• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4535 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۲۳ آذر

سقوط و شكار صدام

مرتضي ميرحسيني

كار رژيم بعث عراق اوايل بهار 2003 ميلادي با حمله امريكايي‌ها و اشغال اين كشور به پايان رسيد. هرچند برخي مقاومت‌هاي پراكنده و بي‌اثر در گوشه و كنار عراق شكل گرفت، خود صدام پيش از پايان ماجرا ميدان را خالي كرد و به نقطه‌اي نامعلوم گريخت. اواخر فروردين ماه فيلمي منتشر شد كه او را زنده و سالم، جايي نزديك بغداد نشان مي‌داد، اما تعيين زمان تهيه اين فيلم ممكن نبود. گويا چند پيام صوتي هم پس از آن ضبط و پخش كرد، اما نه اصالت اين پيام‌ها تاييد شدند و نه حتي اگر تاييد مي‌شدند تأثير چنداني بر روند وقايع داشتند. او بعد از سال‌ها يكه‌تازي در عراق و جاه‌طلبي‌هاي پرهزينه براي منطقه ما سرانجام شكست خورده و دولتش هم ساقط شده بود. او گريخت. شايعاتي درباره مخفيگاه او به گوش مي‌رسيد كه رد يا تأييدشان آسان نبود. برخي مردان دولت او و نيز شماري از نزديكانش يكي پس از ديگري شكار و دستگير شدند. برخي هم مانند پسران او، عدي و قصي در همان هفته‌هاي اول جنگ كشته شده بودند و ديكتاتور فراري عملا تنها مانده بود. گويا جايي هم براي رفتن و پنهان شدن نداشت و آنقدر نفرت و دشمني در عراق ايجاد كرده بود كه اكثريت بزرگي از مردم اين كشور به خونش تشنه بودند. باز با همه اين حرف‌ها، چند ماهي در خفا زندگي كرد و دست كسي به او نرسيد. تا اينكه سال 2003 در چنين روزي، خبر دستگيري او- به نقل از كردهاي عراق- رسانه‌اي شد. رييس امريكايي حكومت موقت عراق هم چند ساعت بعد در جمع خبرنگاران، همراه با تأييد اين خبر اعلام كرد كه صدام حسين را در دخمه‌اي در روستاي الدور از حوالي تكريت پيدا و دستگير كرده‌اند. . نوشته‌اند كه در يك اتاق كوچك تمام بتوني در عمق 20 متري زمين پنهان شده بود. مترجم عراقي كه نيروهاي امريكايي را در اين عمليات همراهي مي‌كرد با ديدن صدام از جا پريد و او را زير مشت و سيلي گرفت. البته امريكايي‌ها براي اطمينان از اينكه او خود صدام است از آزمايش دي‌ان‌اي هم استفاده كردند، زيرا از نظر برخي‌ها اين احتمال دور از ذهن نبود كه مردِ پشمالوي دستگيرشده يكي از ده‌ها بدل صدام باشد. چنان كه مي‌دانيد صدام را مدتي در زندان نگه داشتند و بعد از محاكمه‌اي نه چندان درخور، به اعدام محكوم كردند و به‌دار آويختند. يكي از بازجوهاي او بعدها در خاطرات خود تعريف مي‌كرد كه صدام گاهي فردي عادي حتي شوخ‌طبع به نظر مي‌رسيد، اما زودرنج و تندخو بود و نيز عميقا بي‌ادب و خودشيفته. گويا تا به آخر هرگز از كارهايي كه كرده بود احساس پشيماني نمي‌كرد و عذاب وجدان هم نداشت. بعيد هم بود كه او، با آن تباهي نفس به چيزهايي مثل «پشيماني» و «وجدان» نياز پيدا كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون