• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4747 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۳۰ شهريور

درباره سيد محمدحسين بهجت تبريزي

ما و شهريار

علي‌اصغر شعردوست

 

ما در دنيا به عنوان كشور شعر شناخته شده‌ايم. اگر بخواهند از ايران چند نفر را مثال بزنند همه معمولا حافظ و عطار و مولوي و سعدي و فردوسي را مثال مي‌زنند. فكر كردم كه خودم شروع به كار كنم. نام‌گذاري روزها بر عهده شوراي عالي فرهنگي است و رييس شوراي عالي فرهنگي هم رييس‌جمهور است. من فكر كردم كه چه روزي را قرار بدهم، بالاخره اين روز بايد با شعر تناسبي داشته باشد. يا بايد به نام يك شاعري باشد يا بايد يك حادثه شعري باشد و تناسبي داشته باشد. طبعا رفتيم سراغ شعرا و هر كدام از بزرگان ادبيات كلاسيك را كه بررسي كردم ديدم در كنار اينكه بزرگ هستند در تقويم هم روزي به ‌نام‌شان است. ما روز بزرگداشت فردوسي داريم، روز سعدي داريم، روز حافظ داريم، روز عطار داريم، روز خيام داريم، روز مولوي داريم و همه اينها هستند، ثانيا هر كدام را كه عنوان كنيم در كنار اينكه موافقان جدي دارد، مخالفان جدي هم دارد. شما بگوييد حافظ مي‌گويند چرا سعدي نه، بگوييد سعدي مي‌گويند چرا مولوي نه و... از طرفي من مي‌خواستم روزي انتخاب بشود كه به نام آن روز جايزه‌اي طراحي شود كه به شاعر امروز اهدا شود. اين جايزه شعري بايد اسم داشته باشد. طبيعي است كه ما بزرگان و استوانه‌هاي شعر و ادب كلاسيك را گذاشتيم كنار و آمديم سراغ معاصران. بعضي اسم‌ها مطرح بودند ولي در قياس با شهريار، به نظر من سبك بودند و اصلا قابل مقايسه نبودند. در معاصران، تفوق شهريار را حتي مخالفان شهريار هم مي‌پذيرند، وقتي مي‌خواهند مقايسه كنند. برخي آمدند گفتند چرا سهراب سپهري نه يا... به اعتباري در اين معاصر بودن دو نكته مدنظرم بود اول اينكه شهريار يك‌ دهه بعد از انقلاب زندگي كرده بود و در اين يك‌دهه واقعا با مردم زيسته بود. كسي به ايشان نگفته بود كه بيايد براي نهضت سوادآموزي، براي جهاد سازندگي يا براي آقاي خامنه‌اي و رفسنجاني و بهشتي و شهداي هفت تير و... شعر بگويد. ما داريم شعراي بزرگي كه براي انقلاب شعر گفته‌اند يكي، دو تا سه تا پنج تا شعر گفته‌اند آن هم براي اينكه اثبات تكليف كنند. شهريار خودش به من گفته بود: «من سال 57 خسته شده بودم، پير شده بودم، شعر مي‌گفتم حال نوشتنش را نداشتم. انقلاب يك روح ديگري در من دميد و من دوباره جوان شدم. من اين يك دهه را جهاد قلمي كرده‌ام. من نمي‌توانستم بروم بجنگم ولي جهاد قلمي كردم و اين يك دهه دوران جهاد قلمي من است». هر آدم منصفي با هر نوع نگرشي اين جامعيتي كه شهريار دارد، اشتهار قبل از انقلاب از سويي، تسلط كامل بر ادبيات كلاسيك ايران از سوي ديگر و آوردن شيوه‌هاي جديد در شعر، مكتب شهريار را ببيند انتخاب ما را مي‌كند. وقتي شهريار شروع به غزل‌ گفتن كرد، همه مي‌گفتند دوره غزل تمام شده است، دوره غزل‌سرايي به‌سرآمده، هر چه مفهوم بوده آورده شده است، هرچه شكل بوده، هر چه قافيه بوده و هرچه نوآوري بوده تمام شده است. شهريار با تصويرگرايي، با رمانتيسم، با يك روش نوين مكتب و راه ايجاد كرد و از اينها گذشته، شهريار شاعر محبوب قلوب بود. همين شاعرهايي كه اسم‌شان مي‌آمد و مي‌گفتند چرا، شهريار آره و فلاني نه، اگر برويد در خيابان از مردم بپرسيد و بخواهيد مردم يك ‌بيت از آنها بخوانند. از 10 نفر چند نفر مي‌توانند بخوانند؟ اما شما برويد بگوييد شهريار، هر كسي به نحوي مي‌خواند، عامه يك‌جور، باسواد يك‌جور، ديندار يك‌جور و حتي خارج از مرزهاي ايران.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون