• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4655 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۷ خرداد

قدرت نرم گنج نهاني ما

نيوشا طبيبي

شكر و سپاس خداي را، ما فارسي‌زبانان علاوه بر همه نعماتي كه رزق و روزي‌مان شده، زباني بي‌نظير و لطيف و زيبا هم داريم. ما با اين زبان مي‌توانيم، ظريف‌ترين و ژرف‌ترين معاني و تعابير احساسي و غيرمادي را در كمال آراستگي
 بيان كنيم.
 تعابيري كه فقط بايد فارسي‌زبان بود تا عمق آن را دريافت و از معني‌اش سرمست شد. قصد تخفيف و تحقير زبان‌هاي ديگر را ندارم، ولي ما در ادبيات خود استعاره‌ها و تشبيهاتي عميق و راز و رمزهايي داريم كه اگر فارسي، زبان مادري خواننده نباشد، براي فهم آنها دچار اشكال مي‌شود. حسرت فردوس و حيات جاوداني و سوز عشق و احساس در آن شعله‌ور و زنده است. بخشي از حيات حقيقي و انسانيت آدمي است كه از ديرباز به اين قوم هديه شده. 
رسم بود كه كودكان از آغاز به مكتب رفتن، در كنار خواندن قرآن و آموختن مقدمات، با گلستان سعدي آشنا مي‌شدند و اندك‌اندك با آن خو مي‌گرفتند. اثر اين موانست و همنشيني تا پايان عمر و سنين پيري با آن نوآموزان مكتب باقي مي‌ماند. تاثير آن حكايت‌هاي شيرين و درس‌هاي حكمي و اخلاقي و ظريف و لطيف، آنها را مبدل به انسان‌هايي خاص و منشا اثر مي‌كرد. بعد از خواندن و خو كردن به زبان سعدي، خواندن نظامي و عطار و ديگر مشاهير ادب فارسي به دنبال مي‌آمد و صد البته كه تاثيري عظيم با خود داشت.
 ستاره‌هاي ادب و حكمت فرهنگ ايران با اين شيوه رشد كردند و چراغ تمدن ايراني - اسلامي را زنده و فروزان نگه داشتند. امروز ما بيش از هر چيز به همان قلل رفيع فرهنگي خود مفتخريم. ما به قول يكي از سياستمداران، دنيا را نه با ابزار جنگي و كشت و كشتار، بلكه با سپاهي از عشق و عرفان و حكمت و شهود فتح كرديم. آقاي سيدمحمد بهشتي در يك سخنراني شنيدني با موضوع «ايران كجاست و ايراني كيست؟» مي‌گفتند: «شايد رسالت ما ايرانيان همين پراكندن عشق و فهم و مهرباني و لطافت و ظرافت در جهان باشد.» (قريب به مضمون) 
آيا در چند دهه گذشته ما موفق شده‌ايم آن پيام زنده و جذاب و خواستني ادبيات لطيف و مهربانانه و انساني فارسي را به فرزندان خودمان منتقل كنيم؟ آيا در مدارس ما، ساعتي به معرفي و مطالعه آزادانه و داوطلبانه اين گنجينه‌هاي فرهنگي و ميراث عظيم اختصاص پيدا كرده؟ چه تعداد از بچه‌هاي مدرسه‌اي ما با علاقه و شيفته‌وار گلستان مي‌خوانند؟ چند نفرشان سعدي و حافظ را مي‌شناسند؟ آيا به همين ترتيب توانسته‌ايم پيام انساني و الهي نهج‌البلاغه را از كلام علي عليه‌السلام استخراج كنيم و به فرزندان‌مان بياموزيم؟ واقعيت اين است كه دستگاه آموزشي ما در چنبره‌اي افتاده كه برون داد آن محصولي خوشايند نيست. بايد دلواپس آينده‌اي نزديك باشيم.
سانچز، نخست‌وزير اسپانيا در اولين پيام خود براي اعلام عزم ملي و همبستگي در مقابل ويروس كرونا، ابيات بلند سعدي بزرگ را خواند، البته كه اين مايه مباهات همه ما بود. شنيدن اين اشعار از زبان سياستمدار كشوري ديگر همه ما را به وجد آورد، اما بايد بنشينيم و به همين نوع خوشحالي‌ها بسنده كنيم؟ يك سعدي به تنهايي مي‌تواند مايه سربلندي و سرافرازي و مايه افتخار و پيشرفت ملتي باشد. شك نكنيد كه اگر سعدي به جاي فارس در يكي از استان‌هاي مرزي ما به دنيا آمده بود، تاكنون مصادره‌اش كرده بودند تا از مواهب فرهنگي ميراث اين مرد بزرگ متنعم شوند. تولد و مرگ او در فارس و شيراز اتفاق افتاد كه قلب ايران بود، پس جايي براي ادعاي ديگران باقي نگذاشت. ما در گوشه باغ آرامگاه همين مرد بزرگ بساط آب‌ميوه و شربت‌فروشي راه انداخته‌ايم. اگر متولي و مديريتي دلسوز وجود داشت به جاي بستني‌فروشي در آنجا مكتب سعدي‌شناسي و خواندن آثار آن مرد بزرگ را برپا مي‌كرد تا كودك و پير و جوان به آنجا بيايند و زبان و حكمت او را بياموزند.
پاس داشتن ميراث به فرياد زدن و برجسته كردن رگ گردن نيست. بايد كار كنيم، بايد بخوانيم و به كار بنديم تا قدرت عظيم فرهنگي خود و جايگاهي درخور بين جهانيان بيابيم. بايد آنها را بر سر دست بگيريم و به عالم و آدم نشان دهيم چه گنجي در اين خاك گوهربيز آرميده. بار مسووليت دستگاه آموزشي كشور در اين امر خطير از همه سنگين‌تر است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون