• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4816 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۲۵ آذر

چرا نمي‌توان به آينده قره‌باغ چندان اميدوار بود؟

ژئوپليتيك يك نابودي

سعيد داور

 تاثير جنگ‌ها در تامين منافع ملي كشورها هيچ‌ وقت قابل انكار نبوده و اقتدار نظامي به كسب موقعيت‌هاي برتر ديپلماتيك و چانه‌زني از موضع قدرت در ميز مذاكرات بسيار كمك مي‌كند و در مواقعي نيز بنا به شرايط سياسي؛ قادر به پوشش دادن ضعف‌هاي نظامي بوده و به توقف جنگ و پيشبرد مذاكرات و دستيابي به صلح منجر مي‌شود. با اين حال در پاره‌اي از موارد همه‌ چيز در حالت معلق قرار مي‌گيرد و بسته به ضرورت‌ها فرصتي براي تجديد دوباره توانايي‌هاي نظامي است يا صلح را حتي تا يك قرن به تعويق مي‌اندازد و بحران‌ها را؛ براي زايش چالشي در راستاي منافع مشخص و معين در زمان لازم منجمد مي‌كند. در قفقاز جنوبي ما دو جنگ داخلي بين جمهوري‌هاي آذربايجان و ارمنستان را پشت سرگذاشته‌ايم ولي آيا در قره‌باغ صلح برقرار شده است؟ 

هنوز هيچ حقوقدان آذربايجاني؛ ارمني يا روسي در مورد قانوني بودن قرارداد توقف جنگ بين ايروان و باكو و اشكالات حقوقي احتمالي آن؛ اظهارنظري نكرده است ولي به نظر مي‌رسد نخست‌وزير ارمنستان به لحاظ قانوني اختيار و اجازه امضاي چنين قراردادي را نداشته و اين موضوع در صلاحيت مجلس ارمنستان بوده است مگر آنكه اين امر در ارتباط با ارامنه قره‌باغ توجيه شود كه در آن صورت با توجه به شناسايي تعلق قره‌باغ به آذربايجان در سازمان ملل؛ از نظر حقوق بين‌الملل؛ دخالت در امور داخلي آذربايجان شناخته مي‌شود و وضعيت ارمنستان در قره‌باغ به عنوان متجاوز مجددا رسميت پيدا مي‌كند. علاوه بر آن گفته مي‌شود پاشينيان اين قرارداد را بدون اطلاع رييس‌جمهور و پارلمان امضا كرده است. اگر چنين موضوعي صحت داشته باشد، پاشينيان فقط مي‌تواند مدعي امضا براي جلوگيري از كشته شدن سربازان ارمنستان و ارتش محلي ارامنه قره‌باغ شود تا از اعتراضات عمومي و پيگيري‌هاي قضايي بعدي در امان بماند. امضاي اين توافقنامه هيچ ‌وقت به معناي صلح در منطقه نيست بلكه خريد فرصت و زماني براي انجام مذاكرات بعدي به موازات تقويت نظامي ارمنستان است. شرايطي كه ما در طول 28 سال اخير در قره‌باغ شاهد آن بوديم و اكنون نيز تداوم دارد؛ نتيجه زايش ژئوپليتيك ناشي از فروپاشي اتحاد شوروي است. ژئوپليتيك يك نابودي مي‌تواند تاثيرات مختلفي برجاي بگذارد كه با توجه به بزرگي و گسترده بودن ژئوپليتيك شوروي و فروپاشانده شدن برنامه‌ريزي شده آن؛ تشعشعات اين تغييرات ويرانگر بوده و ما تقريبا در تمام جمهوري‌هاي 14 گانه شوروي آن را مشاهده كرده‌ايم و اصلي‌ترين تاثير آن؛ نابودي مفهوم واقعي امنيت جهاني است. نابودي شوروي منجر به فرآيند خاصي از ناآرامي‌هاي جدي در اطلس امنيت جهاني شده است. روس‌ها اكنون بهتر از 1990 درك مي‌كنند كه اشتباه بزرگي مرتكب شده‌اند و  براي همين سعي مي‌كنند حداقل بخش‌هايي از منظومه فروپاشيده شده شوروي را دوباره زنده كنند. ارمنستان با اين توافقنامه مانع از كشته شدن سربازان و از بين رفتن تجهيزات و تسليحات نظامي و محاصره لشكرهاي خود در قره‌باغ شد و در عين حال به عنوان برادر بزرگ؛ مردم ارمني قره‌باغ را از محاصره توسط آذربايجان نجات داد و امكان بازگشت آنان را به زور روسيه؛ ممكن كرد. آذربايجان تفوق نظامي خود را اثبات و مجددا حاكميت ملي خود را بر قره‌باغ اعمال كرد و روس‌ها بازگشتي از موضع قدرت به قفقاز جنوبي داشتند كه بايد آن را نفوذ دوباره مسكو در آذربايجان و تحكيم حضور روسيه در ارمنستان تلقي كرد. روس‌ها به بهانه همين قرارداد و به نام تضمين امنيت شهروندان ارمني منطقه حداقل تا 5 سال آينده در قره‌باغ خواهند بود. بحث تركيه و حتي اسراييل در اين قرارداد ظاهرا هيچ‌وقت رسما وجود ندارد ولي كاملا واضح است كه اگر حمايت‌هاي آنكارا و خريد تسليحات اين كشور از سوي باكو و آموزش‌هاي نظامي ويژه جنگ‌هاي كوهستاني و انتقال تكنولوژي نظامي و جاسوسي اسراييل وجود نداشت، ارتش آذربايجان سرعت عمل چشمگيري در بازپس‌گيري اراضي خود از ارمنستان و ارامنه تحت حمايت ايروان در قره‌باغ نداشت و اصولا حتي جنگ دوم آغاز نمي‌شد.
مايلم دليل بزرگ توقف جنگ را الزامات منافع ملي روسيه بدانم و تاكيد كنم كه نارضايتي كرملين از پاشينيان عامل تعيين ‌كننده  بود كه در كنار آن بايد منافع مشترك روسيه و تركيه در قره‌باغ را نيز در نظر داشت. پاشينيان يك نخست‌وزير غربگرا و ضد روس است كه اگر چالش‌هاي امنيت ملي ارمنستان ايجاب نمي‌كرد؛ مواضع تند‌تري نسبت به مسكو داشت. در بحران قره‌باغ او قبل از روس‌ها 5 بار با امريكا مذاكره داشت ولي در نهايت مجبور شد چندين بار به پوتين مراجعه كند. كلا روس‌ها در سياست داخلي و خارجي ارمنستان جايگاه تثبيت يافته تاريخي دارند كه بيشتر براي دور كردن قدرت‌هاي وقت ايران و عثماني و بريتانيا بوده است. حمايت‌هاي روسيه از ارامنه عمدتا از جنگ اول جهاني به بعد نمود بيشتري داشته است. در زمان گورباچف نيز فضاي باز سياسي پروستريكا موجب شورش‌هاي سياسي در ايروان و قره‌باغ در جهت اتحاد جمهوري ارمنستان و ارامنه قره‌باغ كه با واكنش مردم در باكو و در نهايت ورود ارتش سرخ و قتل‌عام مردم اين شهر همراه شد. شوروي با ملاحظه عواقب اتحاد ارامنه براي منافع خود در منطقه؛ تمايل خاصي به اتحاد آنان نداشت ولي ارامنه در قره‌باغ و ايروان در شوراها و پارلمان خود قدم‌هاي محكمي براي اتحاد برداشته بودند. آنچه در قرارداد نوامبر قره‌باغ شاهد آن هستيم، نسخه كپي شده از قرارداد شوروي براي حل بحران در آن زمان است كه به آن بيشتر اشاره  خواهم كرد. نارضايتي مسكو از پاشينيان منجر به سكوت ضمني روس‌ها در قبال پيشروي‌هاي نظامي آذربايجان و حضور مستشاري و تسليحاتي تركيه در منطقه  بود. در واقع روس‌ها مايل به گوشمالي پاشينيان بودند و از اين طريق موفق شدند نخست‌وزير ارمنستان را در اختيار گرفته و پس از آن دكترين دفاعي خود را در قالب يك قرارداد پياده كنند. البته روس‌ها ضرب شست جالبي هم در اين جريانات ديدند و آن قفل شدن كارايي تسليحات روسي در قبال تسليحات تركيه و اسراييل بود. در روزهاي اول جنگ؛ دفاع نظامي ارمنستان تا حدودي موفق به كنترل تحولات در جبهه‌ها شده بود ولي پس از آنكه سيستم روسي ارتش آذربايجان از سوي باكو موقتا كنار گذاشته شد و از تسليحات به خصوص پهپاد‌هاي ساخت تركيه و اسراييل استفاده كرد؛ قدرت دفاعي و پاسخگويي ارمنستان به برنامه‌هاي نظامي آذربايجان به صفر رسيد. حتي موشك‌هاي اسكندر روسي ارمنستان كه قابليت حمل كلاهك‌هاي هسته‌اي را دارند،كارايي خود را نشان ندادند. هماهنگي بين روسيه و تركيه در قره‌باغ؛ در جهت منافع ملي هر يك از دو دولت بود ولي به نحو جالبي نشانگر‌هاي جدا از هم را حفظ كرده بود كه يكي از آنها تاكيد روسيه بر عدم حضور تركيه در روند استقرار پاسداران صلح در قره‌باغ بود كه هنوز نيز نمي‌توان با قطعيت در مورد آن نظر داد چراكه ممكن است واقعا چنين توافقي بين تركيه و روسيه صورت گرفته باشد ولي روس‌ها به دليل حساسيت‌هاي ايروان به حضور تركيه در منطقه؛ اين موضوع را انكار كنند. فئودور لوكيانف، رييس شوراي سياستگذاري دفاعي خارجي روسيه و عضو شوراي روابط بين‌الملل روسيه و ستون‌نويس آلمانيتور و دبير نشريه روسيه در مسائل بين‌الملل مي‌گويد:«روسيه و تركيه براي نفوذ خود غرب را كنار زدند. ايده اين بود كه بگذاريم آذربايجان پيروز شود ولي نه به‌ طور كامل. نقش روسيه به عنوان ضامن ثبات بسيار مورد توجه دوطرف است. طبق توافق آذربايجان كنترل تصرفات را حفظ كرده و مناطق خارج از آن تحت كنترل ارمنستان مي‌ماند.» اين هماهنگي يكي از دلايل اصلي در پذيرش طرح روسيه از سوي آذربايجان به دليل اعمال نظر تركيه روي مقامات باكو نيز بود. تركيه به اندازه روسيه در قفقاز جنوبي براي خود منافع مشخصي دارد و صرف‌نظر از اشتراكات قومي و فرهنگي با آذربايجان به خاطر همين منافع كه گستردگي آن كل قفقاز و آسياي مركزي را دربرمي‌گيرد در كنار باكو قرار گرفته و دقيقا به خاطر منافع ملي خود باكو را ترغيب به پذيرش نسخه روسي قرارداد كرده است و در كنترل برنامه‌هاي جنگ؛ نظرات روس‌ها را به زبان تركي براي آذربايجان تفهيم و اعمال مي‌كند. روسيه و تركيه در شرايط فعلي تمايلي به اصطكاك با يكديگر در منطقه ندارند و براي همين ترجيح مي‌دهند منافع هم را بهتر درك كنند. معتقدم تركيه و روسيه به سطحي از تعاملات مشترك دست يافته‌اند كه آنها را نسبت به واقعيت شناسايي حوزه‌هاي منافع خود در منطقه آگاه‌تر كرده است. هر چند در عين حال هر دو قدرت متوجه هستند كه منافع آنها در درازمدت با يكديگر در تقابل خواهد بود و تثبيت بحث پاسداران روس در مناطق قره‌باغ و تمديد خودكار قرارداد براي دوره‌هاي پنج‌ساله بعدي؛ دقيقا در راستاي همين واقعيت لحاظ شده است. صلح‌بانان روس در كنار القاي حكم برادر بزرگي به ارامنه؛ تحولات در مناطق مورد استقرار خود و تحركات تركيه را كنترل خواهند كرد و در شرايطي كه ايجاب كند به اهرم فشار مستقيم و بازدارنده روسيه در آذربايجان تبديل خواهند شد و براي همين اكنون يكي از بهترين و زبده‌ترين تيپ‌هاي روسيه به عنوان تيپ 31 در قره‌باغ مستقر شده و نزديك به 2000 سرباز و 470 زره‌پوش و خودرو تانك و ديگر تجهيزات در قره‌باغ استقرار داده شده‌اند. ايده‌آل‌ترين هدف مسكو ملحق شدن ارمنستان به روسيه يا شكل‌گيري روابط خاص‌تري از مناسبات روسيه با بيلو روسيا در روابط خود با ايروان است. اين ايده هم‌اكنون در پارلمان روسيه مطرح بوده و افرادي مانند ژيرينوفسكي آن را به صراحت بيان مي‌كنند. روسيه اكنون در بهترين شرايط خود در طول نزديك به 3 سال گذشته در ارمنستان قرار دارد. از نظر داخلي برخلاف پاشينيان؛ پرزيدنت الهام علي اوف موقعيت بهتر و تثبيت شده‌تري پيدا كرده و عمده احزاب و مردم از او حمايت مي‌كنند. با اين حال بعضي از احزاب امضاي او در پاي قرارداد با روسيه و ارمنستان را فاقد توانايي لازم براي حراست از مرزهاي آذربايجان مي‌دانند. با توجه به برتري باكو در جنگ؛ مردم آذربايجان امروز بيش از هر زمان ديگري با حضور تركيه در خاك خود موافق هستند و اين كشور را داراي ظرفيت و پتانسيل لازم براي مقابله با روسيه در دفاع از منافع آذربايجان مي‌دانند. با اين حال اوضاع براي پاشينيان در ايروان چندان مناسب به نظر نمي‌رسد و او حتي از سوي مردم ايروان مورد ضرب و شتم قرار مي‌گيرد. مردم معتقدند ارمنستان به وضع افتضاحي هر دو جنگ اول و دوم قره‌باغ را باخته است. به همين دليل موقعيت سياسي پاشينيان در بين مردم جمهوري و قره‌باغ و بخش مهمي از فرماندهان رده بالاي ارتش كه از اتباع قره‌‌باغ هستند؛ به‌ شدت تضعيف شده و برخي از آنان از سوي نخست‌وزير تحت تعقيب قرار گرفته يا بركنار شده‌اند. در ايروان مردم پاشينيان را عامل اصلي تضعيف ارزش‌هاي ملي و خانواده و سنت‌هاي ارمني مي‌دانند كه اشاره‌اي به وجود 4 فرزند او از همسرش بدون برپايي مراسم رسمي ازدواج است. قره‌باغ شكاف بين جناح‌هاي سياسي و حتي نهادهاي دولتي- امنيتي با دولت را آشكار كرده كه يكي از آنها طرح ترور پاشينيان از سوي مقامات سازمان امنيت ارمنستان است. برخوردها بين نخست‌‌وزير با رهبران سياسي كشور مانند آرتور آوانسيان، رييس حزب ميهن و رييس سابق سازمان امنيت ارمنستان و ارهام باغداساريان رييس فراكسيون سابق حزب جمهوري در مجلس؛ سرژ سركيسيان از حزب جمهوريخواه و حزب ارمنستان شكوفا و اعضاي رده بالاي داشناك گسترش يافته و برخي مقامات ارشد سازمان امنيت بركنار و ديويد تونويان، وزير دفاع استعفا مي‌دهد و انتشار اخبار مربوط به فرار 11 هزار سرباز ارمني از جنگ و تصاوير متعددي از كلاهخود‌هاي رها شده سربازان ارمني در اطراف خان كندي كه كاملا سالم و بدون آثار گلوله يا ضرب‌خوردگي و حتي خاك هستند؛ موجب تحقير ارمنستان شده است. مطالعه تاريخ سياسي و نظامي قفقاز جنوبي به من مي‌گويد نبايد به قرارداد سه‌جانبه پوتين، علي اوف و پاشينيان اميدوار بود چراكه آذربايجان به‌ طور كامل اقتدار خود را بر قره‌باغ احيا نكرده و مجبور است همواره تركيه را حفظ كند و با روس‌ها تفاهم داشته باشد و اين نوعي فشار مضاعف بر ديپلماسي باكو خواهد بود. شرايط فعلي باعث استمرار حضور ارمنستان در مولفه امنيت و سياست قره‌باغ شده است. به نظر مي‌رسد باكو مايل به تكرار وضعيت اداري سابق قره‌باغ نيست و حذف خودمختاري و تشديد نظارت‌هاي فدرال بر امور قره‌باغ با هدف حفاظت از امنيت ملي كشور و ثبات منطقه را دنبال كند. اين مسائل نياز به زمان و اعمال مديريت جدي و به كارگيري توانايي‌هاي جامع براي جلب حمايت‌هاي بين‌المللي به خصوص از سوي نهادهاي جهاني مانند سازمان ملل دارد.
قره‌باغ يك چاشني انفجاري است. تمايلات قومي و ناسيوناليستي ارامنه به ‌طور معمول دستخوش اعمال قدرت عليه امنيت و ثبات منطقه بوده است. اين امر داراي سابقه است و مي‌توان تاريخ 11 فوريه 1988 خان كندي را مرور كرد. حتي چرنوبيل بهانه‌اي براي خواست‌هاي سياسي و ملي ارامنه قره‌باغ و ارمنستان شد و اساس امنيت ملي اتحاد شوروي را به چالش مي‌كشيد و موجب عادت نوظهور و خطرناكي مي‌شد كه تمام جمهوري‌هاي شوروي را مي‌توانست در برگيرد و گرفت. توجه داشته باشيد كه اغلب مشاوران گورباچف ارمني بودند. نفوذ لابي ارمني در كرملين توانست حيدر علي اوف را كه معاون اول رياست شوروي بود، بركنار كرده و كرسي پوليت بورو (دفتر سياسي حزب كمونيست) را در پاييز 1987 از دست او خارج كند. خواست‌ها در ايروان و حمايت‌هاي ضمني در مسكو باعث ناآرامي‌ها در باكو و سوق داده شدن افكار عمومي به مذهبي بودن برخوردها توسط شوروي و ارمنستان در قالب جنگ مسيحيت روس و ارمن با مسلمانان آذربايجان نزد باكو و اتهام رسمي مسكو به باكو مبني بر تلاش براي تشكيل يك حكومت اسلامي در آذربايجان شد. من تشكيل كميسيون ويژه به رياست آركادي ولسكي روس با معاونت 3 ارمني و يك آذربايجاني را نسخه اصلي قرارداد نوامبر 2020 مي‌دانم. در اين نسخه قره‌باغ از قيموميت باكو خارج و به اين كميسيون واگذار شد تا راه‌حلي براي آن پيدا شود. در واقع روس‌ها هميشه با هدف حفظ منافع و اقتدار و نفوذ منطقه‌اي خود چنين نسخه‌هايي را تجويز مي‌كرده‌اند. با اين حال روند سياسي وقت در مسكو كه ناشي از سياستگذاري‌هاي مشخص و حساب شده گورباچف براي فروپاشي شوروي بود، ارامنه را جسور‌تر كرده و عملا اين كميسيون فاقد تاثير شد و قره‌باغ دوباره به شرط تضمين خودمختاري و تامين امنيت و نظم عمومي در اختيار آذربايجان قرار گرفت و كميسيون به نمايندگي از شوروي حضور خود را ادامه داد. در قرارداد كنوني نيز شرط تامين امنيت ارامنه قره‌باغ برعهده باكو گذاشته شده ولي فعلا صحبتي از تضمين خودمختاري  نيست . 
آينده  قره‌باغ؛ گذشته آن است. به‌رغم موفقيت‌هاي نظامي آذربايجان و بازپس‌گيري دوباره قره‌باغ؛ من به آينده زياد خوش‌بين نيستم. زايش صلح صورت نگرفته. تنها صداي جنگ كم شده است. ارمنستان و ارتش محلي ارامنه قره‌باغ برخي مخالفت‌ها را مطرح مي‌كنند كه به تعبير پوتين خودكشي است. اين مخالفت‌ها يا ناشي از تحريك روس‌ها براي كسب امتيازات بيشتر از آذربايجان بر مديريت مشترك در قره‌باغ؛ يا تلاش ارمنستان براي كسب هر امتيازي در شرايط كنوني است. موضوع دريافت غرامت از ارمنستان را نيز بايد جدي گرفت. با توجه به خسارات وارد شده به خانه‌ها، اماكن تاريخي،  مذهبي و هنري مسلمانان قره‌باغ در طول 30 سال اشغال توسط ارمنستان و نيز رفتار‌هاي اخير ارامنه قره‌باغ كه قبل از ترك منطقه به سوي ارمنستان و روسيه؛ اقدام به آتش زدن خانه‌ها و قطع وسيع درختان جنگل‌ و حمل آنها به خارج از قره‌باغ و تخريب خطوط تلفن و برق و انتقال دكل‌ها و تجهيزات برق‌رساني يا خانه‌هاي پيش‌ساخته مي‌كنند كه مورد اعتراض و ممانعت روسيه نيز قرار گرفته؛ ميزان غرامت تخميني تا 200 ميليارد دلار برآورد مي‌شود. گئورك كوستاييان، دادستان پيشين ارمنستان پس از امضاي قرارداد نوامبر تاكيد كرده كه طبق موافقتنامه بيش از 50 ميليارد دلار بايد به آذربايجان پرداخت شود و خسارت به قره‌باغ نيز 170ميليارد دلار است.» حتي روند بازگشت شهروندان ارمني به قره‌باغ با توجه به مين‌گذاري‌هاي وسيع ارامنه 3 تا 5 سال و در نهايت به 15سال زمان نياز دارد. آذربايجان معتقد به تامين امنيت شهرها توسط خود است ولي روسيه و ارمنستان به ويژه ارامنه مخالف هستند. طبق نقشه‌اي كه روزنامه مليت چاپ كرد آغدره، خوجالي، خوجاوند و خان‌كندي بدون خودمختاري و استقلال تحت نظارت ارمنستان مي‌ماند. از سويي ارمنستان براي قره‌باغ منطقه پرواز ممنوع اعلام و وزارت دفاع ارمنستان رسما اعلام كرده كه «فعاليت‌ها از جمله هواپيماهاي بدون سرنشين شناسايي و جنگي بايراكتار تي بي 2 تركيه از طريق ارمنستان و روسيه در فرودگاه ايربوني و پايگاه 102 در گيومري كنترل مي‌شوند. ارمنستان و روسيه فضاي هوايي ارمنستان و قره‌باغ را پوشش داده‌اند و اين منطقه به استثناي پروازهاي هواپيمايي دو طرف و غيرنظامي در مسيرهاي ثبت شده ممنوع است.» اگر اين موضوع رسما در قرارداد نوامبر بين آذربايجان، ارمنستان و روسيه وجود داشته و اجرا شود در واقع باكو هيچ تسلطي بر آسمان قره‌باغ نخواهد داشت و پرواز هر نوع شيء پرنده آذربايجاني با ممانعت ارمنستان و روسيه روبه‌رو خواهد شد. تحولات در قره‌باغ مي‌تواند مولفات زيادي را تحت تاثير قرار بدهد و براي منافع ملي برخي كشورها حداقل از نظر رواني مشكل‌ساز باشد. با آرامش در منطقه؛ مسيرهاي انتقال انرژي دچار جابه‌جايي‌هاي استراتژيك خواهند شد. اين جابه‌جايي در نهايت به نفع روسيه و تركيه خواهد بود و آذربايجان را نيز در برخواهد گرفت و محدوديت‌ها براي نخجوان را رفع و دسترسي بهتر آذربايجان به نخجوان و تركيه را تسهيل خواهد كرد و از ظرفيت‌هاي ايران در مباحث انرژي و در نتيجه‌بخش عمده‌اي از بازي‌هاي منطقه خواهد كاست. با اين روند ممكن است شاهد انتقال گاز تركمنستان به افغانستان و پاكستان و گاز تركيه به عراق و تمام شدن مناقشات قيمت سوآپ گازي آذربايجان به نخجوان باشيم. باكو همواره به اين نرخ اعتراض داشته و آن را حتي از نرخ روسيه بالاتر مي‌داند ولي شرايط جديد به استقلال انرژيايي آذربايجان؛ پيشبرد طرح‌هاي انتقال گاز تركيه به نخجوان از ايغدير و دسترسي تركيه به گاز ارزان آذربايجان و در نهايت به چالش گرفته شدن طرح‌هاي انتقال گاز ايران به اروپا منجر خواهد شد. تمام اين مسائل موضوعاتي هستند كه بايد در مذاكرات سه‌جانبه آذربايجان، روسيه و ارمنستان مورد بررسي و حل و فصل قرار بگيرند و برخلاف آنچه به نظر مي‌رسد؛ مذاكرات بسيار دشوار خواهد بود. تا زماني كه شعار«يك قوم، يك جمهوري» وجود داشته باشد، اميدواري به صلح پايدار در قره‌باغ و روابط بين آذربايجان و ارمنستان امكان‌‌پذير نخواهد بود. وقتي يك ارمني امريكايي به نام هاكوب كاراپنتس در «كتاب آدام» مي‌نويسد:«اما در مورد آنچه به شرايط سياست جهاني ربط پيدا مي‌كند بايد بگويم كه آنها تغييرپذير هستند. زماني كه موج بزرگ از راه برسد ارمني‌ها آماده مي‌شوند. شما از اين بابت مطمئن باشيد.» و در خلال جنگ دوم قره‌باغ «آرتسورن هوانسيان» سخنگوي وزارت امور خارجه ارمنستان به صراحت به مردم كشورش و ارامنه قره‌باغ توصيه مي‌كند: «فرزندان زياد داشته باشيد تا در آينده به قره‌باغ برگردند.» نمي‌توان اميد محكمي به ثبات امنيت در دورنماي آينده داشت و چنين سخناني گوياي جنگ در آينده‌اي حداقل 15 سال بعد است. يك ساختار مطمئن و امن در منطقه مستلزم كنترل و عدم اصطكاك ايده‌هاي قومي براي همه قوميت‌هاست. در شرايط كنوني وضعيت حقوقي قره‌باغ با مدل روسي؛ به تعويق انداخته شده و روس‌ها سعي دارند با لهجه ارمني مطالباتي را مطرح كنند كه منافع مسكو را تامين مي‌كند و يكي از آنها استقرار روسيه در امتداد مرزهاي قره‌باغ و دالان لاچين است كه قطعا مورد موافقت كرملين قرار مي‌گيرد.
روس‌ها با جنگ به دليل اينكه امنيت ملي روسيه را به خطر مي‌اندازد؛ مخالف هستند مگر آنكه منافع آنها را تضمين كند. تاثير منفي رخدادهاي قفقاز جنوبي بر مسائل قفقاز شمالي كه در داخل چارت اداري روسيه قرار دارد كاملا قوي، پرهزينه و غيرقابل اجتناب است؛ خاصه آنكه قفقاز شمالي علايق خاصي به تركيه داشته و پوتين و جانشينان او مايل به تكرار جنگ‌هاي داخلي روسيه در چچن و ديگر نواحي آن نيستند.

 


 آينده قره‌باغ؛ گذشته آن است. به‌ رغم موفقيت‌هاي نظامي آذربايجان و بازپس‌گيري دوباره قره‌باغ؛ من به آينده زياد خوش‌بين نيستم. زايش صلح صورت نگرفته.تنها صداي جنگ كم شده است. ارمنستان و ارتش محلي ارامنه قره‌باغ برخي مخالفت‌ها را مطرح مي‌كنند كه به تعبير پوتين خودكشي است. اين مخالفت‌ها يا ناشي از تحريك روس‌ها براي كسب امتيازات بيشتر از آذربايجان بر مديريت مشترك در قره‌باغ؛ يا تلاش ارمنستان براي كسب هر امتيازي در شرايط كنوني است. موضوع دريافت  غرامت از ارمنستان را نيز بايد جدي گرفت. با توجه به خسارات وارد شده به خانه‌ها، اماكن تاريخي،  مذهبي و هنري مسلمانان قره‌باغ در طول 30 سال اشغال توسط ارمنستان و نيز رفتار‌هاي اخير ارامنه قره‌باغ كه قبل از ترك منطقه به سوي ارمنستان و روسيه؛ اقدام به آتش زدن خانه‌ها و قطع وسيع درختان جنگل‌ها و حمل آنها به خارج از قره‌باغ و تخريب خطوط تلفن و برق و انتقال دكل‌ها و تجهيزات برق‌رساني يا خانه‌هاي پيش‌ساخته مي‌كنند كه مورد اعتراض و ممانعت روسيه نيز قرار گرفته؛ ميزان غرامت تخميني تا 200 ميليارد دلار برآورد مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون