• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4766 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۲۲ مهر

وزير بزرگ، نظام‌الملك

مرتضي ميرحسيني

در دوران نه چندان طولاني پادشاهي آلب‌ارسلان سلجوقي به وزارت رسيد و اين مقام را در زمان فرمانروايي ملكشاه، پسر و جانشين آلب‌ارسلان هم حفظ كرد. رفته‌رفته به چنان قدرت و نفوذي دست يافت كه اعضاي خاندان سلطنتي و خود شاه را هم نگران كرد و چنان بر امور مسلط شد كه هيچ تصميم بزرگي بدون اجازه و تأييدش انجام نمي‌شد. يك بار در موضوعي ميان او و ملكشاه اختلاف افتاد و ملكشاه كسي را پيش وزير فرستاد و پيغام داد: «اگر در حكومت با من شريك هستي، كه اين امر ديگري است در غير اين صورت چرا مرز ميان فرمانروايي و فرمانبرداري را رعايت نمي‌كني؟» 
وزير بعد از شنيدن اين پيغام، تقريباً بي‌درنگ به فرستاده گفت: «به سلطان بگو كه اگر تاكنون ندانسته‌اي كه من در اين فرمانروايي شريك تويم، پس بدان كه به اين جايگاه نرسيدي مگر با چاره‌گري و كارگرداني من. آيا مي‌خواهي كه به برداشتن دوات صدارت از مقابل تو فرمان دهم؟ تحقيقاً دوات صدارت من با تاج سلطنت تو وابسته و همراه است. هر وقت اين دوات را برگيري، تاج نيز از سر تو برگرفته خواهد شد.» 
حرفش متكبرانه، اما درست بود. او بود كه بعد از مرگ ناگهاني آلب‌ارسلان، ملكشاه را در تصاحب ميراث پدري ياري داد و ساير مدعيان را سر جاي خودشان نشاند. او بود كه تشكيلات اداري دولت سلجوقي را بازسازي كرد و آن را مطابق مقتضيات زمانه توسعه داد. او بود كه امپراتوري را از جنگ‌هاي داخلي و خارجي عبور داد و دولت را در مواجهه با بحران‌هاي بزرگ و كوچك سرپا نگه داشت. نامش ابوعلي حسن بود اما در آن روزگار او را با لقب درباري‌اش يعني نظام‌الملك مي‌شناختند و در تاريخ هم با همين نام به ياد سپرده شد. به خانواده‌اي دهقان از اهالي خراسان تعلق داشت و پدرش يكي از كاركنان دولت غزنوي در آنجا بود. خودش در طوس به دنيا آمد و از همان سال‌هاي جواني، مثل پدر به كارهاي دولتي و ديواني مشغول شد. تحصيل‌كرده و بسيار باهوش بود و مكر و توطئه را به وقت ضرورت مجاز و مشروع مي‌شمرد. در دوره غزنوي در حد دبير و منشي ديوان باقي ماند، اما در تغيير و تحولات بعدي و در برهه منتهي به ظهور سلجوقيان، فرصت‌هاي تازه‌اي براي خودش ايجاد كرد و سرانجام با خالي كردن زير پاي وزير بزرگ (عميدالملك كندري) جاي او را گرفت. حدود 3 دهه وزير ماند و با تدابيري كه به كار بست و تصميم‌هايي كه گرفت به چنان اعتباري دست يافت كه كمتر وزيري در تاريخ ما به آن دست يافته است. ابن‌اثير آن دوره 30 ساله را عصر وزير بزرگ نظام‌الملك ناميد و بنداري اصفهاني معتقد بود بعد از مرگش همه ديدند كه دوام و كارآمدي دولت سلجوقي نه به هيبت و سايه سلطان، كه به تدبير و كفايت وزير وابسته است.
 نظام‌الملك 77 سال عمر كرد و سرانجام در چنين روزي، در سفر به بغداد حوالي نهاوند كشته شد (سال 471 خورشيدي) . نوشته‌اند كه نوجواني از پيروان فرقه اسماعيلي به بهانه دادخواهي به او نزديك شد و با دشنه‌اي كه در آستينش پنهان كرده بود به وزير زخمي كاري زد. ملكشاه هم كه در اين سفر بود به خيمه‌گاه وزيرش رفت و ياران و نزديكان او را دلداري داد. هرچند خيلي‌ها همان روزها مي‌گفتند كه خود ملكشاه در توطئه قتل وزيرش دست داشته، و قاتل نظام‌الملك فراتر از باورهاي مذهبي و وفاداري به فرقه اسماعيلي، مهره بازي خاندان سلطنتي بوده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون