• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4749 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۱ مهر

سينماي جنگ و سينماي دفاع مقدس نياز به بازتعريف و بازنگري جدّي دارد

فراز و فرودهاي سينماي دفاع مقدس

عزيزالله حاجي مشهدي

بررسي كارشناسانه فراز و فرودهاي سينماي دفاع مقدس نياز به پژوهشي گسترده و فراگير دارد. گويي هنوز تا رسيدن به تعريفي واحد و همگون درباره سينماي جنگ و سينماي دفاع مقدس راه درازي در پيش داريم. شايد به اين خاطر كه به فراخور زمان و مكاني كه درآن قرار داريم، اين تركيب‌هاي واژگاني معناي متفاوتي پيدا مي‌كند. گونه‌شناسي. ساختار فيلم‌هاي جنگي و كشف نشانه‌هاي مشترك مضموني و شكلي در اين رده از فيلم‌ها، هنوز در هاله‌اي از ابهام است. ديدگاه‌هايي كه در يك رويارويي تلخ و ناخوشايند ميان دوگروه، يا دو نژاد، دو قوم و دو قبيله و دو ملت با مرزبندي‌هاي جغرافيايي يا سياسي شكل مي‌گيرد با نام جنگ شناخته مي‌شود كه به عنوان پديده‌اي شوم و خانمانسوز، تنها ميان حكومت‌هاي خودكامه، زياده‌خواه و سلطه‌جو طرفدار داشته است.
 روشن است كه در بررسي چنين پديده‌اي به عنوان يك منتقد فيلم يا يك فيلمساز، ناخواسته، نگاهي جانبدارانه و گاه ملي‌گرايانه و... بر زاويه ديد و نوع نگرش ما سايه خواهد افكند و كسي نمي‌تواند مدعي شود كه به چنين پديده‌اي به عنوان يك ناظر بي‌طرف- فارغ از جغرافيا و تاريخ و مليت و دين و آيين خود‌- نگاه مي‌كند. حتي در صورت چنين ادعايي، بازهم در ناخودآگاه ما، با شنيدن واژه جنگ و از جمله جنگ 8 ساله ايران و عراق، با تداعي ناخواسته همه ويراني‌ها، درد و داغ‌ها و آوارگي‌هايي كه بسياري از ما به چشم خود شاهد بوده‌ايم، طرف مقابل را به عنوان دشمن يا نيروي متجاوز قلمداد مي‌كنيم و با اين باور كه آغازگر حمله و شروع‌كننده درگيري و مسبب اصلي همه ويراني‌ها و خسارت‌هاي سنگين جاني و مادي و معنوي، همان نيروي متجاوز بوده است، جنگ را مترادف دفاع و دفاع مقدس تلقي مي‌كنيم. هرچند كه به‌طور طبيعي، دشمن متجاوز نيز، در اين تقابل و رويارويي آميخته به آتش و خون، ما و سربازان و رزمندگان ما را با هر درجه‌اي از دين‌باوري، ميهن‌دوستي، رشادت و دلاوري و شهادت‌طلبي و... از نگاه خود، دشمن تلقي مي‌كند!  بسياري از فيلمسازان باتوجه به يكي از اصلي‌ترين ويژگي فيلم‌هاي جنگي يعني ظرفيت بالاي وجه داستان‌پردازانه آنها، به ساخت اين‌گونه آثار سينمايي علاقه نشان مي‌دهند. در اين‌گونه آثار، هيجان‌آفريني در كنار طرح درونمايه‌هاي انساني، حرف اول را مي‌زند. اما شك نبايد داشت، حتي در حالي كه از تماشاي يك فيلم بسيار پُركشش و پرجاذبه سينماي جنگ در ميان برترين‌هاي اين‌ گونه سينمايي شگفت زده مي‌شويم، درست زماني كه به پيامد‌هاي ناگوار جنگ‌ها، در همه جاي جهان مي‌انديشيم، چيزي جز ويراني، كشتار گسترده آدم‌هاي بي‌گناه و بي‌دفاع و آسيب‌هايي كه به زيست بوم و منابع آبي و خاكي يك سرزمين وارد مي‌شود، در ذهن ما زنده نمي‌شود.
اگر باور داشته باشيم كه بسياري از حكومت‌ها و سياستمداران در جاي جاي جهان از سينما به عنوان يكي از پرنفوذترين و موثرترين رسانه‌هاي تبليغي سود برده‌اند، ساده‌تر مي‌توان درك كرد كه هرگاه، در جايي از جهان، فيلمسازي بخواهد به دليل جاذبه‌هاي پنهان و آشكار موجود در اين‌گونه از فيلم‌ها، اثري خلق كند، توليد اثري دلخواسته، مستقل و مغاير با باور جمعي و نگاه رسمي، شعاري بيش نخواهد بود. اگر حتي گاهي بر پيشاني برخي از فيلم‌ها مُهر و انگِ فيلم «ضدجنگ» زده مي‌شود، شايد تنها به اين دليل باشد كه از نگاه فيلمساز، اندكي به پيامدهاي تلخ جنگ پرداخته مي‌شود و با نوعي گلايه و شكايت كم‌رنگ از اين پديده شوم، شِكوه مي‌كند. همچنان كه از ديرباز بسياري از شاعران و نويسندگان نيز در شعرها و نوشته‌هاي‌شان از ويراني‌ها و آسيب‌هاي ناشي از جنگ‌هاي تاريخ ملت ما (حمله مغول‌ها و تاتارها و ديگر همسايگان ايراني) سخن به ميان آورده‌اند. البته نبايد چنين پنداشت كه همه شاعران، نويسندگان، نمايشنامه‌نويسان و فيلمسازان و هنرمندان رشته‌هاي مختلف هنري، در همه آثارشان همواره از زشتي‌ها و تلخي‌هاي جنگ سخن مي‌گويند. در سينماي هاليوود در كارنامه برخي بزرگان سينما، بسياري از فيلم‌هاي پرجاذبه وجود دارد كه با وجود درخشش در بسياري از جشنواره‌هاي معروف جهاني از فستيوال كن گرفته تا ونيز و برلين و شانگهاي و... چه بسا كه در توجيه جنگ و به نوعي با هدف تبليغ براي جنگ‌افروزان باشد. درحالي كه تاريخ هرگز تجاوز يانكي‌ها به ويتنام را فراموش نخواهد كرد، با اين همه بسياري از فيلمسازان مطرح سينماي هاليوود، با نگاهي آرمانگرايانه و گاه در سايه تخيل و توهّم و تخيل غير‌خلاقانه، از رشادت‌ها و از جان‌گذشتگي‌ها و گاه نجات‌بخش بودن سربازان و نيروهاي امريكايي در شرق دور، تصايري به ظاهر پُرجاذبه ارايه داده‌اند! اگرچه نبايد انكار كرد كه در اين داوري بايد انصاف داشت و گفت كه از نگاه برخي فيلمسازان از جمله كارگردان‌هايي چون: «استنلي كوبريك»، «اليور استون» و «برايان ديپالما» و... با توليد فيلم‌هاي «ضد‌جنگ» نسبت به اين پديده شوم، نگاهي واقع‌گرا‌تر داشته‌اند.
واقعيت اين است كه گاه وجود تناقض آشكار ميان حقيقت‌گويي و مصلحت‌انديشي و گريز از رسالت و تعهد هنرمندانه، به راستي شگفت‌آور است! در سينماي ايران نيز، گاه ساخته شدن فيلم‌هايي چون: باشو، غريبه كوچك (بهرام بيضايي)، آژانس شيشه‌اي و از كرخه تا راين (ابراهيم حاتمي‌كيا)، شيار 143 (نرگس آبيار)، فرزند خاك (محمدعلي باشه آهنگر) و گيلانه (رخشان بني‌اعتماد و محسن عبدالوهاب) و...، در نگاه اول، در رده فيلم‌هاي ضدجنگ جاي مي‌گيرند، اما وقتي به تحليل درونمايه اثر مي‌پردازيم، درمي‌يابيم كه در اين‌گونه آثار نارضايتي و گلايه از جنگ و پيامدهايش به شكل معنايي در هم آميخته، در فيلم مطرح مي‌شود. به بياني ديگر، در اين آثار با شكايتي به ظاهر پرخاشگرانه اما درواقع با گلايه‌اي دردمندانه روبه‌رو مي‌شويم كه ضمن محكوم كردن جنگ و پيامدهاي تلخ آن، پايداري و مقاومت رزمندگان را نيز زير سوال نمي‌برد، به‌ويژه كه نمي‌توان انكار كرد كه هر فيلمسازي، در‌نهايت، ناگزير است تا در چارچوب همان نگاه رسمي و پذيرفته‌شده در جغرافيايي كه در آن نفس مي‌كشد، كار كند و از اين جهت كسي نمي‌تواند مدعي ساخته شدن اثري با نگاه مستقل و بر پايه باورهاي فردي خود باشد. در واقع، همچنان كه در تعريف سينماي جنگ و از نگاه ما به عنوان ملتي كه آغازگر جنگ نبوده و خواهان تجاوز به آب و خاك همسايه خويش نيز نبوده‌ايم، در جريان ناخواسته‌اي گرفتار شديم كه چاره‌اي جز دفاع از آب و خاك و سرزمين و حفاظت از جان و مال آدم‌هاي اين سرزمين نداشته‌ايم. به همين روي، اصطلاح «جنگ تحميلي» يعني جنگي كه ناخواسته و برخلاف ميل باطني ما بر مردمان اين سرزمين تحميل شده است، به چنين رويداد تلخي، معناي ديگرگونه‌اي مي‌دهد.
با كندوكاو ميان فيلم‌هاي ساخته‌شده در سينماي ايران، به سادگي مي‌توان دريافت كه به دليل همان ماهيت دروني وجه داستان‌پردازانه اين رده از فيلم‌ها، بسياري از فيلمسازان ما به ساخت فيلم با موضوع جنگ تحميلي و صدالبته به‌طور طبيعي با مضامين و درونمايه‌هاي متفاوت، علاقه‌مندي نشان داده‌اند و كم و بيش آثاري پديد آورده‌اند كه بسياري از ما به عنوان منتقد فيلم، درباره برخي از آنها نقد و نظرهاي مكتوبي را در روزنامه‌ها، مجلات يا در برخي فضاهاي مجازي بازتاب داده‌ايم. اما داشتن يك پژوهش پُردامنه و جامع‌نگر كه به ساختارشناسي مجموعه فيلم‌هاي اين‌‌گونه سينمايي در ايران بپردازد، هنوز جاي كار دارد. تنها در سايه يك پژوهش پردامنه است كه مي‌توان به ويژگي‌هاي مثبت و منفي آثار پديدآمده و كم و كاستي‌هاي آنها واقع‌بينانه اشاره كرد. 
با اين اميد كه اين يادداشت مقدمه‌اي براي بررسي‌هاي جدي‌تر و پردامنه، در حوزه سينماي جنگ و سينماي دفاع مقدس باشد، در بررسي فراز و فرودهاي سينماي دفاع مقدس، با نگاهي اجمالي مي‌توان به اين ويژگي‌ها و درعين حال به برخي كم‌داشت‌ها و ضعف‌هاي آشكار اشاره كرد كه در يك پژوهش جدي و كارشناسانه و علمي نبايد از نظر دور بماند: 
- سينماي جنگ و سينماي دفاع مقدس نياز به بازتعريف و بازنگري جدي دارد.
-كارنامه سينماگراني كه با موضوع جنگ تحميلي  و دفاع مقدس آثاري پديد آورده‌اند، بايد جداگانه مورد نقد و بررسي قرار گيرد و در صورت لزوم، گزيده نقد‌ها و بررسي‌هاي مربوط به هريك از فيلم‌هاي شاخص يا بررسي كارنامه هر فيلمساز، با حمايت مراكز رسمي فرهنگي هنري، به‌طور جداگانه، چاپ و منتشر شود.
- آثار ساخته‌شده با تاثير‌پذيري از سينماي جنگي «سينماي هاليوود» (به ويژه فيلم‌هاي حادثه‌پرداز و موسوم به سينماي حماسي سينماي هاليوود) در ميان فيلم‌هاي موسوم به سينماي دفاع مقدس شناسايي و تفكيك شود.
- در بسياري از فيلم‌هاي موسوم به سينماي دفاع مقدس، بر مضمون پايداري برابر با نهادهاي معناشناختي مختلفي چون: مقاومت، ايستادگي و پايداري تاكيد مي‌شود كه در نهايت همگون به نظر مي‌رسند.
- ساخته شدن آثاري در ستايش صلح و آشتي و همزيستي مسالمت‌آميز نيز مي‌تواند به نوعي در تقبيح و در زشت‌انگاري جنگ تلقي شود و همواره سايه‌هاي ترس‌انگيز جنگ را به رخ‌مان بكشد و تلخي‌هاي اين پديده ويرانگر را به ما يادآوري كند.
- فيلم جنگي به ويژه فيلمي كه به سينماي مقاومت مي‌پردازد، تنها با كاربُرد سخت‌افزارهاي جنگي (مثل توپ و تانك و بالگرد و شناور و بمب و موشك) شناخته نمي‌شود.
- فيلم‌هايي كه از نگاه بسياري از منتقدان در رده فيلم‌هاي ضد‌جنگ جاي گرفته‌اند، با واكاوي دوباره، كالبدشافي شوند و بررسي شود كه آيا در همه اين‌گونه فيلم‌ها، به راستي، چنين نگاهي غلبه داشته است يا تنها به دليل نوشته شدن يك يا دو نقد و نظر از سوي يك يا دو منتقد در برخي نشريات يا درگاه‌هاي خبري و فضاهاي مجازي، بر پيشاني اين‌گونه آثار انگ فيلم‌هاي ضدجنگ زده‌اند؟
- جداسازي غيرمنصفانه فيلمسازان «خودي» و «غيرخودي» در دوره‌هاي گذشته و نزديكي و دوري برخي فيلمسازان به بعضي نهاد‌ها و پايگاه‌هاي رسمي و دولتي، باعث شده است كه بعضي فيلمسازان هرگز فرصت كار و توليد در اين رده سينمايي را پيدا نكنند و به جاي آنها، برخي نيز تنها با ساختن يك يا دو نمونه به نسبت موفق، اين فرصت را داشته باشند كه براي هميشه - حتي با ساخت فيلم‌هايي ضعيف‌تر و كم‌جاذبه‌تر - دراين عرصه فيلمسازي كاركنند! 
- در ميان آثار موسوم به سينماي تجربي و كارهايي كه به فيلمسازان جوان و مستقلي تعلق دارد كه با كمترين پشتيباني‌ها فيلم مي‌سازند گاه با نمونه‌هاي درخشاني مي‌توان روبه‌رو شد كه از بسياري فيلم‌هاي پُرهزينه، تاثيرگذارتر بوده‌اند.
- به‌طور طبيعي در بسياري از فيلم‌هاي دهه 60، در كنار برخي كارهاي قابل اعتنا، با كار‌هايي رو‌به‌رو مي‌شويم كه تنها به جنبه‌هاي شورآفريني و نمايش سلحشوري رزمندگان ما در برابر نيروي متجاوز عراقي، اشاره‌هايي گذرا داشته و در آنها با تصاويري اغراق‌آميز از پيشروي رزمندگان ما از يك سو و به خاك و خون كشيده شدن نيروي دشمن از سوي ديگر، روبه‌رو مي‌شويم كه صد البته، كمي بعد‌تر اين نگاه‌ها تا حدود زيادي تعديل مي‌شود. 
- حتي از نگاه يك فيلمساز شناخته‌شده و مورد حمايت دستگاه‌هاي رسمي و دولتي نيز، از جنگ تحميلي، تصويري ثابت و يكسان ارايه داده نمي‌شود. مقايسه كار ابراهيم حاتمي‌كيا در «ديده‌بان» و «مهاجر» با آژانس شيشه‌اي و «از كرخه تا راين» يا كار رسول ملاقلي‌پور در فيلم «پرواز در شب» با «هيوا» مي‌تواند نمونه‌هاي روشني براي اثبات چنين ادعايي باشد.
- نشانه‌هاي آشكار توليد بسياري از فيلم‌هاي، حادثه‌پرداز و پر‌تعقيب و گريز (اكشن)، تجاري و گيشه‌پسند (نه به معناي جذاب، پُرفروش و پُرمخاطب) بر سينماي جنگ و دفاع مقدس نيز سايه افكنده است.
- آشنا نبودن برخي فيلمسازان يا فيلمنامه‌نويسان با فضا و فرهنگ جبهه و جنگ، باعث شده است تا آثار پديدآمده، براي كساني كه با فضاي جبهه و جنگ آشنايي نزديكي داشته‌اند، فضاي اين فيلم‌ها بسيار بيگانه و خيال‌پردازانه و غيرواقعي به نظر برسد. از قضا در آثار همين دسته از فيلمسازان است كه با تناقض‌گويي‌هاي فراواني روبه‌رو مي‌شويم.
- جاي خالي فيلم‌هاي متعلق به سينماي دفاع مقدس در عرصه‌هاي جهاني به راستي خالي است. براي چنين حضوري بايد نسبت به ارتقاي كيفي و فني اين‌گونه آثار نيز بي‌تفاوت نباشيم. 
- به نظر مي‌رسد كه در اين‌ گونه خاص سينمايي، هنوز مضامين و درونمايه‌هاي ناگفته بسياري وجود دارد كه نياز به پژوهش جدي‌تري دارد. به ويژه كه مي‌دانيم، بخش عمده‌اي از حضور و نقش زنان و كودكان در سال‌هاي سخت جنگ، در فيلم‌هاي سينماي دفاع مقدس، همچنان ناگفته مانده است!


    به‌طور طبيعي در بسياري از فيلم‌هاي دهه 60، در كنار برخي كارهاي قابل اعتنا، با كار‌هايي رو‌به‌رو مي‌شويم كه تنها به جنبه‌هاي شورآفريني و نمايش سلحشوري رزمندگان ما در برابر نيروي متجاوز عراقي، اشاره‌هايي گذرا داشته و در آنها با تصاويري اغراق‌آميز از پيشروي رزمندگان ما از يك سو و به خاك و خون كشيده شدن نيروي دشمن از سوي ديگر، روبه‌رو مي‌شويم كه صد البته، كمي بعد‌تر اين نگاه‌ها تا حدود زيادي تعديل مي‌شود. 
   آشنا نبودن برخي فيلمسازان يا فيلمنامه‌نويسان با فضا و فرهنگ جبهه و جنگ، باعث شده است تا آثار پديدآمده، براي كساني كه با فضاي جبهه و جنگ آشنايي نزديكي داشته‌اند، فضاي اين فيلم‌ها بسيار بيگانه و خيال‌پردازانه و غيرواقعي به نظر برسد. از قضا در آثار همين دسته از فيلمسازان است كه با تناقض‌گويي‌هاي فراواني روبه‌رو مي‌شويم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون