• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4695 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۲۸ تير

گفت‌ و گو با وحيد صداقت، كارگردان فيلم مستند «صحنه‌هايي از يك جدايي»

جدايي نادر از پدرش براي من مهم بود

تينا جلالي

مستند «صحنه‌هايي از يك جدايي» به كارگرداني وحيد صداقت به كالبدشكافي و واكاوي فيلم تحسين برانگيز «جدايي نادر از سيمين» مي‌پردازد و در بخش‌هايي با سازنده اين اثر يعني اصغر فرهادي گفت‌وگو مي‌كند. به عبارت واضح «صحنه‌هايي از يك جدايي» روايتي است از شكل‌گيري ايده تا نگارش فيلمنامه، از نحوه انتخاب بازيگران تا پايان فيلمبرداري و بازتاب‌هاي جهاني «جدايي نادر از سيمين». به بهانه نمايش اين فيلم درگروه سينمايي هنر و تجربه با كارگردان آن گفت‌وگو كرديم كه از نظر مي‌گذرانيد.

 

در سال‌هاي اخير ساخت فيلم‌هاي مستند با جنبه بيوگرافي و حالت معرفي‌نامه در سينماي ايران نسبت به گذشته كمي زياد شده؛ بد نيست بحث را از اينجا آغاز كنيم كه اساسا ساخت اين نوع فيلم‌ها چه كاركردي براي سينما مي‌تواند داشته باشد؟

صحبت خوبي است؛ آثار مختلفي در سينماي جهان با ويژگي‌هاي خاص خلق مي‌شوند كه نسبت به ديگر آثار سينمايي برجسته‌تر هستند و طبيعتا در ليست «ترين»‌ها قرار مي‌گيرند مثل فيلم «پدرخوانده». در سينماي ايران هم وقتي هر 10 سال يك ‌بار نظرسنجي توسط منتقدان صورت گرفته مي‌شود يك سري فيلم‌ها با شاخصه‌هاي خاص در اولويت قرار مي‌گيرند. اين فيلم‌ها به خودي خود بزرگ هستند فارغ از اينكه جوايزي گرفته باشند يا نگرفته باشند؛ مخاطب ويژه‌اي دارند و تبديل به اتفاق منحصر به فردي در سينماي ايران مي‌شوند كه البته تعدادشان در سينما زياد نيست. بعد از برجسته شدن اين فيلم‌ها بعضي از تماشاگران كه اين فيلم‌ها را ديده‌اند، دوست دارند بيشتر راجع به اين فيلم‌ها بدانند و در جريان خلق و پيرامون اين فيلم‌ها قرار بگيرند. طبيعتا چنين فيلم‌هايي براي تماشاگران مختلف كاركرد متفاوتي دارد. من سعي كردم، فيلمم را با انواع كاركردها بسازم. يعني هم جنبه سنديت اين ماجرا را در نظر بگيرم كه بعدها به عنوان مرجع به آن نگاه شود و هم اينكه به كنجكاوي تعدادي از مخاطبان پاسخ دهد.

از آنجايي كه پيش از اين كوروش عطايي و آزاده موسوي مستندي راجع به فيلم «جدايي نادر از سيمين» تحت عنوان «از ايران يك جدايي» ساخته بودند با علم به اينكه اساسا اين فيلم مستند به بازتاب‌ها و جوايز فيلم «جدايي» مي‌پردازد چقدر تلاش كرديد، تفاوت در جهان فيلم به وجود بياوريد؟

به اين نكته اشاره كنم كه مستند «از ايران يك جدايي »آماده نمايش شده بود كه من استارت فيلم «صحنه‌هايي از يك جدايي» را زدم. از سال 93 نزديك به 6 - 5 سال طول كشيد تا من اين فيلم مستند را بسازم. «از ايران يك جدايي» با شبي كه اين فيلم اسكار گرفت، شروع مي‌شود و در ادامه به حواشي و اتفاقات فيلم بعد از دريافت اسكار مي‌پردازد. اما فيلم «صحنه‌هايي از يك جدايي» نگاهي دارد به درونيات اين فيلم و اينكه اساسا چه شد كه فيلم «جدايي نادر از سيمين» ساخته شد. به هر جهت بايد بپذيريم كه وقتي فيلمي راجع به يك موضوع واحد ساخته مي‌شود ممكن است ناخوداگاه بخش‌هايي از هر دو فيلم شبيه هم شود و از اين منظر اجتناب‌ناپذير است.

آن چيزي كه در وهله اول در فيلم شما اهميت پيدا مي‌كند اينكه شما از روي يك فيلم مشخص ساخته شده، قرار بود فيلم ديگري بسازيد. به عبارتي از روي يك ميزانسن طراحي شده، ميزانسن ديگري طراحي كرديد. با الگوي از پيش طراحي شده به ساختار اين فيلم رسيديد؟

اينكه قرار است راجع به يك فيلم مهم كار كنم از يك جهاتي كار مرا بسيار سخت مي‌كرد و از جهاتي هم آسان بود. چون من راجع به اثري صحبت مي‌كردم كه كنجكاوي زيادي راجع به آن وجود داشت. وقتي كه قرار بود كار را شروع كنم، ايده خيلي مشخصي راجع به ساختار اين فيلم نداشتم. ابتدا راش‌هاي پشت صحنه را ديدم و بعد برنامه‌ريزي كردم كه روي كاغذ چه كنم.

در نوع فيلمبرداري اين فيلم و دكوپاژها به نظر مي‌رسد كه شما از شيوه فيلمبرداري دوربين روي دست آقاي فرهادي هم وام گرفته باشيد؟ موافقيد؟

قطعا همين طور است؛ بخشي از فيلم و شكل گفت‌وگو‌ها را تا جايي كه مي‌شد، دوربين روي دست طراحي كرديم تا مدل گفت‌وگوهايم با آقاي فرهادي به شيوه صحنه‌هاي فيلم نزديك شود. به نظرم رسيد در اين صورت مصاحبه‌ها از حالت رسمي خارج مي‌شود و هارموني فيلم پشت صحنه و گفت‌وگو با آقاي فرهادي با كليت فيلم حفظ مي‌شود ضمن اينكه تلاش‌مان اين بود، فضاي گفت‌وگو‌ها حالت صميمانه‌اي داشته باشد. نكته مهم ديگر اينكه در فيلم «جدايي نادر از سيمين» ما با دو خانواده كه روبه‌روي هم قرار مي‌گيرند، مواجه هستيم. ما هم سعي كرديم در فيلم‌مان، اين دو خانواده و كاركترهايش را بخش‌بندي كنيم و جدا جدا هر كاركتري را مورد بررسي قرار دهيم. با اينكه هر كاراكتري ممكن بود به لحاظ فيلمنامه‌اي در پس‌زمينه آدم‌هاي ديگر باشد. اين بخش‌بندي در تدوين بر اساس دو خانواده صورت گرفته از فيلم مي‌آيد كه در فيلم دو خانواده از دو طبقه اجتماعي رو در روي هم قرار گرفته‌اند. چيزهايي بود كه قبل از ساخت به آن فكر مي‌كرديم.

از آنجايي كه آقاي فرهادي حساسيت خاصي روي چگونگي ساخت فيلم‌هاي خودشان دارند براي ساخته شدن اين فيلم مستند كه به نوعي واكاوي جهان فيلم‌شان بود، دغدغه قابل طرحي داشتند؟

من وقتي پيشنهاد را با ايشان مطرح كردم، موافقت كردند و راش‌هاي پشت صحنه به من داده شد. صحنه‌هايي كه هم جذاب بود و هم نكات آموزشي داشت و هم مي‌توانست كارگاه آموزشي باشد براي دانشجويان سينمايي كه نمي‌توانند در كلاس‌هاي كارگرداني و بازيگري حضور پيدا كنند. اين فيلم نكات آموزشي را براي مخاطب دارد و آقاي فرهادي هم صميمانه با اين موضوع برخورد كردند.

آقاي فرهادي براي ساخته شدن فيلم شما وسواس خاصي داشتند يا اينكه دست شما در پرداخت كاملا باز بود؟

خير، خيلي راحت با موضوع همراه شدند. نكته مهم اينكه اتفاق ديگري حين ساخته شدن اين فيلم افتاد و آن اينكه من از زماني كه ساخت اين مستند را شروع كردم تا آن را به سرانجام برسانم يك فيلم مستند ديگر به همراه خانمم درباره آقاي فرهادي ساختم به نام «درباره فروشنده» و از آنجايي كه فيلمبرداري پشت صحنه فيلم فروشنده بر عهده‌ام بود در اين پنج، شش سال ارتباطم با آقاي فرهادي نزديك و نزديك‌تر هم شد.

از آنجايي كه درباره اين فيلم حرف‌هاي زيادي زده شده بود و بخش‌هاي مختلف اين فيلم پيش‌تر توسط مخاطب ديده شده بود، تمايل نداشتيد درباره زواياي ديده نشده اين فيلم براي مخاطب حرف بزنيد؟

نكته‌اي كه وجود دارد اينكه كساني كه راجع به آقاي فرهادي و خاصه اين فيلم خيلي خوانده باشند و با نوع نگاه اين فيلمساز و سبك فيلمنامه‌نويسي ايشان آگاه باشند 80 درصد اين فيلم را يا خوانده‌اند يا راجع به آن شنيده‌اند. تلاش من اين نبود به سوالاتي كه درباره اين فيلم وجود دارد يا موضوعاتي كه پرداخته نشده، نگاه كنم. من كليت مجموعه را در نظر گرفتم و اينكه تمام زوايايي كه در اين فيلم از نگاه تماشاگر دور مانده توجه كردم، در سوالاتم آوردم و در فيلمم جاري كردم.

خاطرم است در جشنواره سينما حقيقت بخش‌هايي كه در فيلم با ابراهيم گلستان، ژان كلود كرير و مايك لي درباره فرهادي و سينمايش گفت‌وگو مي‌كرديد براي مخاطب جذاب بود. تمايل به اين گفت‌وگو از جانب فيلمسازها بود؟

من به آدم‌هاي جهاني كه فيلم جدايي را دوست داشتند، رجوع كردم و در نهايت به ليست بلند بالايي رسيدم كه اسامي شناخته شده زيادي در آن ليست وجود داشت. خيلي دوست داشتم با همه آنها گفت‌وگو كنم ولي نشد. اين س3 نفر يعني آقاي ژان كلود كرير، مايك لي كه فيلسماز بزرگي در بريتانيا هستند و آقاي گلستان جزو افرادي بودند كه برنامه‌شان با ما جور و وقت‌مان با آنها تنظيم شد. البته افراد ديگري هم بودند كه با آنها مكاتبه كرديم و قبول كردند و حضور آنها مي‌توانست به جذابيت فيلم كمك كند ولي بنا به شرايط توليدي كه ما داشتيم و آنها در كشورهاي ديگر حضور داشتند اين همكاري ميسر نشد.

چه فيلمسازان خارجي بودند كه همكاري براي گفت‌وگو با آنها به سرانجام نرسيد؟

امير كاستاريكا، مايكل مور و... .

در مصاحبه‌اي از شما خواندم كه بار عاطفي و احساسي كه شما حين ساخت فيلم داشتيد، باعث مي‌شد وجه احساسي فيلم بر ساختاري آن غلبه كند. اين ناشي از تجربه شخصي شما بود؟

بخشي از آن بله. من به خاطر بيماري مادر و پدرم چندين سال ميزانسن حضور مشترك بيمار در خانه با پرستار در زندگي عادي را تجربه كرده بودم و از اين جهت خيلي از اتفاقات فيلم جدايي نادر از سيمين براي من آشنا بود. ولي آنچه براي من اهميت داشت و تاكيد داشتم، درام اصلي خود فيلم در فيلم مستند ما جاري باشد. اين هم ناشي از تجربه شخصي بود و هم تاكيدي كه بر درام قصه جدايي داشتم تا در نهايت اين دو عنصر در كنار هم به حس و حال فيلم كمك كند.

شايد به همين دليل و تاكيد است كه كلمه جدايي در اين فيلم ، خود كاراكتر و شخصيت مجزا و مستقلي شده است.

بله همين طور است؛ در تايتل فيلم عنوان مي‌شود كه فيلم جدايي نادر از سيمين است اما در فيلم مستند ما جدايي‌هاي مختلف مورد ارزيابي قرار مي‌گيرد. من وقتي فيلم را براي اولين ‌بار ديدم، مجرد بودم. آنقدر كه داستان جدايي نادر از پدرش برايم اهميت داشت، جدايي نادر از سيمين براي من پررنگ نبود. همين بخش و هم اينكه سيمين هم خودش در اين فيلم تك فرزند است و مي‌خواست ايران را ترك كند. از آنجايي كه خودم مقطعي در خارج از كشور دانشجو بودم و ايران زندگي نمي‌كردم اين مدل جدايي‌ها براي من بسيار اهميت داشت.

جدايي ترمه از پدر يا مادرش هم مطرح بود.

بله؛ فاصله‌اي كه بين فرزند با پدر و مادر به وجود مي‌آيد هم اهميت داشت. مي‌خواهم بگويم جدايي نادر از پدرش يا ترك كشور توسط سيمين در فيلم براي من مهم‌تر از طلاقي بود كه بين نادر و سيمين اتفاق مي‌افتاد. بخش مهاجرت بيشتر ذهن مرا درگيركرده بود.

فيلم همچنين بر وجه عامه پسند بودن هم تاكيد دارد. يعني مخاطب عام را هم با خود همراه مي‌كند.

نظرم اين است كه خود فيلم جدايي در زندگي آدم‌هاي ديگر اتفاق افتاده است. سواي از اينكه فيلم پربيننده‌ترين فيلم هم هست اما فضا و عناصري دارد كه جهان شمول است. يعني در يك نقطه ديگر دنيا هم در خانواده‌اي آدم مسني هست كه بيمار مي‌شود و در بستر آرميده و پرستاري هم هست كه از اين بيمار نگهداري مي‌كند همچنين ممكن است ما به كارگري كه در محل كار شما يا خانه شما رفت و آمد دارد، شك كرده باشيد. مي‌خواهم بگويم قصه و داستان جدايي براي همه مردم دنيا آشناست و از درون زندگي همه ما بيرون مي‌آيد. اينكه فيلم مورد توجه عامه مخاطبان قرار مي‌گيرد، تعمدي نبوده و شاخصه خود فيلم است.

به نظرتان نمي‌آيد كمي فيلم زود ساخته شده است؟

به نكته‌اي اشاره كرديد كه پيش‌تر منتقدي هم به آن اشاره كرده بود مبني بر اينكه اين فيلم مستند يا دقيقا همان زمان بايد ساخته مي‌شد يا 30 سال بعد كه فيلم جدايي به تاريخ پيوسته شده باشد. اما اينكه من فيلم را زود و همان موقع مي‌ساختم اساسا براي من امكان پذير نبود چون من 4 سال بعد اكران فيلم جدايي تصميم به ساخت اين فيلم گرفتم. از طرفي وقتي فيلم را ساختم، دلم نمي‌آمد حالا كه آماده شده در كمد بگذارم و 20 سال بعد به مخاطب نشان دهم. قطعا 20 سال ديگر اين فيلم ارزش بيشتري پيدا مي‌كرد اما واقعيتش اين است كه دلم نيامد تجربه خوبي كه داشتم را با بقيه مخاطبان به اشتراك نگذارم.

با توجه به اينكه اين فيلم در جهان زياد ديده شده و از آن بسيار حرف زده شده بود، آيا بازخورد جهاني نسبت به اين فيلم مستند داشتيد؟

از آنجايي كه فيلم «جدايي» در دنيا زياد ديده شده اين فيلم مستند مي‌توانست اثر پر بيننده‌اي باشد و اتفاقات خوب برايش بيفتد اما ممكن بود مشكلات احتمالي هم براي‌مان پيش بيايد به همين جهت ما براي پخش جهاني آن دست به عصا راه رفتيم. ما يك ربع از صحنه‌هاي اصلي فيلم جدايي نادر از سيمين استفاده كرديم كه به لحاظ كپي‌رايت جهاني براي ما ممنوعيت وجود داشت. چون فيلم قبلا توسط پخش‌كننده در قاره‌ها و كشورها واگذار شده بود و ارايه اين فيلم به تلويزيون‌ها و شبكه‌هاي ديگر از جانب ما ممكن بود مشكل‌ساز شود. از طرفي حل اين مساله براي ما به لحاظ حقوقي بسيار وقت‌گير مي‌شد. به همين جهت فقط به چند اكران آنلاين بسنده كرديم. 


به نكته‌اي اشاره كرديد كه پيش‌تر منتقدي هم به آن اشاره كرده بود مبني بر اينكه اين فيلم مستند يا دقيقا همان زمان بايد ساخته مي‌شد يا 30 سال بعد كه فيلم جدايي به تاريخ پيوسته شده باشد. اما اينكه من فيلم را زود و همان موقع مي‌ساختم اساسا براي من امكان پذير نبود چون من 4 سال بعد اكران فيلم «جدايي» تصميم به ساخت اين فيلم گرفتم. از طرفي وقتي فيلم را ساختم دلم نمي‌آمد حالا كه آماده شده در كمد بگذارم و 20 سال بعد به مخاطب نشان دهم. قطعا 20 سال ديگر اين فيلم ارزش بيشتري پيدا مي‌كرد اما واقعيتش اين است كه دلم نيامد تجربه خوبي كه داشتم را با بقيه مخاطبان به اشتراك نگذارم. 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون