• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4766 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۲۲ مهر

نگاهي به فيلم تاريخچه شخصي ديويد كاپرفيلد به كارگرداني آرماندو يانوچي

آيينه طبيعت دلربا و جهان روزمرّ ‌گي

كامل حسيني


 
فيلم آرماندو يانوچي آن طور كه براي علاقه‌مندان سينما آشكار است، روايتگر آرام لايه‌هايي از زندگي شخصيت مشهور «ديويد كاپرفيلد» در جهان ادبي چارلز ديكنز، نويسنده پر آوازه‌ انگلستان عصر ويكتورياست. اين فيلم كه محصول سال 2019 است با ريتم كند و لايه‌هاي باز و ظاهري از زندگي «ديويد كاپرفيلد» با فصل‌هاي گوناگون از تنش‌‌هاي متفاوت در سنين مختلف به ويژه زمان كودكي همچنين سال‌هاي بعد در يك حالت كلي در سرتاسر فيلم روايت مي‌شود.  از طرفي ديگر از ميانه‌ جهان دروني شخصيت‌ها به ويژه شخصيت خود ديويد كاپرفيلد و ديگران به جهان دروني متناسب با آن بعد ظاهري و ملموس شخصيت‌ها(دروني‌ترين لايه‌هاي نوستالژيك) گاهي غم‌انگيز و نفرت‌انگيزشان نقبي زده مي‌شود كه برخي از آنها در قالب فلاش‌بك يا جهش و جريان سيال ذهن پي‌ريزي شده‌اند.  در واقع دردهاي دروني كه در برخي مواقع سايه‌هاي از آن برايمان بازگو مي‌شود و در پيش گرفتن اين رويكرد به طرز رضايت‌بخشي پاسخ به همان رويكرد چارلز ديكنز نويسنده است كه خود در برخي داستان‌هايش گاهي پرده‌هاي وحشتناكي از آن پيشينه‌ خود يا ديگران نقل مي‌كرد.  اما آنچه  در اين فيلم به دم‌دستي‌ترين شكل در سرتاسر فيلم و بيشتر سكانس‌ها خود را نمايان مي‌كند، لوكيشن و ميزانسني با جذابيت‌هاي بصري بسيار بالا از يك طرف و از طرفي ديگر تصوير بخشي از فرهنگ اجتماعي يعني سيماي ظاهري و بهتر بگوييم به قول يك منتقد خارجي(به نقل از سايت زومجي و روايت اسوسيد پرس) يكي از درام‌هاي رنگارنگ و سرزنده بسيار خوبي است كه لباس‌هاي بسيار زيباي ويكتوريايي در آن زياد به چشم مي‌خورد.  از تماشاي اين فيلم يانوچي بيشتر روزمرّ‌گي‌هايي مشاهده مي‌شود كه شدت تنش‌ها در آن چندان ديده نمي‌شود و شخصيت‌ها بيشتر به زندگي‌هاي عادي و روزمرّگي مشغول هستند و هر از گاهي يك تعليق زودگذر شكل مي‌گيرد تا اينكه در پيرنگ به حضور شخصيتي ديگر به نام «جيمز استيرفورث» روبه‌رو مي‌شويم و در اينجا بحران و تعليقي ديگر سر بر مي‌آورد كه تا نزديك پايان ادامه دارد آنجايي كه استيرفورث با زني جوان فرار مي‌كند. دقت كنيم جايي كه خبر بازگشت و پشيماني استيرفورث فرا مي‌رسد و مردي كه در تلاش است، جان استيرفورث را نجات دهد(با وجود خطاي بزرگ استيرفورث) يكي از عبرت‌انگيز‌ترين و اخلاقي‌ترين سكانس فيلم رقم مي‌خورد. سكانس بعدي غافلگير شدن تماشاگر و حتي ديويد كاپرفيلد را دنبال خود مي‌آورد و آن هم غرق شدن استيرفورث در ميان امواج است؛ چشم دوربين هم شايد نمادي از وجداني غمگين يا ناظر بر تراژدي اين سكانس است. در پايان بايد گفت كارگردان از طريق بازنمايي ركني مهم از زندگي اصلي خود چارلز ديكنز در پاياني‌ترين سكانس فيلم يعني نويسندگي و بازتاب صورت ديويد كاپرفيلد در آينه به عنوان بازتاب بخشي از نوشتارهايش بين جهان واژه‌اي رمان و تصاوير سينمايي پيوندي نو ايجاد كرده است. پيوندي كه واژه و تصوير موازي با هم در تلاشند تا بخشي از روزمرّ‌گي‌ها، شادي‌ها، زشتي و زيبايي‌هاي يك زندگي پيشين را در يك روايت سينمايي   بگنجانند. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون