• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4744 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۲۶ شهريور

كرونا و اجتماعيات

محمد ميلاني

حال كه كرونا را با اين نوع نمود از نمودهاي عيني درك حقيقت و باور به وجود موجودي به ماهو موجود درك كرديم و براي ما ثابت شده است كه با كرونا عملا يك دوره كامل(حال بسته به مدت زمان پابرجايي ويروس در ميان ما انسان‌ها) از زندگي اجتماعي نوع بشر همراه و متاثر بوده و هست، مي‌توانيم موقعيت زيست اجتماعي اين ويروس را مورد تحليل قرار دهيم چراكه اگر ذره‌اي دقت كنيم و به گذشته نه چندان دور بازگرديم خوب متوجه مي‌شويم كه كرونا پيش از آنكه حضور و وجودش در ميان ما انسان‌ها را به نمايش بگذارد با قدرت رسانه‌اي كه داشت به ميان ما مردم جهان آمد و همه اجتماعات انساني چه كوچك و چه بزرگ در سراسر جهان را تحت‌تاثير خود قرار داد. از سويي ديگر همه ما مردم جهان به نوبه خود وقتي با انسان ديگري مواجه شده و مي‌‌شويم به همان ميزان كه از او فاصله مي‌گرفته و مي‌گيريم يا نگراني خودمان را به او انتقال مي‌دهيم  عملا نقش  رسانا يا خبررسان  ويروس كرونا را بازي مي‌كنيم. بيماري چنين شكلي نيز مي‌تواند داشته باشد. حال كه بي‌ترديد مي‌پذيريم همه ما  از سوي رسانه‌هاي و شبكه‌هاي اجتماعي و بنگاه‌هاي خبرپراكني بيماران كرونايي شده‌ايم؛ اين پرسش پيش مي‌آيد كه چه افتراق يا تفاوتي در اين‌گونه بيمار شدن و بيماري كوويد19 از نوع تخريبگر آن وجود دارد. به تعبيري همه ما مردم اين جهان يك يا چند بار از طريق دستگاه‌هاي رسانه‌اي خودمان يا بسته به ميزان حضورمان در شبكه‌هاي اطلاع‌رساني فراموش نكنيم كه  اگر زيست ويروس‌هاي كرونا را در قالبي توده‌اي فرض كنيم برحسب عملكرد عقل سليم بايد اذعان داشته باشيم كه آن صورتي از بيماري كوويد19 ترس را به جان بشر انداخته كه همزمان با عملكردش توده‌هاي اجتماعي را نيز درگير خود كرده است. اين توده اجتماعي خواه مي‌تواند به صورت جماعت معنا بيابد مانند خانواده و محيط‌هاي اداري يا آموزشي همسان و همشكل هم، خواه مي‌تواند به صورت انبوه شكلي از افراد اجتماعي موجود در يك جامعه را درگير خود كند كه براي نمونه و صرفا برحسب انجام امور فردي و نه يك بافت اجتماعي در هدف در جايي متمركز شده‌اند. ويروس كرونا ابتدا از درون جمع به انسان سرايت مي‌كند. سپس انساني واحد را درگير خود كرده و فضايي مملو از اين انسان‌هاي واحد در جاي جاي اجتماعات انساني اما منفرد را به تركيب دلخواه خود شبيه مي‌كند. انسان تنها شده به دليل آلودگي‌اش به ويروس كرونا مجبور است تنها باشد و عزلت را انتخاب كند. هر چند براي مدت كوتاهي چراكه اين به هر حال رسم خاص كرونا زده‌هاست. اين فرار از جامعه و سپس بازگشت به آن كه خصيصه اصلي و اجتماعي دنياي تحت سيطره كروناست چه چيزي را به انسان مي‌خواهد نشان بدهد؟ به معنايي كامل‌تر، از چيزي كه هم‌اكنون ما در مقام انسان شاهدش هستيم، در كنه رفتار اجتماعي ويروس كرونا نيز مي‌توانيم شاهد مثال برايش بياوريم  چراكه اگر با هم به اصل نهفتگي اين ويروس تمركز كنيم تازه متوجه مي‌شويم اين تغيير بسيار جدي و بزرگ در زندگي تك‌تك ما انسان‌ها از اصل نهفته‌گي ويروس كرونا نشأت گرفته  است. به معنايي بهتر مفهوم شناخت و درك واقعيت اجتماعي كه مدعي هستيم در فرآيند شناخت‌شناسي ويروس كرونا به عنوان يك متعلق ذهني، قواي شناخت ما را تحت‌تاثير خود قرار داده است؛ اگرچه بايد مبدا و سرچشمه حياتي داشته باشد اما اگر هم نتوانيم از برايش چنين سرمنشا استواري پيدا كنيم نبايد به‌ طور مطلق  انگار بر سبيل اين خطا برويم كه ما هيچ نوع شناختي به ماهيت ويروس كرونا و بيماري كوويد19 نداشته‌ايم. كافي است برمبناي منطق ارسطويي مصلح به برهان لمي شويم و از آن طريق ماهيت كرونا را مورد بررسي قرار دهيم چراكه به معناي امروزي كلمه بر سر تعيين مصداق از براي حقيقت چه  اين حقيقت در فلسفه‌هاي تجربه‌گرا مدنظر باشد و چه حقيقت در فلسفه‌هاي معناگرا يا حتي ايده‌آليستي باشد مخالفتي وجود ندارد يا سفسطه‌اي رخ نمي‌دهد. فقط اين شناخت نامعمول بشر مدرن است كه باعث شده حد مراتب شناخت‌شناسي تا به اين حد عجولانه و شتابزده رخ بدهد. بسياري درست در همان لحظات و دقايقي كه دنيا در وضعيتي همگاني شاهد مرگ نوع بشر به سبب سرايت و تودگي ويروس كرونا بود و در همان دم و هر لحظه به صورت مداوم منتظر رويت علايم و حقايقي بودند كه بحران موجود را ايجاد كرده بود. شايد اين نوع نگاه كه هنوز هم در رفتارهاي روزمره ما موجود است از اين روي باشد كه درك حقيقت آن هم به چنين شكل بحراني كلمه بناست، آرامشي را به كالبد انسان مدرن تزريق كند. آيا مي‌توان از حقيقت درون موجودي به نام كرونا حقيقتي بس بزرگ‌تر و خاص‌تر براي درك نوع بشر استخراج كرد؟ آيا كرونا به همان معياري كه ما مدعي هستيم به نوبه خود حقيقتي از نوع زندگي روزمره بشر مدرن با تمام تعلقات خاطرش است، مي‌تواند رمز بقايي براي حقيقتي بس بزرگ‌تر باشد كه زندگي اجتماعي انسان مدرن را برمبناي آن بتوان هم طرح‌ريزي و هم هدفي عقلايي از برايش ترسيم كرد؟ به هيچ عنوان اين تصور نبايد شكل بگيرد كه كرونا را بيش از حد بزرگ مي‌كنيم. كرونا به اندازه يك حقيقت البته نه از نوع متعالي، مفهوم بزرگي است. حقيقتي بزرگ هم مي‌تواند باشد و هم از پس خود مي‌تواند براي زندگي اجتماعي نويد حقيقتي بزرگ را طرح‌ريزي كند. بسيار بايد محتاط بود چراكه حقيقت  اگر جنبه اجتماعي به خودش بگيرد شكل ماهوي آن بالجمله مترادف شناخت از حيث تجربه‌گرايي نخواهد بود.  شكلي از شناخت‌شناسي از منظر معرفت‌شناسي نيز به دليل حضور آن ذهن پوپا و حقيقت‌ياب انسان را نيز همراهي خواهد كرد. از اين روي است كه مي‌توان جلوه‌اي از شناخت حقيقت  امروزين جهان را در سايه كرونا مورد شناسايي  قرار داد. از اين پس شناخت اجتماعي از براي ما شكلي از حقيقتي خواهد بود كه جهان ما را مدتي است تحت تاثير خود قرار داده و خواهد داد. اما بسته به كيفيت اين تاثير بايد ديد كه چقدر اصرار و پافشاري ما در شناخت اين حقيقت اجتماعي يا عموميت يافته مي‌تواند، معيارها و ملاحظات فلسفي خاص خودش را نيز به همراه  داشته  باشد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون