• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4579 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۱۶ بهمن

نگاهي به نمايشگاه «لبخند شاعر» از مجموعه عكس‌هاي كورش اديم

هنر حاصل خطاي چاپ

حسن شفيعي

 

 

از گالري دنا بازديد كردم؛ نمايشگاه عكسي با عنوان «اتفاق انتخابي»؛ حاصل «خطا»ي چاپ صفحات كتاب عكسي با عنوان «لبخند شاعر» و اين پرسش كه: چه كسي هنر را مي‌آفريند؟ يا با وامي از هايدگر: چه باشد آنچه گويندش اثر هنري؟ اثر هنري چيست؟ آيا چيزي جز «بازنمايي» يا «واگويه‌»‌ آنچه هست؟ «زيست»، «حضور» هنرمند، نه جهاني را منفك از روابط اينجا و اكنوني موجود خلق مي‌كند و نه بر چنين جهان موجودي، معنايي ديگرگونه بار مي‌كند. هنر، عرصه بازنمودن است؛ بازنمودن گستره يا ساحت زيستي كه محصول پراتيك در وضع و روابط موجود است؛ فعليتي كه همواره سويه‌اي كارگرانه دارد؛ سويه‌اي كه در نهايت خويش، تصوير خود را بر هستي مي‌زند. در تصاوير اين نمايشگاه، آنچه بي‌اهميت‌ترين بخش‌اش است، وجه حضور شاعر است و آنچه بيش از هر چيز «حضور» خود را در «نابودن»اش مي‌نماياند، فاعل اين عكس‌ها يعني«كارگر» است. عكاس-هنرمند، اين «نابودن»، اين امر «نامكشوف» را به عرصه «حضور» مي‌آورد و در گالري مي‌نشاند. فعليت كارگر در زيست- قدرت- سياست موجود امر نشر- صنعت فرهنگ، هر گاه «به كار» ما آمده به كتاب بدل شده است؛ كتابي كه «نام» شاعر، «نام» عكاس، «نام» ناشر و در نهايت، «نام» چاپخانه، اين عرصه بروز و ظهور ابژكتيو كار را در خود داشته و آنچه به «نام» درنيامده است، خالق كار يعني كارگر بوده است. اما هر گاه اين «محصول كار»، «به كار» نيامده است و در «بازي بازار» گنجانيده نشده، خطا، كار غيرتوليدي، شي غيرمبادله‌اي، ضايعات «ناميده» شده، سر از زباله‌داني درآورده است؛ شايد هم از ساعت كار كارگر كسر شده باشد، از حقوقش، از سرمايه‌اي كه هدر رفته و از هر چيزي كه بايد كسر شود تا تراز مبادله به هم نخورد. دستي كه دراز مي‌شود و آن را از زباله‌داني خارج مي‌كند، گويي به «كاري» ديگر، معنادارش مي‌كند و راهي را مي‌يابد تا به بازار مبادله بازش گرداند و آن مرده بي‌قدر و بي‌ارزش را حياتي جديد بخشد و در اين حيات دوباره‌اش، از آن «خطا»، آن كار «بيهوده» ديگر اثري نيست؛ در تراز مبادله هم حال ديگر اثري از آن «ضايعات» نمي‌بينيم. چنين است كه در تمام اين نمايشگاه نيز نامي از آن كارگر نيست؛ همان قدر كه بر دوش‌هاي هيچ زباله‌گردي نيز، نام «كارگر» توليدگر زباله- ضايعات را نمي‌يابيم و نه در ترازوي سكوهاي پسماند و نه در آن محصول بازتوليد گشته پسين. كوروش اديم، هنرمند-عكاس ما، در فضاي «گالري»، در ميانه آن گفتارهاي روشنفكرانه، سيگارهايي كه مدام دود مي‌شوند تا زبان آلوده به فلسفه و هنر ما را دود كنند و به هوا بفرستند، كارگر توليدگر «زباله» و «ضايعات» را، هستي و زيست او را، آن عرصه مفقود به كار نيامده محذوف معدوم كار و فعليتش را، به ديوار مي‌آويزد؛ هر چند هيچ نامي از او بر هيچ زباني آورده نشود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون