• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4837 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۲۰ دي

«اعتماد» نقش تله‌هاي حيات ‌وحش در كاهش جمعيت پلنگ و چالش‌هاي ناشي از بيمه‌هاي حيات‌ وحش را بررسي مي‌كند

تله‌هاي مرگ؛ از زجر حيوانات وحشي تا معلوليت و مرگ

فرناز حيدري

دست پلنگ بشاگرد استان هرمزگان از طبيعت كوتاه شد. با فاصله كمتر از چند روز دست پلنگ ديگري در استان كرمان در تله ماند و در نهايت با شليك گلوله كشته شد. مرور خبرها نشان مي‌دهد كه تعارض گوشتخواران با انسان در برخي مناطق به‌ شدت زياد شده است. به عنوان مثال حدود دو سال پيش دهيار روستاي رينن بشاگرد در گفت‌وگو با خبرگزاري مهر اعلام كرده بود كه تنها در اين روستا بيش از ۱۰راس گوسفند توسط پلنگ از بين رفته‌ و امنيت دام‌هاي روستاييان با خطر مواجه شده و مردم از اين وضعيت ناراضي و ناراحت هستند. تعداد پلنگ‌هايي كه با تله كشته مي‌شوند نسبت به ساير عوامل مانند جاده، شليك مستقيم به حيوان بر سر لاشه دام و مسموميت كمتر است اما در كل موضوع تعارض گوشتخواران با دامداران اتفاق تازه‌اي نيست. در حالي كه متاسفانه يا هشدارها اغلب ناديده گرفته مي‌شوند يا رويكرد خاصي جهت مقابله با آنها اتخاذ نمي‌شود تا اينكه با گذشت زمان اتفاقي مانند مورد پلنگ بشاگرد رخ مي‌دهد. اين اتفاقات هم تنها اندك زماني در صدر خبرها و توجهات هستند و در آخر بخت رسانه‌اي را تا اتفاق بعدي از دست مي‌دهند. علاوه بر دامدارها، كشاورزان هم با حملات مواجه مي‌شوند و خيلي‌ها هم هستند كه تمايل به گزارش ندارند و حتي اگر گزارش هم كنند،كارشناس‌ها اغلب دير به محل مي‌رسند و اطلاعات درباره نشانه‌ها اغلب ناقص است. آسيب‌شناسي و تجزيه و تحليل اتفاقاتي از اين دست معمولا تحت‌تاثير موضع‌گيري‌هاي سريع فعالان محيط زيست و رسانه‌ها قرار مي‌گيرد چراكه اكثر افراد در اين شرايط دنبال مقصر مي‌گردند و سازمان حفاظت محيط زيست در اين ميان نه‌تنها در پيشگيري از تعارض‌ها در مناطق پرخطر تاثيرگذار ظاهر نمي‌شود بلكه در بخش امداد حيات‌وحش هم همچنان از پروتكل‌هاي جهاني عقب مانده است. پلنگ بشاگرد تنها پلنگي نيست كه ۴ روز در تله مي‌ماند، در سال ۹۰ هم پلنگي در گلستان بعد از ۱۸ روز تاخير به تهران رسيد و نهايتا دستش براي هميشه از طبيعت كوتاه شد. با وجود اينكه مديركل تنوع زيستي و حيات وحش سازمان حفاظت محيط زيست در سال ۹۴ خبر راه‌اندازي مركز امداد و نجات و اورژانس حيوانات را رسانه‌اي كرد اما كماكان پس از گذشت بيش از ۵ سال امداد اورژانسي از جانب اين مركز صورت نگرفته است.

از سوي ديگر، سازمان حفاظت محيط زيست در اسفند ماه سال ۹۴ از صدور بيمه‌نامه جامع پلنگ ايراني توسط «شركت بيمه ما» خبر داد. سقف تعهدات شركت بيمه‌گر در اين بيمه نامه حدود 60 ميليارد ريال طي 5 سال عنوان شد و بنا بود كه تا سال ۱۴۰۰تاثيرگذاري بسزايي در جهت حفظ اين گونه گربه‌سان داشته باشد. مصاحبه با دامدارهاي مناطق پرتعارض طي ماه‌هاي گذشته حاكي از اين بود كه بيمه در خيلي از موارد پرداخت نشده و همين مساله هم دامدارها را گله‌مند كرده است. اين در حالي است كه طي تماس‌ تلفني با «شركت بيمه ما» مطلع شديم كه اين تفاهمنامه در سال جاري تمديد نشده و اكنون پرسش اينجاست كه هزينه ضرر و زيان وارده به دامدارها را سازمان حفاظت محيط زيست كه يگانه متولي حفاظت از حيات وحش است از اين پس چگونه مديريت خواهد كرد؟

 

عدم جبران خسارت دامدارها و كشاورزان را به چه سمتي سوق خواهد داد؟

دامدارها و كشاورزان معتقدند كه پلنگ قلمرو دارد و وظيفه حفاظت از قلمرو پلنگ با سازمان حفاظت محيط زيست است بنابراين وقتي دفعات حمله پلنگ به دام‌هاي‌شان افزايش پيدا مي‌كند و در عين حال دفعات مراجعات بي‌پاسخ به ادارات محيط زيست هم زياد مي‌شود، ابعاد جديدي از تقابل و رودررويي شكل مي‌گيرد. چندي پيش دامداري از منطقه جنگلي لفور در مصاحبه با «اعتماد» گفت:«ما با دامداري امرار معاش مي‌كنيم و وقتي پلنگ به ما آسيب مي‌زند، چند نفر از زندگي مي‌افتند. خانم‌هايي مي‌شناسم كه از طريق همين دام زندگي‌ مي‌كنند و حالا شما تصور كنيد كه يك دام با قيمت ۱۰ يا ۱۵ميليون تومان چه ارزشي براي‌شان دارد، مگر ما چه داريم كه جايگزين دام كنيم و در مقابل سازمان محيط زيست به ما بگويد كه نداريم و نمي‌توانيم كاري كنيم.»

جالب است بدانيد كه اداره كل حفاظت محيط زيست مازندران دو سال پيش در گزارشي اعلام كرد كه از سال 1395 تا ۱۳۹۷ تعداد ۴۳۰ فقره پرونده مربوط به تلفات دامي ناشي از حمله حيوانات وحشي در اين استان تشكيل شده است. سياوش قدوسي،كارشناس حيات وحش چندي پيش در مصاحبه با «اعتماد» گفت:«دامداري در ايران سابقه ۱۰ هزار ساله دارد بنابراين مشكل حمله گوشتخواران به دام، مشكل جديدي نيست و دامداران سال‌هاست كه با اين معضل دست و پنجه نرم مي‌كنند اما در حال حاضر اهميت اين مساله دو چندان شده چراكه تعارض دام با گوشتخواران هزينه بسيار زيادي را به خانوارهايي تحميل مي‌كند كه شايد هيچ وسيله ارتزاق ديگري به جز دام نداشته باشند. اينجاست كه سازمان محيط زيست بايد موضوع را جدي‌تر بگيرد.» اما براساس مقررات مصوب، اگر حيات وحش به مناطق مسكوني مجاز مانند روستاهايي كه طرح هادي دارند، وارد شده و احشام را گرفته و خسارت وارد كنند؛ سازمان حفاظت محيط زيست بايد بر اساس تعرفه‌اي كه دارد، زيان‌ها را جبران و به مالكان خسارت پرداخت كند. البته برخي هم هستند كه دام‌هاي خود را در عرصه‌هاي طبيعي رها مي‌كنند و سازمان حفاظت محيط زيست، زيان خسارت ناشي از حمله حيات‌وحش را در اين زيستگاه‌ها برعهده خود نمي‌داند بلكه اگر حيات وحش وارد منطقه مسكوني شوند يا به دامداري‌هايي كه مجوز رسمي دارند، زيان وارد كنند؛ ميزان آن محاسبه و براساس ضوابط موجود پرداخت مي‌شود. اما دامدارها و كشاورزان معتقدند كه سازمان حفاظت محيط‌زيست از مديركل‌هاي استاني گرفته تا كاركنان مدعي پرداخت ضرر و زيان به دامداران خسارت‌ديده هستند اما از آن طرف قضيه كمتر دامداري است كه توانسته باشد از طريق بيمه‌هاي حيات وحش ضرر وارده را جبران كند.

 

بيمه‌هاي يك ‌طرفه پاسخگو نيستند

حوادث متعدد نشان مي‌دهد كه دامداران و كشاورزان سال‌هاست براي محافظت از سرمايه‌‌شان به استفاده از تله‌هاي مختلف اعم از سيمي و بالان روي آورده‌اند و در مقابل اين گوشتخواران هستند كه زجركش و قرباني مي‌شوند. چرا دامداران از تله استفاده مي‌كنند؟ چرا بيمه‌هاي حيات وحش كارايي ندارند؟ فرض كنيد كه تله‌ها به فروش نرسند، آيا وضعيت گوشتخواران بهتر خواهد شد؟ برخي دامداران جداي استفاده از تله از طعمه‌هاي مسموم هم براي حذف گوشتخواران استفاده مي‌كنند بنابراين حذف يك عامل لزوما به معناي پايان ماجرا نخواهد بود. بديهي است كه پرداخت حق بيمه به يك الي دو دامدار، راهكاري درازمدت نيست به خصوص اينكه به گفته ايمان معماريان، مشاور دامپزشكي در امور گربه‌سانان اتحاديه جهاني حفاظت(IUCN) مشكل اصلي اينجاست كه سازمان حفاظت محيط زيست در بحث مربوط به بيمه با مشكل تشخيص درست علت مرگ دام مواجه است چنانچه در اكثر موارد كارشناسان نمي‌توانند با قطع يقين اعلام كنند كه خسارت واردشده به دام از كدام نوع جانور شكارچي بوده و تا زماني كه نتوان در مورد خسارت وارده كارشناسي عمل كرد، نمي‌توان بيمه‌ها را هم موثر دانست. البته آرش قدوسي، عضو گروه تخصصي گربه‌سانان اتحاديه جهاني حفاظت(IUCN) هم چند وقت پيش به «اعتماد» گفته بود:«به نظر من بيمه‌هاي حيات وحش در ايران خيلي راهكار درستي را پيش نگرفته‌اند چراكه اين بيمه‌ها، يك‌طرفه هستند و نگاه آنها از بالا به پايين و بدون ضمانت اجرايي است. اينكه به يك دامدار يا باغدار به صورت موردي، خسارت پرداخت شود و صرفا يك‌طرفه باشد، سيستمي است كه به نظر من پايدار نخواهد بود به اين دليل كه بودجه‌اي كه براي اين كار استفاده خواهد شد، بسيار محدود است و در مقابل ميزان تعارضات هم به نسبت بالاست. راه‌حلي كه نمونه آن در كشورهايي مانند نپال و پاكستان امتحان شده و موفق هم بوده، يك‌سري صندوق‌هايي هستند كه خود دامداران و باغداران مي‌توانند در آنها مشاركت كنند. با بررسي نمونه‌هاي موفق مي‌بينيم كه روند كار خيلي ساده است به اين صورت كه يك‌سري نهادها مثل يك شركت بيمه، يك مبلغ اوليه را براي ايجاد اين صندوق اهدا مي‌كنند اما از اين مبلغ چيزي استفاده نمي‌شود و در اصل از سود آن است كه استفاده مي‌شود ضمن اينكه مردم محلي هم خودشان يك حق عضويتي را براي اين صندوق پرداخت مي‌كنند و وقتي كه زياني به كسي وارد شد از همين صندوق براي جبران خسارت‌ها استفاده مي‌شود. از آنجايي كه خود مردم اين صندوق را مي‌گردانند در آنها تعهد بيشتري هم ايجاد مي‌شود. اين مورد در جاهاي مختلف دنيا خيلي بهتر جواب داده تا اينكه بخواهيم از يك مدل بالا به پايين و يك مبلغ مشخص كه صرفا از طرف يك شركت بيمه پرداخت مي‌شود، استفاده كنيم.»

 

روش‌‌هاي ديگر هم آزموده شوند

سياوش قدوسي، كارشناس حيات وحش در ادامه مي‌گويد: «گستردگي زيستگاه پلنگ و در پي آن گستردگي مناطق پر تعارض، روند موفقيت بيمه در كارشناسي صحيح و برآورد خسارت را با پيچيدگي‌هايي روبه‌رو مي‌كند. اما يكي از روش‌هاي موثر در راستاي جلوگيري از تلفات دام در مقابل حمله پلنگ و كاهش تعارض، ترويج رويكردهاي حفاظتي و پيشگيري قابل قبول از ديدگاه اجتماعي و حفاظتي است.يكي از اين روش‌ها كه به تازگي در استان مازندران مورد مطالعه قرار گرفته است، استفاده از قلاده‌اي چرمي و ميخ‌دار براي دام‌هاي بزرگ جثه است. مي‌دانيم كه گربه‌سانان درشت‌جثه هميشه از ناحيه گلو شكار مي‌كنند، نتايج تحقيق بر اين قلاده‌ها حاكي از اين بود كه هيچ‌كدام از گاوهاي قلاده‌دار در طول اين 14ماه توسط پلنگ كشته نشدند. برآورد اين مطالعه نشان مي‌دهد كه قلاده‌هاي چرمي شاخدار راهكاري ارزان و موثر براي دام‌هايي هستند كه بدون همراهي چوپان يا سگ براي مدت طولاني به چرا مي‌روند. همچنين روش‌هايي بازدارنده مثل استفاده از نور يا صدا در بعضي مناطق موفق بوده است. اما يكي از روش‌هايي كه به تازگي در كشور بوتساوانا مورد مطالعه قرار گرفته و نتايج موفقيت‌آميزي در پي داشته، نقاشي كردن عكس چشم بر بدن دام‌ها براي جلوگيري از حمله شير است. اين روش‌ها در صورت جدي گرفته شدن از سوي سازمان محيط زيست و پايداري در اقليم‌هاي متفاوت مي‌تواند تاثيرات بسيار موثري بر كاهش تعارضات پلنگ و دام بگذارد و در نتيجه آن به حفظ گونه ارزشمند پلنگ ايراني هم كمك مي‌شود.»

پلنگ‌هايي كه از تله‌هاي مرگ آسيب ديدند

ايمان معماريان و همكارانش بهار سال ۲۰۱۸ مقاله‌اي را با عنوان «استفاده غيرقانوني از تله‌ها،پلنگ‌هاي در معرض خطر را در ايران تهديد مي‌كنند» در خبرنامه اتحاديه جهاني حفاظت(IUCN) مطلبي منتشر كردند كه آماري تكان‌دهنده در خود دارد. در اين مقاله ۶ نمونه موردي از آسيب‌هايي كه به واسطه گرفتار شدن در تله بر بافت‌هاي بدن پلنگ‌ها در حد فاصل سال‌هاي ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۷ وارد شده مورد بررسي قرار گرفته كه مرور آنها مي‌تواند تا حدي عمق فاجعه را نشان دهد.

«مورد اول مربوط به پلنگ ماده‌اي است كه در ژانويه سال ۲۰۱۲ در تله سيمي فلزي در استان گلستان پيدا مي‌شود و متاسفانه پس از ۱۸روز گرفتار بودن در تله، در حالي كه دست چپ قانقاريا شده، به تهران منتقل و سرانجام دستش از كتف قطع و براي هميشه از طبيعت جدا مي‌شود. مورد دوم پلنگ ماده‌اي بود كه در فوريه سال ۲۰۱۲ در نزديكي منطقه شكار ممنوع ديلمان استان گيلان و در حالي كه گردنش در تله سيمي فلزي گير كرده و خفه شده بود، پيدا شد.»

«مورد سوم پلنگ نري بود كه اواسط نوامبر سال ۲۰۱۳ در نزديكي تنكابن استان مازندران مشاهده و به دليل آسيب جدي وارده به ستون فقرات و گلوله‌هاي متعددي كه در بدن داشت به ناچار و با تشخيص دامپزشك از درد راحت شد. مورد چهارم پلنگ ماده بالغي بود كه در فوريه سال ۲۰۱۷ در نزديكي رودسر و در حالي كه در تله سيمي فلزي به دام افتاده بود، پيدا شد و پس از درمان در نوامبر سال ۲۰18 در طبيعت رها شد و تنها دو ماه بعد از رهاسازي لاشه آن را پيدا كردند. مورد پنجم پلنگ نري بود كه در فوريه سال ۲۰۱۷ در روستاي پاسند مازندران در حالي كه روي زمين خوابيده بود، پيدا شد. رفتارهاي اين حيوان غيرعادي بود و زماني كه مجدد براي بررسي‌هاي بيشتر بيهوش شد، تلف شد. دليل مرگ اين حيوان به ‌رغم كالبدگشايي به صورت راز باقي ماند اما تزريق داروهاي سمي توسط افراد محلي يا مشكلات مربوط به عصب‌شناسي مي‌تواند از دلايل احتمالي مرگ اين حيوان باشد.» «مورد ششم پلنگ نري بود كه در ماه مه ‌سال ۲۰۱۷ در تله سيمي و در نزديكي مرز پارك ملي پابند استان مازندران در حالي كه تله سيمي دور گردنش بود، پيدا شد.» ايمان معماريان مشاور دامپزشكي در امور گربه‌سانان اتحاديه جهاني حفاظت(IUCN) و همكارانش در اين مقاله به تاثيرات آشكار و بارز ناشي از به دام افتادن پلنگ‌ها در تله‌هاي سيمي و آهني اشاره مي‌كنند:«اين در حالي است كه متاسفانه آسيب‌هاي ناشي از تله‌ها به پلنگ‌ها در استان‌هاي شمالي كشور به نوعي دست‌كم گرفته شده و از آنجايي كه اغلب پلنگ‌هاي يافته شده در نواحي شمالي كشور در زمان پيدا شدن در تله، تلف شده بودند اين احتمال هست كه اين مساله بر پويايي جمعيت پلنگ‌ها هم در درازمدت تاثير گذاشته باشد چون به وضوح شاهد از دست رفتن افراد بالغ آن هم از هر دو جنس نر و ماده هستيم.»

 

نتيجه‌گيري

مرگ‌هاي دردناك و قطع عضوهاي متعدد گوشتخواران كه البته تنها بخشي از آنها رسانه‌اي مي‌شود، بيانگر شكل‌گيري نوعي تقابل ميان دامداران و سازمان حفاظت محيط زيست است كه بهاي آن را حيات وحش مي‌پردازد. دامدار سرمايه خود را در خطر مي‌بيند و براي دفع خطر اقدامات اشتباه مي‌كند. طبق نظر كارشناسان در مناطق پرتعارضي مانند بشاگرد هرمزگان تقريبا طعمه وحشي به خاطر شكار از بين رفته لذا پلنگ‌ها ناچار به حمله به دام‌ها هستند. اين را هم بايد در نظر داشت كه روش‌هاي نگهداري از دام در اين مناطق اغلب بسيار بدوي هستند و متاسفانه مردم قدرت خريد حتي فنس معمولي براي آغل‌ها را هم ندارند. نكته اينجاست دامداري هم كه در بشاگرد تله گذاشته بود،از جمله دامدارهايي است كه پلنگ به تازگي به دام‌هايش حمله كرده. برخي كارشناسان معتقدند تا زماني كه تله‌ها آزادانه به فروش برسند، تا زماني كه سازمان حفاظت محيط زيست خسارات وارده به دامداران و كشاورزان را به ‌طور صحيح و كامل پرداخت نكند و تا زماني كه فرهنگ‌سازي درست صورت نگيرد، طبيعت و حيات وحش قرباني خواهد شد.

 

اما چطور مي‌توان جلوي اين اتفاقات ناگوار را گرفت؟

شايد پاسخ اين سوال را بتوان در مقاله‌اي كه محمود صوفي، آرش قدوسي و همكاران‌شان در سپتامبر سال ۲۰۱۸ در مجله Applied Ecology با عنوان «ارزيابي ارتباط بين شكار غيرقانوني سم‌داران، حضور طعمه وحشي و ميزان خسارت به دام توسط گوشتخواران درشت ‌جثه» چاپ كردند، جست‌وجو كرد. در اين مقاله چند نكته قابل تعمق به چشم مي‌خورد كه در خاتمه آنها را مرور خواهيم كرد:

«شكار غيرقانوني سم‌داران مي‌تواند طعمه اصلي گوشتخواران را كاهش دهد و همين مساله مي‌تواند باعث افزايش تعارض بين انسان و گوشتخواران شود. براساس بررسي‌هايي كه در ۱۸مكان مختلف از جنگل‌هاي هيركاني شمال ايران انجام شد، اين جمع‌بندي حاصل شد كه شكار غيرقانوني سم‌داران يكي از مهم‌ترين عواملي است كه تاثير بسزايي بر افزايش خسارت به دامداران دارد بنابراين تلاش‌هاي آتي در كاهش تعارضات ميان انسان و گوشتخواران نيازمند سطح قابل قبولي از چندين عامل است كه عبارتند از: ۱) تقويت و اجراي قوانين مربوطه، ۲) تبعيت از رويكردهاي احياي طعمه و ۳) توجه به اين مساله حياتي كه درك صحيح از دلايل ريشه‌اي شكار مي‌تواند به كاهش تعارضات ميان گوشتخواران و انسان منتهي شود.» 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون