• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4765 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۲۱ مهر

صداي يك تاريخ

محسن آزموده

ايرانيان به‌ طور معمول و به شكل غيرحرفه‌اي موسيقي را با نام اساتيد آواز و خوانندگان مي‌شناسند، يعني بيشتر علاقه‌مند موسيقي آوازي هستند، يعني آن شكلي از موسيقي كه در آن شعري به صورت آواز يا تصنيف خوانده مي‌شود. شايد مهم‌ترين علت اين امر، جايگاه مهم و تعيين‌كننده‌اي است كه شعر و شاعرانگي در منظومه فكر و فرهنگ و تمدن ايراني ايفا مي‌كند. شعر فارسي به تعبير يكي از انديشمندان، در غياب فلسفه و زوال تاريخ، جايگاه تبلور و آشكار شدن خاطره تاريخي و هويت «ملي» ايراني است به ويژه در«انقلاب غزل». به قول جواد طباطبايي «با «انقلاب غزل»، ناحيه‌هايي از حوادث تاريخي ايران كه شرح آنها در مكان تاريخي تاريخ ظاهري نمي‌توانست آورده شود از ناحيه «ناخودآگاه» جمعي در شعر فارسي جاري شده است.» 
بنابراين اگر غزل مهم‌ترين و اصلي‌ترين دستاورد زبان فارسي  به عنوان والاترين مساهمت روح ايراني در هستي است و برجسته‌ترين نشانه ايراني بودن در طول تاريخي پر فراز و نشيب، تاريخي كه تا عميق‌ترين ژرفاها، در جسم و جان هر يك از ساكنان اين پهنه جغرافيايي متبلور شده، بي‌ترديد، آواز روحاني و منحصر به فرد محمدرضا شجريان رساترين تحقق آن انقلاب در زبان(غزل) در عرصه موسيقي بود و هست، دست‌كم تا اين لحظه از تاريخ ايران به لحاظ آنچه در دست داريم و مي‌توانيم به آن گوش فرا دهيم.
متخصصان  و تاريخ‌نگاران موسيقي، هر يك اسامي فراواني از خنياگران و آوازه‌خوانان در اعصار گذشته به خاطر دارند. در روزگار ما نيز از زماني كه امكان ضبط و حفظ و نگهداري صدا پديد آمده، صداهاي ماندگاري از آوازها و تصنيف‌هاي خوانندگان بزرگ ثبت شده است. اما به اذعان تقريبا عموم متخصصان و اهالي فن، چنانكه در اين چند روز به‌كرات شنيده‌ايم و خوانده‌ايم، هيچ‌يك با شجريان قابل مقايسه نيستند. نسبتي كه او با شعر فارسي به عنوان اصلي‌ترين حامل بار امانت روح و روحيه ايراني برقرار كرده و مي‌كند، دست‌كم در ميان خوانندگان آوازي كه صداي‌شان موجود است، بي‌نظير و مانند است. او كسي بود كه حق بزرگ‌ترين شاعران فارسي‌زبان يعني حافظ و سعدي و مولانا و خيام و عطار را به معناي واقعي كلمه ادا مي‌كرد، هنرمندي كه مناجات افطارش چه وقتي كه اشعاري از مولانا را مي‌خواند و چه آن هنگام كه ربنا را، تارهاي ظريف جان را به ارتعاش درمي‌آورد و جوهره و بنياد آنچه مي‌خواند را بر گوش جان آشنا مي‌كرد. محمدرضا شجريان به تعبير زيبا و گوياي محمد منصور هاشمي «صداي غرور زخم خورده يك سرزمين» بود كسي كه شمار قابل‌ توجهي از عاشقان و شيفتگان زبان فارسي، خواه ايراني و خواه غيرايراني، با صداي جان‌افزاي او با قله‌هاي بي‌مانند شعر فارسي آشنا شده بودند. در زير و بم صداي جاودانه شجريان، همه احساسات و عواطف و هيجانات شاد و غمگين هويت ايراني از پس تاريخي هزاران ساله، پژواك يافته است. صداي شجريان صداي تاريخ ايران است در هم نوايي شعر فارسي با موسيقي ايراني، خود اگر اين تاريخ باليدني باشد يا خير. 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون