• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۳۰ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4693 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۲۵ تير

چوبك، بالاتر از همقطاران

محمد كشاورز

در مجال اندك چند صد كلمه سخت است گفتن از نويسنده‌اي همچون صادق چوبك. هر چند خود او در مقايسه با همقطارانش در داستان‌نويسي معاصر ايران چندان پرنويس نبود. چهار مجموعه داستان و دو رمان و البته يكي، دو ترجمه و همين چند كتاب او را به چهره‌اي مهم در مجلس ادب معاصر بدل كرد. در اين سي‌واندي داستان كوتاه و آن دو رمان چه بود كه نام ماندگار صادق چوبك را بر لوح داستان‌نويسي ما نقر كرد؟ چه بسيار معاصران او كه از حيث كميت بيشتر از او نوشتند. هركدام با ده‌ها عنوان مجموعه داستان و رمان. همان‌هايي كه وقتي كتاب از پس كتاب روانه ويترين‌ها مي‌كنند به قول گلشيري بزرگ بايد به جاي دست‌مريزاد گفت مچ‌تان درد نكند و درماندگاري نام و نشان به گرد پاي او نرسيدند. چوبك كم نوشت اما خوب و درخشان و زيبا نوشت، نوشته‌هايش بي‌عيب و ايراد نيست. اما كدام كار هنري است كه به كمال مطلق رسيده باشد. جايي به نقل از او گفته‌اند «به ظاهر كارهاي من نگاه نكنيد، اين كارها را بايد با حوصله و باتوجه به زماني كه نوشته شده خواند.»٭ صادق چوبك اولين مجموعه داستانش خيمه شب بازي را سال 1324 منتشر مي‌كند. 24 سال بعد از يكي بود يكي نبود محمدعلي جمالزاده و 15 سال بعد از «زنده به گور» اولين مجموعه داستان صادق هدايت. چوبك در واقع سومين پهلوان پانهاده به راه نوبنياد داستان‌نويسي ايران است. تجربه‌اي كه پشت‌سر دارد كوتاه و كم‌بنيه است. آنچه جمالزاده نوشته با همه راهگشايي و تازه بودنش بيشتر وامدار فرم روايت‌هاي قصه‌هاي عاميانه ايراني است. راهي كه جمالزاده با هوشياري هموار كرد رهرو دومي يافت كه دانش و علاقه بيشتري به فرم داستان نو داشت. صادق هدايت از طريق زبان فرانسه با فرم‌هاي تازه داستان غرب آشنا شد و فهميد اگر قرار است ادبيات پوست بيندازد و  داستان نو نوشته شود بدون داشتن گوشه چشمي به داستان‌نويسي آن روز غرب به ويژه فرانسه راه به جايي نخواهد برد. پس هدايت با عبور محترمانه از محمدعلي جمالزاده به فرم داستان نو نزديك‌تر شد. مي‌گويم نزديك‌تر چون كارش شبيه راه رفتن در مه بود. بايد با احتياط قدم برمي‌داشت و گويي نمي‌توانست يكسره از سنت قصه‌گويي و ادبيات پند و اندرز ايراني ببرد. چنانكه گاهي لابه‌لاي داستانش نصيحت و قضاوت مي‌كند تا بخشي از سنت ادبي پيشينيان را پاس داشته باشد. اما صادق چوبك انگار با نفسي تازه‌تر و چشمي شسته‌تر پا در راه نو نهاد. التفاتش به داستان‌نويسي آن روز امريكا و ادبيات انگليسي زبان دل و جرات بيشتري براي نوآوري به او داد. فهميد كه با گسترس سواد و تحصيلات عالي در جامعه، نسل جديد آماده پذيرش داستان با فرم‌هاي نو است. كارهايي درحد داستان روز چاپ شده در مطبوعات معتبر جهان. ديگر دست و دلش نلرزيد كه نو بنويسد و به جماعت كهنه‌پرست باج و بها ندهد. بعضي از داستان‌هاي كوتاه صادق چوبك از نظر تكنيك و ساختار و زبان يك سروگردن بالاتر از داستان‌هاي هدايت است و در روند تكاملي داستان كوتاه فارسي گامي بلند به جلوست. البته در داستان كوتاه. وگرنه در رمان هدايت با بوف كور قوي‌تر از چوبك در تنگسير و سنگ صبور ظاهر شده. صادق چوبك با داستان‌هاي درخشاني مثل چرا دريا توفاني شد، انتري كه لوطيش مرده بود، عدل، قفس، گوركن‌ها، بعدازظهر آخر پاييز، پاچه خيزك... و ده‌ها داستان خواندني ديگر چهره‌اي بي‌بديل و ماندگار در تاريخ داستان‌نويسي معاصر ما از خود به يادگار گذاشت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون