عادت نكنيم
حسن لطفي
قصد ندارم حكم صادر كنم و بگويم عادت بد است. حتي بدترين خصوصيات انساني هم ذرهاي خوبي دارد. عادت كه خصوصيت بدي هم نيست. خيلي وقتها به داد آدم ميرسد و شرايط سخت را آسان ميكند. در دشواريها، ناملايمات، فراغ و جدايي، شرايط جوي بد و.... ميتواند كنار و همراه آدم باشد و نگذارد وضع از آنچه هست بدتر شود. درست عين وقتي كه از راهرو پرنور وارد سالن سينما ميشويم و چراغها خاموش است. در سادهترين حالت، اگر عادت كردن چشم به شرايط سالن نبود تا ابد هم نميتوانستيم صندلي خالياي پيدا كنيم و به تماشاي فيلم بنشينيم. اما همين عادت مثل تمام چيزهاي ديگر دنيا روي بدي هم دارد. روي بدي كه چند روز قبل در گفتوگو با رفيقي بيشتر متوجهش شدم. او دست ندادن در روزگار كرونايي را موهبتي ميدانست كه باعث حذف اقدام بيهودهاي شده است. دلخوش به اين بود كه با خلاص شدن از شر ويروس كرونا، عمر دست دادن با يكديگر هم به سر ميرسد. دلم از تحليل و آرزويش گرفت. براي آنكه از دست دادن دفاع كرده باشم، تبديل به وكيل مدافع اين عمل انساني شدم و برايش دلايل مبسوطي ارايه كردم. اينكه آن رفيق از حرفهايم قانع شد يا نشد چندان مهم نيست. مهم اين است كه پس از حرف او نگران تمام چيزهاي خوبي هستم كه ميتواند با عادت در زمانه كرونا عمرشان به سر برسد. نگران ديدارهاي نوروزي، افطارهاي ماه رمضان، گرفتن و بوسيدن دست مادران، پدران و عزيزان، تماشاي فيلم در سالن سينما و مسابقه فوتبال در استاديوم و.... هستم. ميترسم عين زماني بشود كه تلفن و موبايل آمد و سر زدن به عزيزان و ديدن روي ماهشان را از ما گرفت. دلمان خوش است كه از حال هم خبر داريم. اما لذت نفسكشيدن در يك فضا و ديدن چهره يكديگر را از نزديك از دست دادهايم. آنقدر به اين تماسها عادت كردهايم كه متوجه كم شدن از بين رفتن آن ديدارها نيستيم. ظاهرا با دست ندادن، نبوسيدن دست مادران و پدران، همسفره شدن با كساني كه دوست داريم و... اتفاق خاصي نميافتد. خورشيد به موقع طلوع و غروب ميكند. همه چيز سر جايش است. اما اين ظاهر قضيه است. در باطن خورشيد بر انسانهايي ميتابد كه عادت چيزهاي خوب زيادي را از آنها گرفته است. پس بهتر است مراقب زمانه بعد از كرونا باشيم. نبايد به بعضي چيزها عادت كنيم.