• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4792 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۲۷ آبان

كاترين كبير

مرتضي ميرحسيني

نويسنده هم بود و گاهــــي داستـان و نمايشنامه مي‌نوشـت. در يكي از داستان‌هايش، ماجراجويي‌هاي جواني را حكايت كرد كه در جست‌وجوي گل سرخي افسانه‌اي و بدون خار به دل خطرات مي‌زند، اما در پايان به اين نتيجه مي‌رسد كه جز فضيلت، چنين گلي وجود ندارد. بهار 1729 در يكي از شاهزاده‌نشين‌هاي آلمان متولد شد و در نوجواني براي ازدواج با وليعهد روسيه به آن كشور رفت.
 پيش از آن به خوبي، زير نظر بهترين معلمان آموزش ديده و به يكي از فرهيخته‌ترين دختران روزگار خودش تبديل شده بود.
 نامش سوفيا بود اما در روسيه كاترين خوانده شد و با همين نام هم جايي در تاريخ براي خودش باز كرد. تعليمات كودكي و نوجواني‌اش ريشه در آيين پروتستان داشت، اما به روسيه كه قدم گذاشت به آيين ارتدوكس گرويد و مذهب رسمي كشور جديدش را پذيرفت. هر چند مي‌گويند كه او واقعا به هيچ دين و مذهبي اعتقاد نداشت. 
زبان فرانسوي را در زادگاهش آموخته بود و روسي را هم در دربار مسكو ياد گرفت. از هر حيث و حتي در قدرت جسمي بر شوهرش برتري داشت و از كندذهني و سستي او - كه چندي بعد به نام پتر سوم تزار روسيه شد - رنج مي‌برد. البته به او نيز وفادار نماند و چند مرد جوان را براي جبران نقايص شوهرش دور خود جمع كرد. 
بعدها فرزنداني به دنيا آورد كه پدر واقعي هيچ‌كدام‌شان به درستي معلوم و مشخص نشد و شائبه حرامزادگي هميشه با آنان باقي ماند. چند بار كوشيد تا به شوهرش نزديك شود و پيوندشان را بازسازي كند، اما معشوقه‌هاي پتر - كه يكي از آنها به مقام كاترين چشم دوخته بود - سد راهش شدند. سرانجام سردي رابطه اين دو به رقابت‌ سياست‌هاي ميان اعضاي طبقه حاكم كشيد و طرفداران كاترين، توطئه‌اي را براي خلع پتر از مقامش ترتيب دادند و اجرا كردند. كاترين در لباس يكي از افسران سواره‌نظام، پيشاپيش سپاهياني وفادار، كودتا ضد شوهرش را فرماندهي كرد و قدرت را از او گرفت. زماني كه به تخت نشست، روسيه با بحران شديد مالي مواجه بود و عده‌اي از اشراف هم با او دشمن بودند. مشكلاتش آنقدر زياد بود كه برخي سفراي خارجي مي‌گفتند حكومت كاترين زياد دوام نمي‌آورد و به‌ زودي ساقط مي‌شود. اما او در قدرت باقي ماند و حكومت را از همه مشكلات كوچك و بزرگي كه سر راهش قرار مي‌گرفتند، عبور داد. 
فساد مالي و اخلاقي را بخش جداناپذير قدرت مي‌ديد و حتي گاهي از آن در پيشبرد كارهايش بهره مي‌برد. از رشوه و خدعه هم ابايي نداشت و استفاده از هر وسيله‌اي را به شرط تحقق هدف مجاز مي‌شمرد. مردان لايق را از دور و نزديك به خدمت فراخواند و آنان را در دولت و دربار به كار گرفت. برخي قوانين قديم را منسوخ كرد و دستور به تدوين قانون‌هاي تازه داد. سخت‌گيري‌هاي مذهبي و شكنجه را - حداقل روي كاغذ - ممنوع كرد و با دعوت از چند پزشك اروپايي، در مسكو مدرسه‌اي براي آموزش طب و داروسازي برپا كرد.
 در سياست خارجي و داخلي به همان مسيري رفت كه پتر بزرگ رفته بود و كوشيد تا روسيه را هر چه بيشتر «اروپايي» كند و مرزهاي اين سرزمين را تا سواحل درياها گسترش بدهد. 
با ولتر نامه‌نگاري داشت و تا مدت‌ها به هرچه فرانسوي بود عشق مي‌ورزيد، اما از انقلاب آنها به وحشت افتاد و ورود همه‌ چيزهاي فرانسوي را به روسيه ممنوع كرد. او پاييز 1796 در چنين روزي در سن‌پترزبورگ از دنيا رفت.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون