• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4850 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۷ بهمن

درباره نقب و نقاب‌هاي فيلم كاناپه

تو مو مي‌بيني و من پيچش مو!

مهرزاد دانش

موضوع اصلي يا فرعي فيلم كاناپه، اصولا حجاب نيست، اما همين كه از فيلم ياد مي‌شود، اولين نكته كه به ذهن بسياري مي‌رسد، موضوع حجاب و استفاده از كلاه‌گيس است. كاناپه از موقعيتي كمدي شروع مي‌شود و به فضايي تراژيك مي‌رسد و بن‌مايه ايده آن، شكاف طبقاتي‌اي است كه به گسست‌هاي جدي در مناسبات عاطفي و اجتماعي و خانوادگي و معيشتي مي‌انجامد و پايان فيلم نيز دلالت بر مواجه‌هاي كوبنده و گزنده در اين فضاي عصبي و متلاطم دارد. اما اين ايده پرتأمل‌ كه با درامي جذاب همراه است، متاسفانه تحت‌الشعاع سطحياتي قرار گرفته كه كمتر استدلال قانع‌كننده‌اي هم براي آنها وجود دارد. از اين حيث، موقعيت فيلم كاناپه، شبيه به اوضاع و احوال كلي جامعه است: دوقطبي‌هاي معيشتي، طبقاتي‌ و رانتي در جامعه بيداد مي‌كند و اختلاس و فساد و تبعيض و فقر موج مي‌زند، اما براي لايه‌هاي ناظر جامعه، همچنان حجاب و بي‌حجابي و بدحجابي، مصداق اصلي موضوع فساد است و تجميع انواع و اقسام امكانات انتظامي و تبليغي و هزينه‌اي و تشكيلاتي براي موضوع حجاب، بسي پررنگ‌تر و حجيم‌تر از مثلا مبارزه با مفاسد اقتصادي و سياسي و اداري و رانتي و قضايي و غيره است. حالا حكايت كاناپه عياري است كه درباره شكاف طبقاتي مي‌گويد و ميزان و محدوده فهم ايرادگيرندگان و مانع‌تراشان بر آن، در سطح كلاه‌گيس بر سر  بازيگران  باقي مانده  است. 
كلاه‌گيس بازيگران منع شرعي دارد؟ عموم مراجع فقهي، آن را به شرط آنكه زينت محسوب نشود، بي‌ايراد دانسته‌اند و برخي‌شان استفاده‌اش را در فيلم‌ها براي واقع‌نمايي‌هاي موقعيتي يا تاريخي بدون اشكال تلقي كرده‌اند. بله؛ يكي، دو نفر هم در هر حالتي حرام دانسته‌اند كه براي مقلدان ايشان، قاعدتا الزام شرعي دارد. اما به نظر مي‌رسد آنچه بيش از بحث بايدها و نبايدهاي فقهي، درباره كلاه‌گيس بازيگران كاناپه قابل تامل است، يك بام و دو هواي مستقر در نوع برخوردها است. غير از سريال روزهاي ابدي كه اين روزها با پررنگ شدن سكانس زنان بي‌حجاب مربوط به چند دهه قبل (با بازيگران كلاه‌گيس به سر) مجددا بحث جواز كلاه‌گيس و به‌طور مشخص فيلم كاناپه داغ شده است. در تاريخ چند دهه گذشته سينماي ايران، مي‌توان فيلم‌ها و سريال‌هاي مختلف ديگري را جست‌وجو كرد و به ياد آورد كه به راحتي از كلاه‌گيس بهره بردند و آب از آب هم تكان نخورد. آنچه سوال‌برانگيز است، بيش و پيش از مناسبات فقهي، همين تبعيض‌هاي غريب است كه براي بسياري از آثار با ساختار نازل و شعاري، اين جواز جاري است و براي فيلمي همچون كاناپه، بهانه‌اي است براي تعليق. كاناپه نه (براساس آنچه فقها شرط حرام دانستن كلاه‌گيس دانسته‌اند) از اين ماجرا استفاده زينتي مي‌كند و نه خلاف قاعده‌اي در قياس با امثال يوسف پيامبر و سربداران و معماي شاه انجام داده است. كاناپه با واقع‌نمايي بيشتر مناسبات درون‌خانواده‌اي‌ و تقويت حس جاري در روابط بي‌آلايش پدر/ مادر/ فرزندي، نقبي پرتامل به ماجراهاي جدي در بطن و متن جامعه ما مي‌زند. آيا مشكل اصلي، وجود اين نقب است يا نبود آن نقاب؟ پيدا كنيد پرتقال‌فروش  را. 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون