• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4638 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۱۵ ارديبهشت

شيراز، تصويري از فرهنگ ايراني

رضا مختاري اصفهاني

حكمت آبي است كجا مرده بدو زنده شود/ حكما بر لب اين آب مبارك شجرند (ناصرخسرو)  شيراز شهر حكمت و ادب است؛ شهري كه به حافظ و سعدي شهره است و اين دو شاعر در فرهنگ ايراني به حكمت شناخته مي‎شوند. حكمت در نزد ايرانيان فراتر از دانش است و هر عالم و شاعري را به حكمت نمي‎شناسند. شيراز اگرچه تاريخي كهن دارد، اما بيشتر به عصر حافظ و سعدي مشهور است. شيراز در اين دوره همچون گلستاني در ميانه آتش سر بر آورد. در زمانه‎اي كه سرزمين‎هاي خلافت اسلامي به آتش قهر و اختلاف ميان خود و هجوم مغولان صحراگرد گرفتار بودند، شيراز با حكومت اتابكان سلغري حياتي تازه آغاز كرد.  اتابك مظفرالدين بن اتابك سعد توانست در ميان ويرانه‎هاي به جا مانده از آشوب‎هاي داخلي و ايلغار مغولي، شيراز را همچون نگيني سبز نگاه دارد. بي‏جهت نيست كه شيخ‎مصلح‎الدين سعدي نام و شهرت خويش (سعدي) را از اين اتابك گرفت و كتاب منثور خود (گلستان) را در گلستان شيراز تحرير كرد. شيراز در دوره ناامني در ديگر نقاط ايران، طعم امنيت را چشيد و اتابك مظفرالدين شهرش را از تطاول رقيبان و مغولان پاس داشت. عالمان بر صدر نشسته و قدر ديدند. به مشورت عالمان بود كه «براي حفظ اسلام و مصالح جمهور» به ايلي مغولان و دادن خراج به آنان گردن نهاد.  آثار فرهنگي و تمدني شيراز هم نشاني از اسلاميت شهر و هم اثري از رفاهيت جمهور داشت. چه اتابك با آنكه در دين متعصب بود تا آنجا كه به شكرانه رستن فرزندش از بيماري، كاخش را به مسجد مبدل كرد، اما به ساختن بناهايي مانند حمام، آب‌انبار و اماكن عمومي هم بها مي‎داد. آنچه اتابك كرد، مقدمه‎اي بر روزگار شهرنشيني عصر حافظ بود. بر اين مبناست كه سعدي در زمانه‎اي كه آباداني، امنيت و رفاه توامان در زادگاهش پديد آمده بود، به نگارش گلستان پرداخت. حكيم ايراني در قرن هفتم در ميانه آشوب در ديگر ممالك اسلامي، به تبيين فرهنگ مدني در بستر رفاه و آرامش پرداخت. او در گلستان لوازم مدنيت و شهرنشيني را يادآور شد. هر ورق گلستانش برگي براي راهنمايي به زندگي مدني شد؛ راهنمايي براي همگان. از درويش تا پادشاه. حلقه اتصال آداب و رفتار تمام طبقات اجتماع فرهنگ جوانمردي بود. هسته مركزي اين فرهنگ هم انصاف در حق همه انسان‎ها فارغ از رنگ و خون و نژاد و مذهب‌شان بود: «تن آدمي شريف است به جان آدميت» سعدي خود با اين فرهنگ زيسته بود و به گفته ملاحسين واعظ كاشفي سبزواري در كتاب «فتوتنامه سلطاني»، سعدي خود از سقايان اهل فتوت بود. از همين رو او كه تشنه‎لب در جست‌وجوي آدميت جهاني را شده و به سيرابي رسيده بود، حال همشهريانش را به اصول آن ارجاع مي‎داد. گويي در نظر سعدي، مدنيت در انصاف با يكديگر تبلور مي‎يافت. اهميت كار سعدي در اين است كه از تمامي ايرانيان مي‎خواست همچنان كه در شيراز «پلنگان رها كرده خوي پلنگي»، آنان نيز به مدنيت روي آورند. چه مدنيت با شاخصه جوانمردي ريشه در فرهنگ ايراني داشت. به‌طوري كه فتوت ايراني را در مقابل مروت عربي قرار مي‎دهند.  در فتوت انصاف در حق همه انسان‌ها هدف است و در مروت انصاف در حق هم‎قبيله. بدين ترتيب شيراز عصر سعدي پا در شيراز روزگار حافظ نهاد؛ شهري كه يك روي آن عالمان و فقيهان بودند و روي ديگر آن رندان و پهلوانان. در سويي از شهر زهد و شرع خودنمايي مي‎كرد و در سوي ديگر، شادخواري و فرهنگ خراباتي. يهود و مسلمان به مسالمت در كنار هم مي‎زيستند. زنان شهر هم در شاعري سرآمد بودند و هم در تقوا. يكي، تاش‎خاتون، مادر شاه ابواسحاق بود كه مجالس مذهبي‎اش شهرتي بسزا داشت و يكي همچون جهان‎ملك خاتون بود كه شعرش در زمانه‎اي كه شيراز شاعراني چون حافظ و خواجوي كرماني داشت، سرآمد شده بود. آنچه شيراز در آن روزگار داشت، تصويري از فرهنگ ايراني بود. رنگين‎كماني از آداب و فرهنگ‎ها. تجليل شيراز پاسداشت چنين فرهنگ و چنين روزگاري است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون