• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4585 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۲۴ بهمن

هژموني نوكيسگي فرهنگي

رضا دبيري‌نژاد

پيدايش مراكز آموزشي رسمي و غيررسمي مختلف سطح اطلاعات را بالا برده است، يا گسترش رسانه‌ها و شبكه‌هاي فرهنگي دسترسي به محصولات فرهنگي را آسان‌تر و بيشتر كرده است. اما آيا دسترسي به محصولات، افزايش اطلاعات و اخبار فرهنگي آدم‌ها را فرهنگي مي‌كند؟

آنچه امروزه با آن روبه‌رو هستيم تنزل شناخت فرهنگي به سطح محصولات فرهنگي است، از اين‌رو تملك يا تسلط بر توليد محصول برابر با خود فرهنگ نهاده شده است. طي چند دهه گذشته موجي فراگير در اقشار جامعه براي مزين كردن خويش به نمودهاي فرهنگي پديد آمد؛ از اين رو فرهنگي شدن به مثابه يك تفاخر اجتماعي، به يك مد تبديل شد و از آموزش كودكان، يا فراگيري اطلاعات مرتبط با رويدادهاي فرهنگي، يا حضور در اماكن فرهنگي همچون گالري‌گردي يا موزه‌گردي و حتي سفرهاي داخلي و خارجي براي تماشاي اماكن و تفرجگاه‌هاي مشهور به يك عادت رايج و حتي گاه رقابتي تبديل شد. اين رفتار اشكال و سطوح مختلفي را شامل مي‌شد كه حاصل توان اقتصادي و اجتماعي افراد بود، اينكه اثر هنري بخرند يا ببينند، اينكه در كدام رويداد يا كدام‌ مكان حضور يابند. البته اين آگاهي و رفتار فرهنگي في‌الذات امري مذموم يا جعلي نيست اما چالش آنجاست كه همه چيز در سطح مي‌ماند، فرهنگ به همين سطح و در حد فرم و تظاهر تقليل مي‌يابد و به جاي آنكه فرهنگ پاسخ به نيازها، تسكين دردها و امكاني براي بالندگي جامعه باشد خود چالش‌آفرين مي‌شود. فرهنگ از شكل سنتي و بدوي آن يا در سطح فرهيخته معاصر وجه انديشه‌اي، گفت‌وگويي، كثرت‌بخش و توسعه‌دهنده افراد و جامعه داشته است چرا كه ذات فرهنگ به ادراك و تبادل و تعامل بسته است. فرهنگ امكان ادراك افراد، يا زمينه تعامل و بده بستان بين افراد و جامعه بوده است تا از طريق تجربه زيسته به شناخت بهتري از آدم و عالم دست يابند. بايد در نظر داشت كه ادراك و تعامل يا گفت‌وگو با پرسش و شناخت همراه مي‌شود و اين گونه عمق مي‌يابد. اما هر گاه فرهنگ به فرم و محصول تقليل‌يافته ابزار و كالا شده است، فرهنگ از سر ادراك به دردمندي و گفت‌وگو يا مدارا مي‌انجامد چه مدارا با آدمي باشد يا مدارا با طبيعت. تقليل فرهنگ به سطح نمودهاي ظاهري يا محصول آن را از ادراك عميق اجتماعي خالي مي‌كند. اينجاست كه با افرادي روبه‌رو مي‌شويم كه به واسطه گسترش ابزار يا افزايش توان اقتصادي داراي اطلاعات بالاي فرهنگي هستند يا توليدكنندگان خوب فرهنگي همچون آثار هنري شده‌اند و در سطحي گسترده‌تر مصرف‌كنندگان و تملك‌كنندگان مكان‌ها، رويدادها و توليدات فرهنگي مي‌شوند، اما دچار دغدغه يا عمق و درد نمي‌شوند. از اين‌رو افراد دغدغه‌مندي نيستند بلكه به تناسب فرصت تظاهر مي‌كنند. ما با طبقه‌اي روبه‌رو هستيم كه به اطلاعات و تفاخر مصرف فرهنگي مزين هستند و صاحب نظر مي‌نمايانند اما فاقد عمق فرهنگي هستند و مصرف فرهنگي آنها را عميق‌تر، متفكرتر يا كثرت‌گراتر نمي‌سازد. اين افراد را مي‌توان نوكيسه‌هاي فرهنگي دانست؛ نوكيسه‌هايي كه در روندي كوتاه تظاهري زياد دارند و به زبان بلند تبديل شده‌اند، زبان رايج اين حوزه‌ها در اختيار آنها قرار گرفته است، آنها مي‌توانند در جايگاه‌هاي فرهنگي قرار گيرند اما جايگاه‌هاي به دست آمده خود را تا حد رفتارهاي سطحي و فردي تقليل مي‌دهند. چالش امروز فرهنگ جامعه ايران هژموني نوكيسه‌هاي فرهنگي است كه به دليل افزايش كمي و تصاحب قدرت‌ يا جايگاه‌هاي فرهنگي توانسته‌اند به كنشگران فرهنگي و گفتارهاي رايج و بيشتر تبديل شوند. اين‌گونه است كه حوزه فرهنگ به جولان كنش‌هاي كاذب و جعلي و هياهوسازان بدل شده است. اينكه افراد مي‌توانند حضور بيشتري در اماكن يا رويدادهاي فرهنگي داشته باشند يا به واسط شبكه‌هاي ارتباطي يا اجتماعي ابراز نظر فرهنگي كنند امكان گسترش نوكيسه‌هاي فرهنگي را بيشتر كرده است، نوكيسه‌هايي كه نوشخواركنندگان محصولات و مدعيان فرهنگ شده‌اند، نوكيسه‌هايي كه فرهنگ براي آنها يك فرصت است كه مي‌توانند جايگاه‌هاي فرهنگي را تصاحب كنند و بر سياست‌ها و مراكز فرهنگي اثر بگذارند. اين‌گونه فرهنگ از توسعه و دردمندي اجتماعي باز مانده است. فقدان يا ناتوان شدن فرهنگ‌ورزان اصيل كه از سر دردمندي و ادراك اجتماعي بتوانند جسارت كنند و سبب زايش فرهنگي شوند (يعني زايش انديشه و ادراك). باعث شده است هژموني نوكيسگان فرهنگي فرهنگ‌ورزي جامعه را عقيم سازد. نوكيسگاني كه مدعي بزرگي و فهم همگاني هستند اما بزرگي نيازمند دربرگرفتن دردهاي بيشتر و همه است و نه تفاخر خويش بر ديگران كه ديوار مي‌كشد. اينان نمي‌توانند توسعه‌دهندگان فرهنگ و جامعه باشند بلكه محدودسازان فرهنگند كه آن را مصرف و تمام مي‌كنند. هژموني نوكيسگان سبب قدرت گرفتن دلالي و دلالان يا بهره‌كشي فرصت‌طلبان منصب‌جو يا منصب‌نشين شده است. هژموني نوكيسگان فرهنگي سبب شده است برنامه‌ريزي و مديريت فرهنگي به امري ساده و سهل الوصول تبديل شود و سطح تغييرات در آن بالا رود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون