• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4809 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۱۷ آذر

بي‌اعتمادي به امريكا حتي پس از بايدن

جوزف ناي

با شروع رياست‌جمهوري دونالد ترامپ، بيشتر دوستان و متحدان امريكا نسبت به اين كشور بي‌اعتماد شدند. قطعا جو بايدن براي جبران اين خسارت هر آنچه در توان داشته باشد انجام مي‌دهد، اما مشكل عميق‌تري وجود دارد و آن‌هم اين است كه بسياري ممكن است با خود بگويند نكند به قدرت رسيدن ترامپ صرفا نشانه‌اي از زوال دموكراسي در امريكا بوده باشد.  مدتي است كه دوستان و متحدان ايالات‌متحده نسبت به آن بي‌اعتماد شده‌اند. اعتماد رابطه تنگاتنگي با حقيقت دارد و دونالد ترامپ، رييس‌جمهور فعلي امريكا به‌ شدت از حقيقت به دور است. همه روساي جمهور دروغ‌هايي مي‌گويند، اما هيچ‌كدام در چنين مقياسي ارزش اعتماد را پايين نياورده‌اند. نظرسنجي‌هاي بين‌المللي نشان مي‌دهند كه قدرت جذب نرم ايالات‌متحده در دوره رياست‌جمهوري ترامپ  به ‌شدت كاهش يافته است. 
آيا جو بايدن، رييس‌جمهور منتخب ايالات‌متحده مي‌تواند دوباره اين اعتماد را به كشورش بازگرداند؟ در پاسخ به اين سوال بايد گفت در كوتاه‌مدت بله؛ تغيير سبك و سياست، جايگاه امريكا را در ميان ديگر كشورها بهبود مي‌بخشد. ترامپ در بين روساي جمهور امريكا يك بيگانه و به نوعي جوجه اردك زشت محسوب مي‌شد. او دوران رياست‌جمهوري خود را پس از سال‌ها كار در حوزه خريد و فروش املاك و اجراي برنامه‌هاي تلويزيوني آغاز كرد.
در مقابل بايدن سياستمداري با تجربه است كه پيش‌تر امتحان خود را به خصوص در زمينه سياست خارجي پس داده و اين به دليل سال‌ها فعاليت او در مجلس سنا و حضور او در سمت معاونت رياست‌جمهوري بوده است. از زمان برگزاري انتخابات، اظهارات و انتصاب‌هاي اوليه او متحدان امريكا را به‌شدت دلگرم كرده است. مشكل ترامپ با متحدان ايالات‌متحده تنها درخصوص شعار «اول امريكا» نبود. از روزولت گرفته تا ترامپ، روساي جمهور امريكا همواره مسوول پيشبرد منافع ملي اين كشور بوده‌اند. اما موضوع اصلي اين است كه تعريف هر رييس‌جمهور از منافع ملي چيست.  ترامپ تعاريف تجاري محدودي براي خود داشت و به گفته جان بولتون، مشاور امنيت ملي سابقش، او گاهي منافع ملي را با منافع شخصي، سياسي و مالي خود اشتباه مي‌گرفت. اين درحالي است كه اغلب روساي جمهور امريكا از زمان هري ترومن تاكنون ديدگاه گسترده‌اي نسبت به منافع ملي داشته‌ و هيچ‌‌يك آن را با منافع شخصي‌شان اشتباه نگرفته‌اند. از نظر هري ترومن، سي و سومين رييس‌جمهور امريكا كمك به ديگران در راستاي منافع ملي امريكا بود. او در همين راستا اقدام به اجراي «طرح مارشال» كرد و با وجود اينكه اين كار به نوعي عدم وفاي به عهد محسوب مي‌شد تصميم گرفت براي بازسازي پس از جنگ به اروپا كمك كند.  اما ترامپ ارزشي براي اتحاد و چندجانبه‌گرايي قائل نبود و اين را به خوبي در نشست‌هاي «گروه هفت» يا ناتو بروز مي‌داد. او حتي زماني كه قصد داشت براي مقابله با روش‌هاي تهاجمي چين در تجارت اقدامات مفيدي انجام دهد نيز نتوانست ميزان فشار بر چين را تعديل كند و در عوض براي آن دسته از متحدان امريكا كه قصد تجارت با پكن را داشتند، تعرفه گمركي اعمال كرد. جاي تعجب ندارد اگر بسياري از آنها اين‌طور فكر كنند كه مخالفت امريكا با غول فناوري چين يعني شركت هوآوي بيشتر به دليل نگراني‌هاي تجاري باشد نه امنيتي.  خروج ترامپ از توافقنامه آب و هوايي پاريس و همچنين سازمان بهداشت جهاني موجب بدگماني نسبت به تعهدات امريكا براي مقابله با تهديدات جهاني مانند گرمايش كره زمين و شيوع بيماري‌هاي ويروسي همچون كرونا شده است. برنامه بايدن براي پيوستن مجدد به هر دوي اين موارد و اطمينان خاطري كه او به ناتو داد، تاثير بسزايي در افزايش قدرت نرم واشنگتن خواهد داشت. 
اما بايدن براي اعتمادسازي هنوز با مشكل بزرگي روبه‌روست. بسياري از متحدان امريكا دايم مي‌پرسند چه بلايي بر سر دموكراسي اين كشور آمده است؟ چطور مي‌توان مطمئن بود كشوري كه در سال 2016 رهبر سياسي عجيبي مثل ترامپ را به جهان معرفي كرده دوباره در سال 2024 يا 2028 آن را تكرار نكند؟ آيا دموكراسي امريكا رو به زوال است و اين موجب غير قابل اعتماد شدن اين كشور مي‌شود؟ 
درست است كه ترامپ به كاهش اعتماد نسبت به دولت و ديگر نهادهاي امريكايي دامن زده، اما آغازگر آن نبوده است. عدم اعتماد به دولت ايالات‌متحده مشكلي است كه اين كشور در طول نيم قرن گذشته دچار آن بوده است. پس از پيروزي در جنگ جهاني دوم، سه‌چهارم امريكايي‌ها معتقد بودند كه اعتماد زيادي نسبت به دولت اين كشور وجود دارد. اما پس از جنگ ويتنام و رسوايي واترگيت در دهه‌هاي 60 و 70 ميلادي، اين ميزان به يك‌چهارم كاهش پيدا كرد. خوشبختانه، موضع شهروندان امريكا نسبت به موضوعاتي مانند تبعيت از قوانين مالياتي بسيار بهتر از پاسخ آنها به اين نظرسنجي بود.  شايد بهترين نمايش امريكا از قدرت و مقاومت موجود در فرهنگ دموكراتيك اين كشور، انتخابات سال 2020 باشد. با وجود شيوع كرونا به عنوان يكي از خطرناك‌ترين بيماري‌ها در قرن گذشته و همچنين پيش‌بيني‌هاي ترسناك از شرايط آشفته راي‌گيري، راي‌دهندگان بي‌شماري به پاي صندوق‌ها آمدند و هزاران مقام داخلي - اعم از جمهوري‌خواه، دموكرات و مستقل- كه بر روند برگزاري انتخابات نظارت داشتند، اجراي صادقانه آن را وظيفه اجتماعي خود مي‌دانستند.  در ايالت جورجيا كه ترامپ با اختلاف كمي در آن شكست خورد، وزير جمهوري‌خواه ايالتي مسوول نظارت بر روند انتخابات بود. او انتقادات بي‌پايه و اساس ترامپ و ديگر هم‌حزبي‌هايش را ناديده گرفت و گفت: «من با اين شعار زندگي مي‌كنم كه اعداد دروغ نمي‌گويند.» دادخواست‌هاي ترامپ مبني بر تقلب گسترده در انتخابات كه هيچ مدركي براي اثبات آنها نداشت از سوي همه دادگاه‌ها حتي قاضي‌هايي كه خودش منصوب كرده بود، يكي پس از ديگري رد شدند. حتي جمهوري‌خواهان ميشيگان و پنسيلوانيا در برابر تلاش‌هاي او به منظور لغو نتايج مقاومت كردند. برخلاف پيش‌بيني چپ‌گرايان مبني بر احتمال وقوع آشوب و پيش‌بيني راست‌گرايان درخصوص تقلب، دموكراسي امريكا توانست قدرت و ريشه‌هاي عميق خود را بار ديگر به رخ بكشاند. اما متحدان امريكا و بايدن هنوز با نگراني‌هايي روبه‌رو خواهند بود؛ مواردي مانند اينكه آيا مي‌توان به آنها اعتماد كرد كه مبادا دوباره شخصي مانند ترامپ را در انتخابات سال 2024 يا 2028 انتخاب كنند. آنها به چنددستگي سياسي در امريكا، عدم پذيرش شكست از سوي ترامپ و امتناع رهبران جمهوري‌خواه كنگره از محكوميت رفتار او و اينكه حتي پيروزي بايدن را به رسميت نمي‌شناسند، توجه مي‌كنند. متحدان امريكا مي‌توانند خوشحال باشند كه براساس قانون اساسي اين كشور، رييس‌جمهور در حوزه سياست خارجي نسبت به سياست داخلي آزادي عمل بيشتري دارد. بنابراين  در كوتاه‌مدت همكاري ميان امريكا و متحدانش گسترش مي‌يابد. علاوه بر اين، برخلاف سال 2016 كه ترامپ به عنوان رييس‌جمهور انتخاب شد، نظرسنجي اخير شوراي روابط جهاني شيكاگو نشان مي‌دهد اكنون 70درصد از امريكايي‌ها خواستار سياست خارجي مبتني بر مشاركت بين‌المللي هستند؛ رقمي كه در تاريخ بي‌سابقه است. اما همچنان نمي‌توان با قطعيت به اين سوال پاسخ داد كه آيا متحدان امريكا مي‌توانند به اين كشور اعتماد كنند و خيال‌شان راحت باشد كه ترامپ ديگري روي كار نمي‌آيد. بخش عمده‌اي از اين مساله به نحوه كنترل همه‌گيري كرونا، بازسازي اقتصاد و مهارت بايدن در مديريت چنددستگي سياسي در امريكا بستگي دارد. شايد جو بايدن وعده «بازگشت به حالت عادي» را داده باشد، اما حقيقت اين است كه هيچ بازگشتي در كار نيست. جهان دستخوش تغييرات بنيادي شده است و كارهايي كه در چند سال آينده انجام مي‌شود اهميت زيادي در پايه‌ريزي يك آينده پايدار، امن و پررونق خواهد داشت.
ترجمه: هديه عابدي
منبع: پراجكت سينديكيت

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون