• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4787 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۲۱ آبان

نينديشيدن: بزرگ‌ترين جنايت

آرش آبائي

هانا آرنت، فيلسوف و روشنفكري يهودي بود كه خود طعم يهودستيزي را در آلمان چشيده بود و در سال ۱۹۶۱ در مقام گزارشگر در دادگاه آدولف آيشمن حاضر شد. آرنت در گزارش اين دادگاه، با وجود اينكه خود يهودي است و آسيب‌هاي فاجعه هولوكاست را نيز شخصا تجربه كرده است، كاملا بي‌طرفانه و دور از احساسات به تحليل و نقد روند دادرسي و اسناد و شاهدان آن پرداخته و نقص‌هاي قضايي و حقوقي آن را آشكار مي‌نمايد. اما مهم‌ترين بخش گزارش آرنت، تحليل او از ماهيت شر و نقش انسان‌ها در برابر آن است. از نظر او، شر لزوما از هيولاهاي شيطاني سر نمي‌زند، بلكه افراد كاملا معمولي يا ابله هم مي‌توانند مرتكب شر شوند و آثاري فاجعه‌بار بيافرينند. آدولف آيشمن شهروندي قانونمدار و از نظر رواني كاملا سالم بود و حتي نشانه‌اي از نفرت ديوانه‌وار نسبت به يهوديان يا يهودستيزي متعصبانه در او ديده نشد. عيب اصلي آيشمن عجز بود از اينكه از منظر «ديگري» به چيزي نگاه كند. او نمي‌توانست خود را به جاي يهودياني بگذارد كه براي مرگ راهي آشوويتس مي‌كرد و به همين دليل از درك شر بودن رفتارش عاجز بود. او در اكثر دفاعيات خود، «اطاعت از قانون» و «فرمان پيشوا» را دليل اقدامات خود ذكر مي‌كرد و به زبان ساده، تنها مامور بود و معذور. از همين رو آرنت عنوان اين وضعيت را «پيش‌پا افتادگي يا ابتذال شر» ناميد. او در اين كتاب  و بعدها در كتاب «زندگي در عصر ظلمت» اعلام مي‌دارد كه شر و وقوع فاجعه ناشي از آن قابل فهم و پيشگيري از آن ممكن است؛ لذا آدمي مسوول اعمال خويش بوده و نمي‌تواند از بار مسووليت خود شانه خالي كند. آرنت در ادامه، راهكار فهم شر را نيز ارايه مي‌دهد: «انديشيدن». او ميان وقوع شر و «نينديشيدن» پيوندي محكم ديد. اين نوع انديشيدن موثر كه در نظر آرنت تنها راه مهار خشونت است، از طريق گفت‌وگو با خود حاصل مي‌شود. انساني كه بتواند در اين گفت‌وگوي دروني، با خود به مثابه «ديگري» انديشه كند، توانايي داوري و تشخيص ميان خوب و بد را - به ويژه در شرايطي كه نظام ارزشي فرو ريخته باشد - به دست آورده و مي‌تواند نظام ارزشي خودبنياد بيافريند.  نكته ديگر در تفكر آرنت، «زندگي در عصر ظلمت» است. او فضاي ظلماني و تقديرِ زيستن در چنين شرايطي را عذر موجه براي عدم واكنش اخلاقي و وجداني نمي‌داند. او در «آيشمن در اورشليم» هر دو مصداق انفعال و كنشگري را در برابر ظلمت نشان مي‌دهد. آيشمن گفته ‌بود: قدرتمندترين عامل تسكين براي وجدان او اين واقعيت ساده بود كه: «هيچ‌ كس، ابدا هيچ‌ كس را نمي‌ديد كه واقعا مخالف راه‌حل نهايي باشد... و هيچ صداي بيروني براي برانگيختن وجدان او وجود نداشته است.» او تنها وقتي دچار عذاب وجدان مي‌شد كه دستورات دريافتي را - همچون روانه كردن ميليون‌ها نفر به سوي مرگ - اجرا نمي‌كرد. اكثر مردم محلي در مناطق مختلف اروپا نيز ‌به‌رغم آنكه به‌ طور مستقيم يا ضمني از نسل‌كشي آگاهي داشتند، به ‌خاطر ترس يا عافيت‌طلبي از مقاومت يا حتي اعتراض چشم پوشيدند. و بدتر از آن، جمع كثيري از خود يهوديان بودند كه وادار به اسكان در گتوها و انتقال به اردوگاه‌هاي مرگ - و حتي همكاري براي فراهم كردن مقدمات مرگ خود- مي‌شدند و در برابر پرسش‌هاي مكرر قضات دادگاه از شاهدان بازمانده‌شان كه «چرا طغيان و مقاومت نكرديد» پاسخ ضمني، ترس از مرگي همراه با شكنجه و فجيع‌تر از مرگي بود كه در اردوگاه‌ها بر سرشان مي‌آمد، هر چند كه «15 هزار نفر اسير يهودي آنجا ايستاده باشند و فقط چندصد نفر نگهبان در مقابل‌شان باشد». اما در نقطه مقابل، رفتار مردم و حكومت دانمارك در برابر نازي‌ها بي‌نظير است، تا حدي كه آرنت مي‌نويسد: «انسان وسوسه مي‌شود اين داستان را به عنوان مطالعه اجباري در علوم سياسي توصيه كند، ‌براي تمام دانشجوياني كه مي‌خواهند درباره قدرت بالقوه و عظيم نهفته در كنش بي‌خشونت و مقاومت در برابر دشمني كه ابزارهاي خشونت به مراتب برتري در اختيار دارد، چيزي بياموزند.» ارتش آلمان در 1940 به دانمارك حمله كرد. وقتي آلماني‌ها مساله لزوم نصب نشان ستاره زرد رنگ بر لباس يهوديان را با دانماركي‌ها مطرح كردند، صريحا پاسخ گرفتند كه پادشاه دانمارك اولين كسي خواهد بود كه اين نشان را به سينه مي‌زند و مقامات حكومت دانمارك هم تاكيد كردند هر نوع اقدام يهودستيزانه، استعفاي فوري آنان را در پي خواهد داشت. حتي پس از صدور حكم فرستادن همه يهوديان از دانمارك به اردوگاه گتوي «ترزين اشتاد» در چك، هيچ مقام دانماركي حاضر به همكاري با نازي‌ها نشد و اكثر دانماركي‌ها در پناه دادن، اختفا و نجات يهوديان از دست نيروهاي هيتلري تلاش كردند و در نهايت از ميان چند هزار يهودي دانماركي، تنها چند صد نفر توسط پليس آلمان دستگير شدند. به اين ‌ترتيب آرنت نشان مي‌دهد كه مي‌توان حتي در شرايط بحران و رعب و وحشت نيز كنشگر بود و از وقوع فاجعه آن كاست. او نسبت به پديده «آيشمن‌هاي كوچك» هشدار مي‌دهد: كساني كه اعمال جزيي فاقد انديشه‌شان به ظاهر كم ضرر است، اما در تجميع با ديگر «آيشمن‌هاي كوچك» با شر متراكمي كه ايجاد مي‌شود، نظامي مخرب و ضداخلاقي مي‌آفرينند كه سرانجام منجر به فجايعي عظيم خواهد شد.  و نكته آخر:  مترجم كتاب «آيشمن در اورشليم» به شش دهه تاخير در ترجمه و انتشار اين كتاب به فارسي اشاره دارد، كتابي كه يكي از مهم‌ترين اسناد فاجعه است و اين تاخير بسيار جاي تامل دارد. هانا آرنت مهم‌ترين ابزار مهار خشونت را « انديشيدن» مي‌داند و كتاب يكي از مهم‌ترين ابزارهاي انديشيدن است.  

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون