• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3229 -
  • ۱۳۹۴ يکشنبه ۶ ارديبهشت

گفت‌وگو با دكتر محمدرضا كلاهي، جامعه‌شناس و دبير همايش مطالعات اجتماعي دين

فقدان رويكردهاي نظري نقيصه جامعه‌شناسي ما است

اينكه رويكردهاي نظري و روشي نضج نگرفته‌اند بحث مهمي است كه البته كل جامعه‌شناسي ايران به آن مبتلاست. يكي از دغدغه‌هاي اصلي من به عنوان رييس گروه «جامعه‌شناسي دين» انجمن در اين گروه هم پيگيري همين امر است. اما متاسفانه رويكردها هنوز حتي براي خود اساتيد هم ظاهرا شكل نگرفته و مشخص نشده است

سياست‌نامه|گروه «جامــعـــه‌‌شناسي‌دين» انجمن جامعه‌‌شناسي ايران با همكاري «انجمن ايراني مطالعات فرهنگي و ارتباطات» به تازگي اقدام به برگزاري همايش سه‌روزه‌اي با عنوان «مطالعات اجتماعي اسلام دين در ايران» كرد. در روز نخست اين همايش كه در سالن شهيد مفتح وزارت علوم برگزار شد در قالب دو پنل به موضوع «دين و دانشگاه» پرداخته شد و روز دوم و سوم آن در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران به هفت پنل با عناوين «روحانيت و انديشه ديني»، «دين، تاريخ و زمان»، «مناسك ديني»، «اقليت‌هاي ديني»، «گونه‌هاي دينداري»، «دين در عرصه‌هاي عمومي»، «دينداري و عوامل موثر بر آن» اختصاص يافت و در نهايت همايش با ميزگرد اختتاميه‌اي كه بحث و گفت‌وگوي آزاد ميان اساتيد و دانشجويان را دربرداشت، به پايان رسيد. اين همايش كه در كتابچه خود، به عنوان «نخستين همايش ملي مطالعات اجتماعي دين و اسلام» معرفي شده است، برخلاف همايش‌هاي معمول در ايران كه حول مقالات و سخنراني‌ها مي‌چرخند، پايان‌نامه‌هاي دانشجويي را محوريت خود قرار داده بود و سعي داشت بيش از هر چيز به معرفي و بررسي پايان‌نامه‌هاي دانشجويان تحصيلات تكميلي با موضوع مطالعات اجتماعي دين، اعم از مطالعات جامعه‌شناسانه،‌مطالعات انسان‌شناسانه،‌مطالعات فرهنگي، مطالعات تاريخي بپردازد.
در مورد اين همايش گفت‌وگويي با آقاي دكتر محمدرضا كلاهي، دبير علمي همايش انجام شده است كه در زير مي‌خوانيد.

    درباره خود همايش «مطالعات اجتماعي اسلام/ دين در ايران» و معرفي آن كمي توضيح دهيد. ايده برگزاري آن چطور شكل گرفت؟

پيش از هر چيز بايد بگويم ايده اوليه اين همايش را دكتر حسن محدثي حدود يك سال پيش در جلسه شوراي مديريت گروه دين انجمن جامعه‌شناسي مطرح كردند. به دنبال اين ايده، بعد از بحث و بررسي‌هاي لازم اواخر تابستان 93، فراخواني براي دريافت مقاله ارايه شد و تاكيد ابتدايي بر آن بود كه مقاله‌ها بايد از پايان‌نامه‌هاي دانشجويي شركت‌كنندگان برگرفته شده باشند. در اين فراخوان، محورهاي پيشنهادي گروه هم عبارت بودند از مطالعات اجتماعي- فرهنگي دين و معنويت در ايران، جامعه‌شناسي اسلام، انسان‌شناسي اسلام، مطالعات سياسي اسلام، مطالعات فرهنگي اسلام، توسعه و اسلام، ارتباطات و اسلام و غيره. اين همايش هم مانند تمام همايش‌ها طي فرآيند عامي، شوراي علمي خود را شكل داد و با حضور و راي اساتيدي چون آقايان مهدي اعتمادي‌فرد، عمادالدين باقي، محمد ثقفي، هادي خانيكي، سيدحسين سراج‌زاده، سيدكاووس سيدامامي، سارا شريعتي، مقصود فراستخواه، محمدامين قانعي‌راد، حسن محدثي و يونس نوربخش-كه در واقع شوراي مديريت گروه جامعه‌شناسي دين انجمن را تشكيل مي‌دادند و در سازوكارهاي آيين‌نامه‌اي جامعه‌شناسي دين انتخاب شده بودند- به داوري مقالات ارايه شده پرداخت. براي هر مقاله-پايان‌نامه دو داور علمي داشتيم كه به آنها بر اساس معيارهايي چون طرح مساله خوب، بديع بودن موضوع، چارچوب مفهومي، روش متناسب و يافته‌هاي قابل توجه نمره دادند و ما براساس ظرفيت ارايه در اين همايش، 40 پايان‌نامه برتر براي ارايه شفاهي و 20 مورد براي ارايه پوستري انتخاب كرديم. برگزاري اين جلسه هم در واقع با همكاري گروه جامعه‌شناسي دين انجمن جامعه‌شناسي ايران و انجمن مطالعات فرهنگي و ارتباطات و با حمايت معاونت فرهنگي و اجتماعي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، دانشگاه علم و فرهنگ، معاونت امور فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، دانشگاه خوارزمي، دانشگاه آزاد اسلامي، پژوهشگاه فرهنگ و ارتباطات، انجمن جامعه‌شناسي
آموزش و‌پرورش و انجمن علمي دانشجويي انسان‌شناسي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران برگزار شد.

   اهداف اوليه برگزار كردن اين همايش با اين موضوع و با اين تاكيد بر پايان‌نامه‌ها چه بود؟

اهداف اين همايش را مي‌توان بر‌اساس دو وجه خود همايش توضيح داد. اين همايش يك وجه موضوعي كه مطالعات اجتماعي دين است و يك وجه ژانر پايان‌نامه‌اي دارد. ژانر پايان‌نامه در واقع ژانري است كه اغلب در همايش‌ها هيچ توجهي به آن نمي‌شود. در واقع ژانر مسلط در همايش‌ها مقاله است و اين مساله بديهي تلقي مي‌شود كه آنچه بايد ارايه شود مقاله است و آنچه مورد توجه و بررسي قرار مي‌گيرد تنها موضوع خود همايش است. شايد اين نخستين بار حداقل در ايران است كه ما در اين همايش علاوه بر موضوع، به ژانر هم فكر كرديم و اين براي ما مهم بود كه موضوع مورد نظرمان قرار است در چه قالبي ارايه شود. البته همان طور كه دكتر سراج‌زاده هم در سخنان خود در اين همايش اشاره كردند، در دنيا هم همايش‌هايي مشابه وجود دارد، نه دقيقا‌ از بابت تاكيد بر ژانر پايان‌نامه بلكه همايش‌هايي كه ارايه‌كنندگان آن دانشجويان تحصيلات تكميلي هستند و همايش در درجه اول فرصتي براي اين دانشجويان است تا در گردش علمي مشاركت بيشتري داشته باشند.
در حقــيقت اين ايــده ما در خصوص پايان‌نامه محور بودن همايش مبتني بر يك پيش‌فرض نظري در مورد كليت علم و فرآيند توليد علم بود. تصور متداول اين است كه علم محصول مطالعه و انديشه متفكران است، در واقع محصول انتخاب موضوع از سوي متفكر، بررسي و كاوش آن در ميدان پژوهش، انديشه‌ورزي او و ايده‌هاي نظري متفكر و مجموعه اينها مي‌شود علم. در اين تصوير متداول آنچه در پس‌زمينه پنهان است اين است كه متفكر در تنهايي خودش مي‌انديشد كه البته اين انديشه‌ورزي در ارتباط با ميدان است.
 اما پيش‌فرض نظري ما اين بود كه علم در اين تنهايي كه چنين تصويري عرضه مي‌كند شكل نمي‌گيرد بلكه علم در نتيجه ارتباط دست‌اندركاران ميدان علم شكل مي‌گيرد كه شامل نويسنده اثر علمي، خوانندگان و مخاطبان آن اثر و حتي خود موضوع مورد مطالعه است البته اثر علمي شامل هم آثار مكتوب همچون كتاب و مقاله و هم آثار شفاهي همچون سخنراني و درس دادن استاد در كلاس مي‌شود. مجموعه‌اي از اين ارتباطات و گفت‌وگوهاست كه از خلال آن ايده‌ها در ذهن خلق مي‌شوند و به تدريج شكل مي‌گيرند و علمي را توليد مي‌كنند. در شكل‌گيري يك علم علاوه بر اين فرآيند، جايگاه‌ها و موقعيت‌هاي مختلفي هم وجود دارد كه علم در درون آن جايگاه‌ها و موقعيت‌ها بروز مي‌يابد. به عنوان مثال كتاب، مقالات علمي-پژوهشي، مقالات معمولي، سخنراني‌ها و گفت‌وگوها، جزوه‌هاي درسي، تقرير استاد در كلاس و البته پايان‌نامه. پس هم بحث فرآيند توليد مطرح است و هم بحث جايگاه‌ها كه در هر كدام از اين دو مقوله ما شاهد سلسله‌مراتب‌ و رابطه فرادست- فرودست هستيم. به عنوان نمونه در تصور متفكر تنها، اين متفكر جايگاه بالادست را دارد چون باور بر اين است كه آن علم متعلق به آن متفكر است. بنابراين ساير گفت‌وگوگران ميدان در جايگاه فرودستي قرار مي‌گيرند و به تدريج از فرآيند توليد علم حذف مي‌شوند.
يــا هــــمچنين‌در مــورد سلسله‌مراتب جايگاه‌هاي بروز علم مي‌بينيم كه كتاب و مقاله علمي-پژوهشي در مقايسه با پايان‌نامه‌ها و مقالات معمولي جايگاه بسيار فرادست‌تري دارند. حتي در بين دو تصور ياد‌شده در بالا، تصوير فرآيند توليد علم از خلال گفت‌وگو در مقايسه با تصور علم مبتني بر متفكر تنها، يك تصوير فرودستي است كه كمتر مطرح مي‌شود. به‌طور خلاصه بايد بگويم كه در واقع هدف اصلي ما تاكيد بر اين بود كه پايان‌نامه كه محصول گفت‌وگوي ميان استاد و دانشجو است و خود دانشجو در مقايسه با استاد، نسبت به آنچه تصور مي‌شود جايگاه رفيع‌تري در توليد علم دارند.
اين همايش همچنين با تاكيد بر ژانر پايان‌نامه به عنوان اثري علمي و تلاش براي نشان دادن اهميت آن، قصد داشت وضعيت فعلي پايان‌نامه‌ها در ايران را مورد نقد قرار دهد. در حال حاضر پايان‌نامه‌ها بعد از مدت‌ها تلاش استاد و دانشجو در جلسه دفاعيه‌اي كه اغلب به شكل يك مناسك برگزار مي‌شود و در آن بحث و گفت‌وگوي جدي‌اي مطرح نمي‌شود، به شكل ظاهرا عمومي طرح مي‌شود و سپس تنها يك نسخه از آن به كتابخانه‌ها ارايه مي‌شود كه دسترسي به آن نسخه هم بسيار محدود است و در واقع پايان‌نامه‌ها بعد از توليدشان، از گردش دانش به يك معنا حذف مي‌شوند و در گوشه كتابخانه‌ها خاك مي‌خورند.
 آنچه كتاب‌ها، مقالات و حتي جزوه‌هاي درسي به عنوان علم توليد مي‌كنند در گردش دانش مي‌افتد، خوانده مي‌شود، مورد نقد و بررسي و مورد ارجاع قرار مي‌گيرد ولي پايان‌نامه خيلي كمتر از آنچه بايد در اين گردش دانش مشاركت داده مي‌شود. بنابراين يكي از اهداف اصلي اين همايش بازگرداندن پايان‌نامه‌ها به اين گردش علمي است. البته اين همايش نمي‌تواند به شكل كافي بستر لازم را براي اين موضوع فراهم كند و بيشتر حالت هشدار دارد. البته علاوه بر اين، در اين همايش اهداف جنبي هم داشتيم كه به عنوان نمونه مي‌توان به گرد هم جمع كردن كنشگران ميدان مطالعات اجتماعي دين و فراهم آوردن فرصتي براي شناخت آنها نسبت به آثار يكديگر و همكاري با هم و همچنين مشاركت بيشتر در گروه جامعه‌شناسي دين انجمن جامعه‌شناسي اشاره كرد.
   مساله بسيار مهمي كه يكي از نقدهاي ممكن به اين همايش را نيز در بردارد، به موضوع دسته‌بندي پايان‌نامه‌ها در پانل‌هاي مختلف اين همايش برمي‌گردد. پانل‌هاي اين همايش بيشتر بر اساس موضوع پايان‌نامه‌ها دسته‌بندي شده بودند و يك معيار مهمي چون رويكرد نظري و روشي در اين همايش به كلي ناديده گرفته شده بود. در واقع ضعفي كه مي‌توان گفت در كليت جامعه‌شناسي در ايران از جمله اساتيد، نحوه ارايه دروس و كلاس‌ها و متعاقبا دانشجويان مشاهده كرد، در اين همايش نيز وجود داشت و آن هم اين بود كه اين همايش هم مثل كليت جامعه‌شناسي در ايران به لحاظ رويكرد نظري و روشي و در سطحي بالاتر برنامه پژوهشي از انسجام لازم برخوردار نبود و همين مساله باعث مي‌شد بحث‌هاي نظري جدي‌‌اي مبتني بر رويكردهاي كلان‌تر در نگيرد و خب طبيعتا اين همايش هم در چارچوب همان وضعيت معيوب باقي بماند و نتواند در جهت نظم دادن به وضعيت آشفته فعلي جامعه‌شناسي و در اينجا اختصاصا جامعه‌شناسي دين كمكي كند.
اين نقد قابل طرح است و موافقم كه در اين همايش اين معيار براي دسته‌بندي وجود نداشت. اما از اين جهت موافق نيستم كه اين ايراد همايش بود. به اين دليل كه فكر مي‌كنم جايگاه آن تفكيك‌هاي رويكردها و پارادايم‌ها در همايش‌ها نيست. اين را هم مي‌پذيرم اين همايش به عنوان همايش مطالعات اجتماعي دين بسيار عام و كلان بود و همچنين اين را كه نيز قبول دارم كه موضوعات بسيار متنوع بود اما دسته‌بندي بر اساس مستاله موضوعي و نه پارادايمي و رويكردي، خودش اين حسن را دارد كه رويكردهاي مختلف حول موضوع‌هاي مشتركي با يكديگر برخورد پيدا مي‌كنند، نه اينكه هر كدام از آن رويكردها در پانل خودشان بحث‌هاي مختص به خودشان و جدا از ديگر رويكردها را مطرح كنند و مورد بحث قرار دهند.
البته دسته‌بندي رويكردي لزوما به معناي ايزوله كردن رويكردها و جداسازي آنها از يكديگر نيست. دسته‌بندي همايش با آن معيار پارادايم و برنامه پژوهشي باعث مي‌شد از يك طرف اين همايش پارادايم‌ها و رويكردهاي مختلفي را بين اين پايان‌نامه‌ها ايجاد كند و به رسميت بشناسد و از طرف ديگر خود افراد نويسنده و پژوهشگر از خلال بحث و تبادل نظر با افرادي با رويكرد مشابه خودشان و از خلال نقد افراد با رويكردهاي ديگر بتوانند با شناخت نقاط قوت و ضعف‌شان به غناي نظري و روشي و حتي موضوعي بيشتر برسند و بحث‌ها اتفاقا مي‌توانست سمت و سوي مشخص‌تر پيدا كند و از پراكندگي و گنگي بحث‌ها جلوگيري كند.
اينكه رويكردهاي نظري و روشي نضج نگرفته‌اند بحث مهمي است كه البته كل جامعه‌شناسي ايران به آن مبتلاست. يكي از دغدغه‌هاي اصلي من به عنوان رييس گروه «جامعه‌شناسي دين» انجمن در اين گروه هم پيگيري همين امر است. اما متاسفانه رويكردها هنوز حتي براي خود اساتيد هم ظاهرا شكل نگرفته و مشخص نشده است. به همين دليل من سعي كردم ايده پژوهش براساس رويكردها و برنامه‌هاي پژوهشي را كمي رقيق‌تر كنم و از همان ابتداي كارم در اين گروه پيشنهاد دادم كه اساتيد و افراد فعال در اين گروه اعلام كنند چه به لحاظ موضوعي و چه به لحاظ خط فكري چه كارهايي كرده‌اند و در حال انجام چه كارهايي هستند يا چه دغدغه‌هايي دارند تا بعد با ارايه دسته‌بندي مشخصي از آنها، به عنوان مثال چهار زيرگروه تشكيل دهيم و بعد اعلام كنيم كه حداقل در گروه جامعه‌شناسي دين ايران اين چهار حوزه يا چهار خط فكري در حال كار كردن هستند و از دانشجويان دعوت كنيم اگر مايلند به شكلي مشخص با هر كدام از اين زيرگروه‌ها با خط فكري مشخص آنها همكاري كنند و فعاليت‌هاي دانشجويان را حتي در قالب پايان‌نامه‌هاي‌شان به يكي از اين چهار حوزه سوق بدهيم تا به نضج گرفتن اين حوزه‌ها كمك شود تا به تدريج رويكردها هم شكل بگيرند و جاي خودشان را پيدا كنند. اما در واقع اين اتفاق نيفتاد چراكه ظاهرا خود اساتيد هم اين خط فكري مشخص و حوزه كاري معين را ندارند. در مورد اين همايش ولي به اين مساله و دسته‌بندي بر اساس اين معيار فكر نكرده بودم، در واقع اين مساله‌اي جدي هم مطرح است كه در چنين فضايي كه اين رويكردها در كليت جامعه‌شناسي در ايران شكل نگرفته، يك همايش چقدر مي‌تواند در اين جهت برنامه‌ريزي كند و بايد به اين فكر كرد.
 در حال حاضر من معتقدم اين همايش نيست كه بايد رويكردها را شكل دهد، بلكه آنها بايد از قبل به وجود مي‌آمدند و آن موقع همايش فرصتي مي‌شد براي برخورد و مباحثه بين اين رويكردها.
   به نظر شما به عنوان دبير علمي هــمايــش مطالعات اجتماعي دين، دستاوردهاي اين همايش چه بود؟
اين همايش به بخش زيادي از اهدافي كه داشت رسيد كه مهم‌ترين هدف آن جمع‌آوري پايان‌نامه‌هايي با موضوع جامعه‌شناسي دين و معرفي آنها به علاقه‌مندان اين حوزه و شكل‌گيري بحث و تبادل نظر بين فعالان اين حوزه بود. بسياري از كساني كه در اين همايش حضور داشتند نمي‌دانستند در حوزه مطالعه اجتماعي دين چقدر كار پژوهشي در حد پايان‌نامه صورت گرفته و سطح كارها در چه حد است. به نظر من نتيجه كار اين همايش از اين لحاظ تا حد زيادي مايه شگفتي همه بود كه چقدر كارهاي متنوع و زيادي با داده‌ها و مفهوم‌پردازي‌هاي حداقل به لحاظ كمي پرتعداد و به لحاظ كيفي هم در بسياري موارد غني و مهم صورت گرفته است. به علاوه اينكه اين پايان‌نامه‌ها محصول ارتباط بي‌واسطه دانشجويان با ميدان تحقيق هستند و حداقل ماجرا اين است كه داده‌هاي خام بسيار عظيم و بسيار متنوعي جمع‌آوري شد كه با توجه به اين مساله كه يكي از كمبودهاي جدي در جامعه‌شناسي ايران بحث فقدان داده‌هاي خام است، دستاورد همايش در اين زمينه بسيار قابل توجه و قابل تحسين است. ضمن اينكه همين ارتباط بي‌واسطه و دغدغه‌مند دانشجويان با ميدان تحقيق‌شان از بروز بسياري از مسائلي جلوگيري مي‌كند كه ممكن است در هنگام جمع‌آوري‌هاي سيستماتيك داده‌ها در خلال كارهاي پژوهشي سازماني و ساختارهاي رسمي پژوهشي با بودجه‌هاي مالي زياد اما با روابط و مناسبات قدرت بسيار وسيعي پيش بيايد و داده‌ها را مخدوش كند. اين پايان‌نامه‌ها با كمترين هزينه مالي و با صرف كمترين نيروي انساني، داده‌هاي بي‌واسطه و بسيار متنوعي را در خود جا داده‌اند كه حتي شايد برابري مي‌كند با كل آن چيزي كه در طول سال‌ها از خلال ساختارهاي پژوهشي رسمي پرهزينه اما غيرمفيد به دست آمده است. از آنچه ما در اين همايش بر‌پايه پايان‌نامه‌هاي دانشجويي توانستيم جمع‌آوري كنيم كارهاي جدي و مهم زيادي مي‌توان انجام داد. به عنوان مثال شايد بتوان يك كتاب خوبي براساس داده‌هاي اين پايان‌نامه‌ها در مورد جامعه‌شناسي دين در ايران نوشت.

برش

در شكل‌گيري يك علم علاوه بر اين فرآيند، جايگاه‌ها و موقعيت‌هاي مختلفي هم وجود دارد كه علم در درون آن جايگاه‌ها و موقعيت‌ها بروز مي‌يابد. به عنوان مثال كتاب، مقالات علمي-پژوهشي، مقالات معمولي، سخنراني‌ها و گفت‌وگوها، جزوه‌هاي درسي، تقرير استاد در كلاس و البته پايان‌نامه. پس هم بحث فرآيند توليد مطرح است و هم بحث جايگاه‌ها كه در هر كدام از اين دو مقوله ما شاهد سلسله‌مراتب‌ و رابطه فرادست- فرودست هستيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون