• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4669 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۲۶ خرداد

سرمايه همدلي و همزباني

تعدادي از ايشان غرق شده‌اند. تصاويري از چند جنازه در بيمارستاني در هرات و مصاحبه با دو نفر از همراهان ايشان كه روايتگر رويداد رخ داده بودند، به سرعت فضاي رسانه‌اي رسانه‌هاي افغانستان و رسانه‌هاي فارسي زبان بين‌المللي را پر كرد. برخي از چهره‌ها و مقامات افغانستان در توييتر واكنش نشان دادند و تعدادي از مقامات غربي به ويژه امريكايي هم به تندي جمهوري اسلامي ايران را محكوم كردند و خواستار رسيدگي نهادهاي حقوق بشري بين‌المللي به اين جنايت شدند. در ادامه و به فاصله حدود سه هفته خبري ديگر مبني بر آتش گرفتن خودروي حامل مهاجران غيرقانوني افغانستاني در يزد به تيتر يك اخبار تبديل شد، به‌طوري كه بازتاب خبر مربوط به جرج فلويد امريكايي را در افغانستان تحت‌الشعاع خود قرار داد. در اين بين هيچ‌كس به نقش باندهاي قاچاق انسان كه سالانه سود كلاني به واسطه اين پديده به جيب مي‌زنند و براي منفعل كردن پليس ايران در برخورد با جريان قاچاق از هيچ اقدام و هزينه‌اي فروگذار نخواهند كرد، نپرداخت و حتي كسي شرايط حاد بين‌المللي ناشي از پاندمي كرونا كه مرز را به متصلب‌ترين شرايط دوران معاصر رسانده است، اشاره نكرد. از آن گذشته روايت ارايه شده روايي لازم را نداشت و هر شنونده‌اي را متوجه حلقه‌هاي مبهم آن مي‌كرد كه تلاش مي‌شد با حجم بالاي پمپاژ خبر و فضاسازي‌هاي جانبي از آن گذر شود.  اين فضاسازي و تلاش گسترده براي تخريب دوستي‌هاي عميق دو ملت افغانستان و ايران كه ريشه‌هاي دوستي‌شان مانند ريشه‌هاي كهن فرهنگ و تمدن مشترك‌شان ستبر و پايدار است، موضوع جديدي نيست. در واقع هرگاه در طول سال‌هاي گذشته دوستي‌هاي پايدار دو ملت و دولت ايران و افغانستان رخ نشان داده است، رسانه‌هاي زرد در سطوح داخلي، منطقه‌اي و بين‌المللي نقش، جايگاه و ذات خود را به نمايش گذاشته‌اند و از مسير اطلاع‌رساني صادقانه خارج و قدم در مسير فضاسازي و كوبيدن بر طبل دشمني گذاشته‌اند. اگر بخواهيم مثال‌هايي در اين زمينه ارايه دهيم نيازمند پژوهشي مبسوط و مجالي در حد كتابي قطور است. اما عملكرد تلويزيون فارسي بي‌بي‌سي در زمان پويش از مهر جا نمانيم براي ارايه خدمات كامل آموزشي به فرزندان مهاجرين در ايران و آگهي تلويزيوني مشكوكي كه مدتي پيش در برخي شبكه‌هاي تلويزيوني افغانستان بارها پخش شد و در آن پرچم لشكر فاطميون در كنار پرچم داعش به نمايش گذاشته شد به عنوان مشت نمونه خروار كافي است.  آنچه در اين بين از اهميت برخوردار است، ابهاماتي است كه در روايت ارايه شده از حادثه هريرود توسط اين رسانه‌ها وجود دارد و كمتر به آن پرداخته مي‌شود. يكي از اين ابهامات به توپوگرافي منطقه بازمي‌گردد. هريرود در منطقه مورد اشاره يعني دهنه ذوالفقار داراي شيبي به سمت ايران و جريان آب به سمت تركمنستان و سد دوستي است، لذا در صورتي كه افراد از جانب ايران وارد آب شده باشند به صورت طبيعي اجسادشان به سمت ساحل افغانستان نخواهد رفت يا در ساحل ايران يا در سد دوستي دريافت خواهد شد. نكته ديگر به سيلابي بودن آب هريرود در اين فصل بازمي‌گردد. اجسادي كه در تصاوير ارايه شده در رسانه‌ها مشاهده مي‌شود هيچ اثري از گل‌آلودگي در لباس يا بدن‌شان مشاهده نمي‌شود. موضوع ديگري كه مي‌توان به آن اشاره كرد، بي‌توجهي مقامات افغانستاني به رويه مورد توافق مرزي براي حل مناقشات اينچنيني است؛ رويه‌اي كه از سال 1335 بر مدار اعتبار قرار دارد و بارها از آن استفاده شده است. اما در اين مورد مرزباني افغانستان به عنوان مقام مسوول در اين زمينه نه تنها هيچ مكاتبه‌اي با طرف ايراني نداشته بلكه تا دو هفته بعد از وقوع حادثه به سه بار مكاتبه طرف مقابل ايراني هم پاسخ نداد. عدم پيگيري موضوعات از مسير قانوني و قرار دادن آن در فضاي مبهم و پرالتهاب رسانه‌اي را نمي‌توان نشانه خوبي براي پيگيري واقعي موضوع دانست. در ارتباط با حادثه يزد هم آنچنان براي خبر حاشيه‌سازي شد كه كمتر روايت واقعه كه در آن كمترين خطا متوجه نيروي انتظامي بود، مورد توجه قرار گرفت. خودرويي با سرعت فراوان از محل بازرسي پليس مي‌گريزد و به اخطارهاي مكرر توجه نمي‌كند و در نهايت پليس تلاش مي‌كند با شليك به لاستيك خودرو آن را متوقف سازد، با اين وجود اصرار راننده بر ادامه مسير با لاستيك سوراخ شده اتومبيل را به موانع كنار جاده مي‌كوبد و خودرو آتش مي‌گيرد و سه نفر جان خود را از دست مي‌دهند. اما باز هم آنچنان هجمه خبري ايجاد شد كه دوستي‌ها و مهرباني‌ها در آن رنگ باختند. شايد در اين زمانه مرور برخي وجوه اين دوستي قديمي و ستبر و پايدار خالي از لطف نباشد و مشخص سازد چرا برخي جريانات تاب تماشاي اين بناي باشكوه را ندارند. بنايي به درازاي تاريخ، به گستره ارتباطات انساني ميليوني و وجوه پرشمار يا شايد بي‌شمار اشتراكات فرهنگي.  در اين ميان مبناي محبت مهم‌ترين مبناي سنجش دوستي‌هاي پايدار دو ملت است. مبنايي كه در اشعاري كه در دوران‌هاي متعدد بين شاعران دو كشور مبادله شده است به بهترين شكل متجلي بوده است. همچنين زندگي خيل كثير مهاجريني كه برخلاف عرف‌هاي بين‌المللي مهاجرت از ابتداي ورود در دل جامعه ايراني به زندگي مي‌پردازند و از خدمات متعدد آموزش، شغل، بهداشت و امنيت بهره‌مند مي‌شوند و دوستي‌ها و محبت‌هاي كم‌نظيري شكل مي‌گيرد كه رسانه از اساس نه ظرفيت و نه اراده به نمايش گذاشتن آن را نداشته و ندارد.  رسانه‌اي كه به واسطه ذات خود بيش از مهرباني‌ها تمايل به انعكاس ناراستي‌ها و ساخت روايت‌هاي ناراست دارد. وگرنه بيان واقعيت‌هاي مهاجرت در ايران با در نظر گرفتن تمام ويژگي‌ها، نادرستي بسياري از روايت‌هاي اين رسانه‌ها را آشكار مي‌كند.  اين موارد بيانگر آن است كه دوستي‌ها و پيوندهاي بين ملت‌هاي منطقه آنچنان سرمايه ارزشمندي است كه استعمارگران قديمي و جديد كه سابقه طولاني تاراج سرمايه‌هاي اين منطقه را در كارنامه دارند، آن را مخالف منافع خود بدانند و تلاش كنند تا از طريق ابزارهاي رسانه‌اي خود به‌طور ويژه شبكه روباه پير بي‌بي‌سي و شبكه متعلق به يكي از بدوي‌ترين حكومت‌هاي موجود در روي زمين، ايران اينترنشنال، اين سرمايه را تضعيف كرده و به تاراج ببرند. لذا بر نخبگان فرهنگي لازم است پيش از هر قضاوتي مراقب بازي رسانه‌اي و روايت‌سازي‌هاي صورت گرفته باشند.  يكي از مواردي كه مي‌تواند به پرهيز از قضاوت‌هاي عجولانه و زودباوري خبرهاي راستي‌آزمايي نشده بينجامد تكيه بر رويه‌هاي قانوني جاري و تصحيح و تكميل اين رويه‌ها با تكيه بر تعامل نخبگاني است و در نهايت همه اين موارد ما را متوجه مسووليت بزرگ‌مان در مراقبت از درخت كهنسال دوستي‌مان مي‌كند؛ مسووليتي كه اگر به سهو يا عمد از آن سر باز زنيم بايد پاسخگوي نسل‌هاي آينده و توده‌هاي مردم بي‌بهره از ابزار رسانه باشيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون