• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4680 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۱۰ تير

شريعتي در چارچوب جهاني

شريعتي در چارچوب جهاني

يكي از ابعاد مهم در گفتمان علمي و آكادميك خلق و بازآفريني مفاهيم است كه از آن به «مفهوم‌سازي» (Concept-Formation) ياد مي‌گردد. فيلسوفان علم مبتني بر چارچوب‌هاي روشي خويش همواره انتقادات بنياديني بر اصحاب علوم اجتماعي وارد كرده‌اند و «تئوري‌هاي علوم اجتماعي» را به باد انتقاد گرفته‌اند و استدلال اصلي آنان نيز اين بوده كه «وضعيت علمي» تئوري‌هاي جامعه‌شناسي در نسبت با ساختار تبييني، اعتبار مفهومي و چيستي ادله و قدرت پيش‌بيني در اين نظريه‌ها ضعيف و ناكارآمد مي‌باشد. اما بسياري از جامعه‌شناسان معيارهاي فيلسوفان علم در باب «علميت» را زير سوال برده‌اند و اين دست از فيلسوفان را متهم به «پوزيتويست‌گرايي افراطي» كرده‌اند ولي بر يك نكته متفق‌القول هستند و آن اين است كه گفتمان علمي و آكادميك زماني به اين صفات مي‌تواند متصف گردد كه جامعه‌شناس بتواند مفاهيمي بسازد كه قدرت تعميمي بالا و تبييني ژرف داشته باشد. از اين روي، يكي از مهم‌ترين شاخصه‌هاي جامعه‌شناسان بزرگ «مفهوم‌سازي» و «مفهوم‌پردازي» مي‌باشد و هر قدر قدرت و وسعت مفاهيم ساخته شده عام‌تر باشد امكان نظريه‌‌پردازي در فراسوي «بومِ محلي» بيشتر خواهد بود. به عنوان مثال، ديويد رايزمن از مفهوم «جمعِ تنها» (Lonely Crowd) در امريكا سخن گفت و اولريخ بك از مفهوم «جامعه مخاطره‌آميز» (Risk Society) صحبت كرد و ريموند آرون به مفهوم «جامعه صنعتي»
 (Industrial Society) اشاره كرد و دانيل بل از «جامعه پساصنعتي» 
(Post-Industrial Society) بحث مي‌كرد و فريتز مكلاپ مفهوم «جامعه اطلاعاتي» 
(Information Society) را برساخت و هر كدام تعريف و تبييني از مفاهيم برساخته خود داشتند كه به آنها كمك مي‌كرد امر اجتماعي مورد مطالعه خود را صورت‌بندي نظري كنند و البته اجتماع علمي براساس اين صورت‌بندي‌هاي تئوريك نمونه‌هاي نوين و ناشناخته را به محك آزمون درمي‌آورند و اين خود موجب «فربگي تئوري» مي‌شود. اما شريعتي و مساله مفهوم‌سازي موضوعي است كه اغلب كساني كه درباره شريعتي سخن مي‌گويند به آن بي التفات هستند و در بهترين حالت (بدون ارجاع مفهومي به متن) او را «خطيب قهار» مي‌دانند؛ در حالي كه متن شريعتي در سنت جامعه‌شناسي و نظريه‌پردازي اجتماعي بسيار مستعد مفهوم‌سازي و تئوري‌پردازي مي‌باشد. يكي از جامعه‌شناسان برجسته جهاني كه به اين موضوع به جِد التفات كرده است سيد‌فريد العطاس (استاد دانشگاه ملي سنگاپور) مي‌باشد كه متن شريعتي را از منظر «مفهوم‌سازي» مورد مطالعه قرار داده است.  اما در ايران من جامعه‌شناسي را نمي‌شناسم كه به اين مهم پرداخته و توانسته باشد از «ساحت نقالي» درباره شريعتي فراتر رفته باشد. يكي از مفاهيمي كه شريعتي برساخته است و مي‌توان آن را در عِداد مفاهيم جهاني جامعه‌‌شناسان بزرگ چون رايزمن و بل و آرون قرار داد مفهوم «جامعه وحشتناك» (Dreadful Society) است كه هم قادر به تبيين «وضع خاص» و هم امكان بسط و تعميم براي صورت‌بندي صور مختلف مي‌باشد. مفهوم «جامعه وحشتناك» را شريعتي در كتاب «تاريخ و شناخت اديان» جلد اول به كار مي‌برد و جالب است بدانيم كه او خود اين مفهوم را مي‌پردازد و صرفا به مثابه يك واژه يا عبارت از آن استفاده نمي‌كند. جامعه وحشتناك جامعه‌اي است كه «نسبت‌ها» در آن گم شده‌اند و فرد و جامعه دچار سردرگمي بنيادين هستند. شريعتي براي تعالي فرد «عواطف» لحاظ مي‌كند و براي تقويت جامعه «عقلانيت» و استدلالش اين است كه فرد و جامعه داراي دو «مزاج مختلف» هستند و عدم رعايت منطق اين قلمروها موجبات سردرگمي‌هاي بنيادين خواهد گشت و چنين جامعه‌اي را او «جامعه وحشتناك» مي‌خواند. به عنوان مثال، فرد با عشق تصفيه مي‌شود ولي سازمان با عقلانيت و نه «سفارش» قابل مديريت عقلايي است و اگر در مديريت جامعه آخرت‌گرايي حاكم گردد و در مديريت فردي تكاثر، آنگاه بنيان نهادهاي جامعوي در آن جامعه فرو خواهد ريخت و در روايت شريعتي چنين جامعه‌اي «جامعه وحشتناك» خواهد بود كه هيچ فردي در آن در امان نخواهد بود. او از جامعه خاصي نام نمي‌برد بل صورت‌بندي نظري ارايه مي‌دهد كه به نظريه‌پرداز بسط يد در مفهوم‌پردازي و مفصل‌بندي تئوريك مي‌دهد. به سخن ديگر، شريعتي يك خطيب نبود بل نظريه‌پرداز در سطح جهاني است كه براي درك متن شريعتي بايد در سطح جهاني قادر به انديشيدن بود تا بتوان ميراث او را تفسير كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون