دلار و متغيرهاي اقتصادي
مسعود يوسفي
فقط دو ماه از سال 1399 گذشته و حالا «صفكشي» براي خريد، به يكي از اركان زندگي آنهايي تبديل شده كه از كاهش ارزش پس انداز خود بيم دارند. يك روز اين «صف» براي خريد سهام شركتهايي است كه با بالا رفتن نرخ ارز در دو سال گذشته، ارزش داراييهاي خود را افزايش دادهاند و «گران»تر شدهاند. روز ديگر، «صف» براي خريد خودرو درست ميشود و مردم به سمت بازار هجوم ميبرند تا بخشي از پول خود را در اين كالا كه حالا به دليل شكاف بين قيمت كارخانهاي و بازاري با عنوان «سرمايهاي» شناخته ميشود، پس انداز كنند. روز ديگر به بازار سكه و طلا هجوم برده ميشود و حالا هم در تازهترين رخداد، «صف»ها به صرافيها رسيده است. بر عكس آنچه خيليها ميگويند، مردم و صاحبان سرمايه به خوبي ميدانند كه چرا بايد به بازارها هجوم ببرند. مردم ميدانند كه وقتي نرخ تورم بالاي 30 درصد و 40 درصد است نرخ سود 18 درصدي براي سپردههاي آنها در بانكها، پولشان را كوچكتر ميكند. آنها ميخواهند ارزش پسانداز خود را حفظ كنند و اگر شد، سودي هم ببرند. كاري كه در ادبيات اقتصادي به آن «پوشش ريسك» (Hedge) ميگويند. همين مردم عادي كه به ظاهر چيزي از اقتصاد و معادلات آن نميدانند براي پوشش ريسك سرمايههاي خود، به آب و آتش ميزنند. به بازارها سرك ميكشند و پول خود را به سرمايهگذاري ثانويه ميزنند. از بيتكوين تا فاركس، از بورس تا خودرو و ملك و طلا؛ پوششي است كه براي «Hedge» كردن پول انجام ميشود. حالا هم كه دلار. بازار ارز سالهاست كه نرخ تك رقمي به خود نديده و هر بار كه بانك مركزي، به عنوان سياستگذار پولي تلاش كرده نرخهاي مختلف را به هم نزديك كند هجوم تقاضا براي خريد ارز موجب افزايش بيشتر قيمتها و عميقترين شدن شكاف بين نرخهاي مختلف ارز شده است. آنچه در بازار امروز ارز ميگذرد، از جنس همان فرصتطلبيهايي است كه واسطهها و سفتهبازان دست به آن ميزنند. در اين ميان مردم عادي براي «نجات» پسانداز «ريالي» خود چاره ديگري ندارند براي هجوم به بازارهاي مختلف. در يكي، دو ماه گذشته، برنامه دولت هم حمايت شديد از بورس بوده تا نقدينگي سرگردان، حداقل به جايي وارد شود كه بعدها بتوان از آن براي تامين مالي بخش مولد اقتصادي استفاده كرد. با اين حال، كسي نميتواند جلوي كاهش ارزش پول ملي را بگيرد. زماني كه متغيرهاي اساسي اقتصادي كشور، شرايط خوبي نداشته باشد، وقتي تورم در كانال 30-40 درصدي باشد و نقدينگي عمدتا با شبهپول، به ارقام بالاي 2000 هزار ميليارد ميرسد؛ در دوراني كه بحران اقتصادي ناشي از تعطيلي بنگاهها و كارگاههاي كوچك و بزرگ، افزايش نرخ ارز و نامساعد شدن فضاي كسب و كار به رشد اقتصادي منفي ميانجامد؛ متغيري به نام «ارزش پول ملي» نيز واكنش نشان داده و افت ميكند. سفتهبازان و دلالان بازار ارز، كاتاليزور اين جريان هستند و در اقتصاد ايران، قيمت دلار بالا نميرود، بلكه اين «ريال» است كه هر روز با افت مواجه ميشود.