گروه اقتصادي
برآوردهاي جهاني نشان ميدهد كه نزديك به 90 درصد از كل حجم تجارت ميان كشورهاي دنيا از طريق درياها و شناورهاي اقتصادي انجام ميشود و تحت تاثير همين عملكرد، حفظ ثبات و امنيت درياها در سراسر جهان به يكي از اصليترين اولويتهاي اقتصادي و سياسي تمام دولتها بدل شده است. هرچند در فضاي امروز تمامي درياها و اقيانوسها نقش اقتصادي خاص خود را دارند اما موقعيت خاص جغرافيايي
خليجفارس و درياي عمان باعث شده اين مسير آبي در دوران مدرن نيز نقش تاريخي خود در اقتصاد بينالملل را حفظ كند.
توليد و انتقال بخش قابل توجهي از نفت و فراوردههاي نفتي جهان از سوي كشورهاي حاضر در اين منطقه موجب شده ثبات خليجفارس
براي بسياري از كشورهاي جهان اهميت فراواني داشته باشد و در روي ديگر اين سكه، هر بار كه بيثباتي و تنش در منطقه خليج فارس گسترش يافته، اقتصاد بسياري از كشورها از اين موضوع تاثيرپذيرفته است.
در ماههاي گذشته، تنش قطر و تعدادي از كشورهاي عرب حاشيه خليج فارس، اختلاف نظرهاي سياسي ايران و عربستان سعودي و حوادثي كه براي برخي كشتيهاي حاضر در اين منطقه به وجود آمده، باعث شده بار ديگر اين سوال به وجود آيد كه آيا ثبات در خليجفارس كاهش و ريسك حضور كشتيها در اين منطقه افزايش يافته است؟
هرچند ايران در طول سالهاي گذشته بارها تاكيد كرده كه حفظ امنيت خليج فارس و تنگه هرمز را رسالت تاريخي خود ميداند و اجازه بر هم خوردن امنيت در اين دريا را نميدهد اما اقدام تروريستي چند روز قبل ارتش ايالات متحده امريكا در به شهادت رساندن سردار قاسم سليماني، اين سوال را به وجود آورده كه آيا تنش جديد ايجاد شده از سوي ترامپ به درياي خليجفارس نيز منتقل خواهد شد و به دنبال آن آيا هزينه و ريسك عبور و مرور كشتيها در اين منطقه افزايش خواهد يافت؟
با وجود آنكه تعدادي از رسانههاي بينالمللي مانند فاينشنال تايمز به ارايه تحليلهايي جديد درباره موقعيت خليج فارس پرداخته اما مسعود پلمه، دبير انجمن كشتيراني و صنايع وابسته در گفتوگو با «اعتماد» ميگويد: براي تحليل شرايط جديد نياز به زمان بيشتري خواهد بود و بايد ديد بازارها به اين اتفاق چگونه واكنش نشان ميدهند. پلمه در اين گفتوگو به موقعيت دريايي ايران در شرايط پس از تحريم جديد امريكا نيز پرداخت و در كنار اشاره به برخي محدوديتهاي ايجاد شده، به صراحت اعلام كرد كه هيچ محدوديتي براي واردات هيچ نوع كالايي به ايران وجود ندارد.
برخي رسانههاي خارجي به ترور سردار قاسم سليماني و به شهادت رسيدن ايشان پرداخته و معتقدند اين موضوع ميتواند به افزايش تنشها در خليج فارس و به دنبال آن بالا رفتن ريسك عبور و مرور كشتيها در اين منطقه منجر شود. چقدر ميتوان اين تحليل و ترديد را
جدي دانست؟
براي بررسي وضعيت ثبات در خليج فارس بايد تحليلها را به قبل از شهادت سردار سليماني و بعد اين اتفاق تقسيم كنيم. در ماههاي گذشته با توجه به افزايش تنشها در منطقه خليج فارس كه به دنبال اختلاف نظر ميان برخي دولتها و حوادثي كه براي تعدادي از كشتيهاي حاضر در اين منطقه رخ داده بود، بسياري از شركتهاي دريايي بينالمللي اعلام كردند كه ريسك حضور در خليج فارس افزايش يافته و به دنبال آن برخي هزينهها افزايش خواهد يافت كه اين مساله تاثير خود را در ماههاي گذشته نشان داد. درباره حادثه شهادت سردار سليماني اما بايد صبر كرد و وضعيت بازارها را از نزديك ديد. قطعا تنش آفريني امريكا در منطقه ميتواند ترديدهايي را به وجود آورد اما به چند روز زمان نياز است تا تحليل شركتهاي بينالمللي از اين اتفاق روشن شده و تغيير در نرخها رصد شود.
تغييرات رخ داده در گذشته چه تاثيري بر فعاليتهاي كشتيراني ايران گذاشت؟
در كنار تغييرات كلي كه در حوزه افزايش نرخها به وجود آمد، ما از حدود يك سال و نيم پيش با تحريمهاي جديد دريايي امريكا نيز رو به رو شدهايم كه اين موضوع ميتواند هزينه پهلوگيري كشتيهاي خارجي به آبهاي ايران را افزايش دهد. در كنار كرايه و هزينههاي كشتي، شناورهاي اقتصادي براي تردد و پهلوگيري نياز به بيمههاي دريايي دارند كه بسياري از كشورها را پوشش ميدهد اما با توجه به تحريمها، اين شركتهاي بيمه فعاليت خود را در ايران متوقف كردهاند و از اين رو كشتيهاي خارجي بايد جداي از بيمه بينالمللي خود، بيمه شركتهايي كه در ايران فعال هستند را نيز دريافت كنند و همين مساله هزينهها را بالا ميبرد.
براي عبور از اين تنشها و تهديدها، آيا كشورهاي حاشيه خليج فارس و ايران برنامهريزي و مذاكرات مشتركي داشتهاند؟ براي كاهش هزينهها آيا يك دولت به تنهايي ميتواند تغييري جدي ايجاد كند؟
در اين ترديدي نيست كه براي كاهش تنشها و تهديدها در يك منطقه تمام دولتها و كشورها بايد برنامه خود براي عبور از اين موقعيت را ارايه كرده و ذيل يك جمعبندي گروهي فعاليت كنند. پيگيري چنين سياستي در اختيار بخش خصوصي و اجرايي نيست و اگر بنا باشد اتفاقي رخ دهد اين دولتها هستند كه بايد براي رسيدن به يك جمعبندي در ارتباط با آن به مذاكره بنشينند به همين دليل ما اطلاع دقيقي از اين امر نداريم اما رييسجمهوري ايران در سخنراني اخير خود در سازمان ملل طرح ابتكار صلح هرمز و منطقه خليج فارس را پيشنهاد كردند و اين اميد وجود دارد كه چنين برنامهاي از سوي دولتها پيگيري شود.
با اجرايي شدن تحريمهاي جديد عليه ايران، تعدادي از لاينرهاي بينالمللي اعلام كردند كه فعاليت خود در آبهاي ايران را متوقف خواهند كرد. آيا اين تصميم به فعاليتهاي دريايي كشور و برطرف كردن نيازهاي اقتصادي ايران آسيبي جدي وارد ميكند؟
در ابتدا بايد به اين نكته توجه كرد كه اگر لاينري از آبهاي ايران رفته به دليل همراهياش با تحريمهاي امريكا نبوده بلكه به دليل تهديدهايي است كه اين كشور آنها را اعلام و خطوط كشتيراني خارجي را به قطع همكاري و از بين رفتن منافعشان تهديد كرده است. در دوره برجام 22 لاينر در آبهاي ايران حضور داشتند و هرچند در اين مدت تعدادي از آنها برنامه خود را متوقف كردند اما همچنان در اين حوزه فعاليتها ادامه دارد. آنچه در اين بحث اهميت دارد نحوه برخورد و مواجهه ما با تحريمهاست. خوشبختانه با توجه به تجربهاي كه از دوره قبلي تحريمها وجود داشت، امروز بخشي از تحريمها را دور زدهايم و در بخش ديگر عملا تحريم نتوانسته مانع بزرگي ايجاد كند. از اين رو با صراحت اعلام ميكنم كه امروز ورود هيچ كالايي به كشور مسدود نشده و در صورت نياز از هر مبدا، هر كالايي كه نياز باشد به ايران خواهد رسيد. تحريمها شايد محدوديتهايي ايجاد كرده باشند يا برخي هزينهها را بالا برده باشند اما عملكرد ما را متوقف نكردهاند.
امريكا اعلام كرده در تحريمهاي فعلي، بندر چابهار از قرار گرفتن در اين فهرست معاف شده است. آيا موقعيت امروز اين بندر در قياس با ديگر بنادر ايران متفاوت است؟
برخلاف اين تلقي غلط هيچ يك از بنادر ما مستقيما از سوي وزارت خزانهداري امريكا در فهرست تحريم قرار نگرفتهاند. وقتي از تحريم بندر صحبت ميشود منظور دقيق اين است كه شركت اپراتور فعال در يك بندر تحريم شده يا تعامل با آن منجر به تحريم شركت خارجي ميشود. در بندر چابهار نيز معافيت صورت گرفته بيشتر به محوريت تردد كالاها ميان هند و افغانستان اختصاص يافته و جداي از آن موقعيت اين بندر با ساير بنادر ما تفاوت چنداني ندارد. بايد در نظر داشت كه يكي از اصليترين مشكلات ما در همكاري با كشورها وشركتهاي خارجي محدوديت در روابط و تبادلات بانكي است يعني حتي وقتي شركتي بدون توجه به محدوديتها و تهديدات امريكا با ما همكاري ميكند با توجه به دشواريهاي موجود در تعاملات بانكي و نياز به دسترسي به دلار، كار در مرحله اجرا دشوار ميشود.
در كنار تحريم در روزهاي گذشته برخي مشكلات داخلي در حوزه كشتيراني نيز مطرح شده بود كه يكي از آنها كمبود سوخت كمسولفور در داخل كشور بود. علت به وجود آمدن اين مشكل چيست؟
از حدود 10 سال پيش سازمان جهاني دريانوردي مقررات الزامآوري را نهايي كرد كه در چارچوب آن بايد شناورها از سوخت با سولفور پايين استفاده كنند. متاسفانه ما چه در اين دولت و چه در دولت قبل در زماني كه ميتوانستيم زيرساختهاي لازم براي برطرف كردن اين نياز را به وجود آوريم، كمكاري كرديم و از اين رو امروز با محدوديتهايي مواجه هستيم. اين سوخت در كشورهاي مختلف دنيا وجود دارد اما با توجه به اينكه اقتصاد ايران تحريم شده، دستيابي به اين سوخت براي ما با محدوديت رو به رو شده يا بعضا هزينه دسترسي به آن بالا ميرود از اين رو سياست و برنامهريزي صورت گرفته اين است كه تا جاي ممكن اين سوخت از طريق پالايشگاههاي داخلي تامين شود. در ايران پالايشگاه شازند اين سوخت را توليد ميكند كه از سويي ظرفيت توليد آن در قياس با نيازهاي موجود پايين است و از سوي ديگر اين پالايشگاه اعلام كرده كه سوخت در كارخانه تحويل ميدهد و از اين رو كشتيها بايد هزينهاي جديد براي رساندن سوخت از پالايشگاه به بندر را نيز تحمل كنند و از اين رو اين مساله ميتواند بر عملكرد كشتيهاي داخلي اثري منفي بگذارد و بايد براي آن چارهاي دقيق انديشيد.