• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4683 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۱۴ تير

اخطار دادن راه‌حل نيست

نسرين ضميري

برخي از حوادث كه رخ مي‌دهند چنان جانسوزند كه تا مدت‌ها نمي‌توان چيزي در مورد آنها نوشت. 
به نوعي دچار «واكنش سوگ» مي‌شويم. شايد از خودمان بپرسيم كه چه تفاوتي ميان انواع مردن وجود دارد؟ البته كه تفاوت وجود دارد. فرق است بين آنكه «يارش در بر تا آنكه دو چشم انتظارش بر در» چگونه مردن موضوع بسيار مهمي است. انسان‌ها دوست دارند عمري طولاني داشته باشند و به مرگ طبيعي و در آرامش بميرند. شايد بد نباشد كه اصطلاح «اميد به زندگي» را يك‌بار ديگر مرور كنيم. اميد به زندگي يعني يك انسان در جامعه‌اي كه زندگي مي‌كند براساس پيشرفت‌هاي پزشكي و دارويي، امنيت و ايمني، برخورداري از خدمات و حمايت‌هاي اجتماعي و دسترسي به آب آشاميدني بهداشتي، غذاي كافي و سالم، دراختيار داشتن خدمات بهداشت رواني و غيره اميدوار باشد كه سال‌هاي بيشتري (و البته بهتري) زندگي كند و طول عمري هشتاد سال تا نود سال و حتي بيشتر داشته باشد. اصولا يكي از شاخص‌هاي سنجش و پيشرفت يا عدم پيشرفت كشورها، متوسط طول عمر مردم آنهاست. كسي كه اميد داشته باشد سال‌هاي بيشتري مي‌تواند زندگي كند و از زندگي لذت ببرد، آرامش رواني بيشتري دارد و اهداف بلندمدت براي خود درنظر مي‌گيرد. اميد به زندگي فقط يك حس خوب نيست بلكه سيستمي انگيزشي است كه باعث دستاوردهاي علمي، هنري، ورزشي و... مي‌شود و نااميدي منجر به درماندگي و دست برداشتن از تلاش و كوشش مي‌شود. ما اعتقاد داريم كه مرگ و زندگي به دست خداوند است ولي از طرف ديگر دستور ديني هم داريم كه با دست خود، خودمان را هلاك نكنيم. اين روزها و در اين ايام كرونايي مدام به مردم توصيه مي‌شود كه بيشتر در خانه بمانند، در تجمعات شركت نكنند، در بيرون از خانه ماسك بزنند و نكات بهداشتي را رعايت كنند، كادر درمان كشور زحمات طاقت‌فرسايي را متحمل مي‌شود فقط براي نجات جان انسان‌ها، آن وقت برخي افراد به سادگي جان ديگران را به خطر مي‌اندازند يا باعث از دست رفتن جان‌هاي عزيزي مي‌شوند. از حوادث نسبتا كوچكي مانند خودسوزي و خودكشي، قتل‌هاي ناموسي، تصادفات جاده‌اي، آتش‌سوزي در جنگل‌ها گرفته تا حوادث بزرگ‌تري مثل آتش‌سوزي پلاسكو، حادثه براي اتوبوس دانشگاه علوم تحقيقات، كشتي سانچي، معدن يورت، هواپيماي ياسوج و اخيرا انفجار و آتش‌سوزي در مركز طبي «سينا اطهر» همگي در يك چيز مشترك بودند؛ از دست رفتن جان‌هاي عزيزي كه حتي‌الامكان قابل پيشگيري بودند و قطعا خطاي انساني نقش قابل‌توجهي در وقوع آنها داشته. سازمان‌هاي مسوول مي‌گويند «اخطار» داده بوديم. آيا اگر قوانين راهنمايي و رانندگي را رعايت نكنيم فقط به ما اخطار مي‌دهند؟ يا ما را جريمه هم مي‌كنند؟ كمربند ايمني وسيله‌اي است كه براي حفظ جان آدميان ساخته شده، اما ساخت كمربند ايمني به تنهايي كافي نيست. قانوني وضع شده براي بستن كمربند ايمني، آيا همه قانون را رعايت مي‌كنند؟ براي بستن كمربند ايمني قانون هم به تنهايي كافي نيست. آموزش دادن و توصيه كردن هم لازم است، اگر فردي كمربند ايمني نبندد پليس او را جريمه مي‌كند و دست آخر اگر رفتار پرخطر راننده‌اي ادامه پيدا كند او را متوقف مي‌كند. مجموعه‌اي از تكنولوژي، قانون، آموزش، توصيه، هشدار و مجازات كردن منجر به ايجاد فرهنگ بستن كمربند ايمني مي‌شود. در ساير موارد هم به همين شيوه بايد عمل كرد. اينكه گفته مي‌شود اخطار داده بوديم يعني «سلب مسووليت از خود.» در سيستم‌هاي ايمني و HSE كارشناساني فعاليت مي‌كنند كه اصطلاحا به آنها افسران HSE مي‌گويند، اين افسران وظيفه‌اي شبيه افسران پليس راهنمايي و رانندگي دارند، يعني پيشگيري از حوادث و تلفات انساني، به اين ترتيب كه چنانچه در بازديد‌هاي دوره‌اي خود متوجه شوند اصول ايمني رعايت نمي‌شود بايد يك بار اخطار دهند و سپس برحسب ميزان مخاطره فعاليت‌هاي آن واحد را متوقف كنند. توقف فعاليت واحد صنفي عاملي است كه مالك آن كسب و كار را مجبور مي‌كند در كوتاه‌ترين زمان ممكن اقدام به رعايت اصول ايمني كند. اگر خلأ‌هاي قانوني هم در اين زمينه وجود دارد بايد هرچه سريع‌تر اقدامات لازم به عمل آيد. در مورد حوادث عمدي هم پدافند غيرعامل راهكار‌هاي خاص خود را دارد.
روانشناس سازماني

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون