)

آن حضرت در بيان ديگري هنگام دفن پيكر مطهر رسول خدا (ص) مي‌فرمايد: «صبر و شكيبايي بر هر مصيبتي نيكوست جز در غم فراق تو و بي‌تابي و ناشكيبايي زشت است جز در اندوه مرگ تو. مصيبت تو بزرگ و هر مصيبتي پيش از تو و پس از تو ناچيز است.

مصيبت رحلت پيامبر (ص) نه‌ تنها براي مومنان و محبان آن حضرت جانگداز بود و نه تنها عالم انسانيت و جهان بشري از فيض وجود آن خورشيد هدايت و رحمت محروم و رابطه آسمان و زمين قطع شد، بلكه همه موجودات در سوگ پيامبر (ص) نشستند و در و ديوار و فرشتگان ملكوت اعلي، نيز ماتم‌زده و سوگوار اين مصيبت عظما شدند.

علي (ع) در بيان لحظات ارتحال و هنگام غسل پيكر مطهر رسول خدا (ص) مي‌فرمايد: «و پيامبر رحلت نمود... گويا در و ديوار خانه در سوگش فرياد مي‌زد، گروهي از فرشتگان فرود مي‌آمدند و گروهي ديگر به آسمان پرواز مي‌كردند. گوش من از صداي آهسته آنان كه بر حضرتش نماز مي‌خواندند، پر بود تا آنگاه كه او را در حجره‌اش دفن كردم.»

درود و صلوات بر روح بلند و پر‌فتوحش كه عالم از نغمه دلكش او مستند و فرامين انساني و عدالت‌طلبانه‌اش، گمشدگان لب دريا را طريق و براي عاشقانش، محجه‌البيضا است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون