• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4590 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۳۰ بهمن

تدبير بي ثبات‌هسته اي امريكا

اردوان امير اصلاني

يك سال پيش ايالات متحده امريكا تصميم به ساخت تسليحات هسته‌اي كم بازده گرفت. امروز آنها در حال تجهيز موشك‌هاي مستقر در زيردريايي‌ها با كلاهك‌هاي هسته‌اي كم بازده هستند و مطبوعات امريكا نگران اين هستند كه  دونالد ترامپ بنا بر ميل خود دنيا را به جنگ هسته‌اي بكشاند. تصميمي كه از پايان جنگ سرد تاكنون چيزي از آن شنيده نشده و مستقيما از سند بررسي استراتژي هسته‌اي امريكا كه در فوريه 2018 منتشر شد ناشي مي‌شود، روندي كه در طي آن واشنگتن نقش سلاح‌هاي هسته‌اي در استراتژي امنيتي خود را تعيين مي‌كند. سلاح هسته‌اي جديد با نام W76-2 گونه‌اي كلاهك Trident است كه قدرت انفجار آن از 100 هزار تن TNT به 5 هزار تن معادل يك سوم قدرت بمب هيروشيما تقليل يافته است. قدرتي كه با تمام اين احوال براي ايجاد خسارات جبران‌ناپذير كافي است. براساس گزارشات، اين سلاح جديد بايد مخالفان بالقوه گسترش تسليحات هسته‌اي و بلا استفاده بودن آن را قانع سازد. به‌طور خلاصه، هرچه زرادخانه هسته‌اي را تقويت كنيم، شانس استفاده از آن كمتر مي‌شود. يك پارادوكس عجيب! بنابراين، دولت ترامپ با اتخاذ اين استراتژي بر اين باور است كه پتانسيل بازدارندگي خود را تقويت كرده و جهان را ايمن‌تر مي‌سازد. در صورتي كه اين پديده دقيقا عكس محتواي آن است.

ترور سردار ايراني شهيد قاسم سليماني در 3ژانويه بيش از پيش باعث حاد شدن تصميمي شد كه تفكر استراتژيك در پشت آن به‌طور طبيعي نگران كننده است. بازدارندگي هسته‌اي داراي جايگاه ويژه‌اي در استراتژي نظامي است. از يك سو، بر پايه عاملي ناشناخته استوار است. با اين‌همه، جهان هرگز جنگ هسته‌اي را تجربه نكرده است، تنها مورد استفاده از بمب اتمي در هيروشيما و ناكازاكي در سال 1945 در شرايطي رخ داد كه هيچ كشوري غير از ايالات متحده در آن زمان داراي چنين سلاحي نبود، بنابراين خطر گسترش يا پاسخ متناسب وجود نداشت.

از سوي ديگر به يكي از پيچيده‌ترين قواعد در زمينه روابط انساني يعني روانشناسي مربوط مي‌شود. دليل اينكه جنگ سرد اين نام را به خود گرفت اين است كه بين سال‌هاي 1945 تا 1991 به لطف منطق از شرايط بحراني احتمالي و قصورها اجتناب شد و با اطلاع از روانشناسي طرف مقابل و ارزيابي اينكه آيا تهديد عليه منافع ملي توجيهي براي تلافي و كشته شدن صدها هزار غيرنظامي بي گناه است از قواعد خاص حاكم بر جنگ پيروي شد.به‌طور خلاصه، بازدارندگي هسته‌اي از فنون خطرناك براي حفظ تعادل است كه به ديدگاه عوامل اجرايي آن بستگي دارد. با اين وجود، بسياري از كارشناسان رزم آرايي اطمينان خاطر مي‌دهند كه به‌كارگيري سلاح‌هاي هسته‌اي كم بازده بهترين راه براي تثبيت شرايط درگيري است. از ديدگاه آنان فن بازدارندگي در درجه اول ناشي از نياز به توانايي پاسخگويي متناسب به هر گونه اقدام تهاجمي است.

در اصل، ذهنيت استراتژيست‌هاي امريكايي از در اختيار داشتن كلاهك‌هاي W76-2 تضمين اعتبار مداخله بالقوه در مقابل روس‌ها در صورت ايجاد درگيري در اروپاي شرقي بود تا در نهايت با استفاده از سلاح‌هاي هسته‌اي كم بازده پيروز ميدان شوند. براي منع روس‌ها از استفاده از اين تسليحات، امريكايي‌ها مجبور بودند همان نوع تسليحات را در اختيار داشته باشند كه به نوبه خود تهديد آميز‌تر از بمب اتمي متعارف به حساب مي‌آيد. با اين حال، به عقيده دانشمندان هسته‌اي، تسليحات هسته‌اي كم بازده بسيار خطرناك‌تر هستند زيرا استفاده از آنها دقيقا مبتني بر اين استراتژي است كه بد و غيرواقعي تلقي مي‌شوند. در واقع، اين مسابقه تسليحاتي به جاي كاهش خطر رويارويي فقط باعث تشديد آن مي‌شود.

اول اينكه استفاده از اين كلاهك‌ها به عنوان يك واكنش نظامي بعيد به نظر مي‌رسد. چه مكاني را با چنين نيروي تخريب مهيبي بايد هدف قرار داد؟ براي چه منظور و براساس چه فوريتي؟ آيا بي اطلاعي حريف از نوع كلاهك‌هاي مورد استفاده بر عليه او (زيردريايي‌ها قادر به تجهيز با هر دو نوع كلاهك Trident و W76-2 هستند) دقيقا برعكس رسالت اين نوع تسليحات باعث برانگيختن يك واكنش نامتناسب نمي‌شود؟ از اين بدتر، بسياري از كارشناسان از اين واهمه دارند كه تسليحات هسته‌اي كم بازده نه تنها به عنوان عامل بازدارنده بلكه به عنوان بخشي از يك حمله هدفمند مورد استفاده قرار گيرند. بنا بر بولتن دانشمندان هسته‌اي و دو گزارش از سوي مجله نيوزويك كه در ژانويه منتشر شد، ايالات متحده در سال 2016 در حال توسعه سناريوهاي نظامي با استفاده از كلاهك‌هاي B-61 بوده است. اين در حالي است كه دولت اوباما سال قبل از آن پيمان منع گسترش سلاح‌هاي هسته‌اي (توافقنامه وين) را امضا كرده بود. برخي از افسران در مقابل پرسش نيوزويك به وضوح اعتراف كردند كه ساخت و گسترش كلاهك‌هايي مانند W76-2 از پيش براي اعتبار بخشيدن به احتمال حمله امريكا در نظر گرفته شده بود. علي‌رغم اينكه بسياري از دانشمندان هسته‌اي در آن زمان از اين پروژه انتقاد كرده بودند، ساخت اين كلاهك‌ها يك سال پس از انتشار سند بررسي استراتژي هسته‌اي امريكا آغاز شد.

دولت ترامپ استفاده از اين تسليحات را با گرايش به امن‌تر ساختن جهان توجيه مي‌كند. در واقع، استراتژي هسته‌اي و به‌طور فراگير ژئوپليتيك ايالات متحده چندين سال است كه دنيا را در معرض خطر بزرگ تجربه جنگ هسته‌اي قرار داده است. تصميم دولت بوش در اوايل سال 2002 براي خروج امريكا از پيمان 1972 «موشك‌هاي ضد بالستيك» (ABM) براي «مقابله» با تهديد اتمي احتمالي كره شمالي بيش از همه براي چين و روسيه به معناي از سر گرفتن مسابقه تسليحاتي بود. اين دو كشور در رقابت با امريكا بي آنكه كوچك‌ترين تصوري از هدف نهايي يا پيامدهاي بلندمدت آن داشته باشند ظرفيت تهاجمي خود را به ميزان قابل توجهي افزايش دادند. با تمام اين احوال، براي درك ارتباط گسترش چنين تسليحاتي با خطر درگيري هسته‌اي، نياز نيست يك استراتژيست نظامي عاليرتبه باشيم. در استراتژي نظامي تجهيزات و گسترش تسليحاتي بايد از تاكتيك‌هاي متفكرانه و از همه مهم‌تر شفاف تابعيت كند، چرا كه بدون آن سوءتعبير از طرف دشمنان و رقبا امكان پذير است. استراتژي هسته‌اي نيز از اين قاعده مستثني نيست و حتي شايد بيشتر نيازمند تدوين يك برنامه واقعي، مسوولانه، منسجم و تراز بالا باشد. با اين حال، به نظر مي‌رسد كه در شرايط كنوني واگذاري موضوع به عقل سليم سردمداران كه عمدتا راه‌حل حاكم در قرن بيستم بوده ديگر كافي نيست. بنابراين ضروري است كه براي تضمين حفظ تعادل و صلح براي دهه‌هاي آينده تأمل جديدي در مورد منع گسترش سلاح‌هاي هسته‌اي در سطح بين‌المللي صورت گيرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون