سيماي كلّي فيلمهاي سي و نهمين جشنواره فيلم فجر
كمداشتها و نارساييها
عزيزالله حاجي مشهدي
تماشاي فيلمهاي بخش مسابقه سي و نهمين جشنواره فيلم فجر، فرصت مناسبي پديد آورد تا بتوان تصويري به نسبت روشن از كيفيت فيلمهاي اين دوره از جشنواره به دست داد. اين ارزيابي كلي و گذرا، به هيچ روي، به چگونگي برگزاري جشنواره و مقايسه اين رويداد فرهنگي - هنري 39 ساله با دورههاي گذشته آن مربوط نمي شود و تنها به سيماي كلي فيلمهاي راه يافته به بخش مسابقه جشنواره اشاره دارد. صدالبته، براي دست زدن به ارزيابي كارشناسانه و جامع نگرانه، بايد فيلمهاي ديگري را هم كه در اين دوره ازجشنواره، از گردونه رقابت و داوري كنارگذاشته شدهاند، به تماشا نشست تا تصوير دقيق تري از كيفيت فيلمهاي توليد شده در يكي دوسال اخير به دست داد. به ويژه كه حدود سه تا چهار برابر فيلمهاي پذيرفته شده، فرصت نمايش پيدا نكردهاند. با اين همه، به مصداق مثلِ معروفِ «مُشت، نمونه خروار»، با تماشاي فيلمهاي شاخص بخش مسابقه اين دوره از جشنواره - كه از قضا برخي از آنها با اقبال داوران جشنواره نيز رو به رو شدهاند- مي توان بهطور نسبي، به ضعفها و قوتهاي آثار راه يافته به جشنواره اشاره كرد. ضعفها و قوتهايي كه به گمان من ربط چنداني به رويداد تلخ همه گيري بيماري كرونا ندارد، به ويژه كه بنا نداريم در باره كيفيت برگزاري جشنواره يا اقبال همگاني تماشاگران و....مسائلي از اين دست بپردازيم. به همين روي، تا رسيدن به شرايط مطلوبي كه امكان نمايش همگاني تمامي فيلمهاي توليد شده در سالهاي 98 و 99 و عيارسنجي مجموعه آثار مورد نظرفراهم شود، تنها مي توان برمبناي فيلمهاي بخش مسابقه، نمودار كيفي اين دوره از جشنواره را با چند ويژگي و مشخصه مهم زير ترسيم كرد:
- هنوز ضعف فيلمنامه درفيلمهاي سينمايي ما مهمترين كمداشت ونارساييها به شمار ميآيد.
- «موضوع»ها وبه ويژه «درونمايه»هاي تكراري در اغلب فيلمهاي اين دوره نيز ديده مي شود.
- در كم تر فيلمي با نوآوريها و خلاقيتهاي چشمگير- در نوع روايت و بيان داستان فيلم و پردازش اثر- رو به رو بودهايم.
- در امور فني و مسائل زيباييشناسي تصويرو به ويژه ساختار شكلي فيلمها (فيلمبرداري، نورپردازي و تدوين و...) پيشرفتهاي اميدواركنندهاي ديده ميشود.
- فيلمنامهنويسان، در نگارش فيلمنامهها، از آبشخور و سرچشمههاي غني ادبيات داستاني اين سرزمين – به ويژه داستانهايي كه با فرهنگ و آداب و رسوم اين ديار پيوند نزديك تري داشته باشد- كم تر بهره بردهاند.
- هنوز جاي خالي فيلمنامههاي اقتباسي در سينماي ما به روشني احساس مي شود.
- با وجودي كه ماجراهاي چند فيلم در فضاهاي روستايي مي گذرد با اين همه، در شرايطي كه بهطور تقريبي، بيش از يك سوم جمعيت كشور را روستاييان و عشاير و اقوام متنوع ايراني تشكيل مي دهند، متاسفانه هنوزتصوير گويايي ازكار و زندگي و دغدغههاي اين بخش از جامعه ما در فيلمهاي سينمايي ديده نميشود.
- در اكثر فيلمهاي به نمايش در آمده، هنوز نميتوان به تصوير اقناعكنندهاي از تركيب واقعبينانه طبقات اجتماعي جامعه امروز ما، دست يافت.
- بسياري از فيلمنامهنويسان به نمايش يكسونگرانه وضعيت حاشيه نشينان و اقشار فرودست جامعه، بدون پرداختن به تركيب طبيعي و باورپذير جامعه شهري امروزمان گرايش كم سابقهاي داشتهاند. در حالي كه بهطور واقعي، ساختار طبيعي جامعه ما، آميزهاي از طبقات مرفه يا فرادستان وطبقه متوسط و فرودستان است كه صد البته، به دليل شرايط دشوار اقتصادي يكي دو دهه اخير، طبقه متوسط جامعه نيز به آرامي به طبقه فرو دست و كساني كه به اصطلاح زير خط فقر قرار دارند، نزديك و نزديك تر شده است!
- رويكرد فزاينده بسياري از فيلمنامهنويسان و همچنين گرايش برخي از فيلمسازان به آسيبشناسي موضوعهاي اجتماعي با محوريت «خانواده» و «زنان» را بايد به فال نيك گرفت.
- نشانههاي نگاه محافظهكارانه و خودسانسوري - صدالبته نه از سرِ مصلحت انديشي- در بسياري از فيلمها، آشكارا ديده مي شود.
- حضور كمرنگ تهيهكنندگان مستقل و بخش خصوصي در مقايسه با بخشهاي دولتي و پشتيبانان رسمي و شبهدولتي، در ميان توليدات سينمايي به نمايش درآمده، محسوس است.
- با وجود تنوع موضوعها و درونمايه فيلمهاي به نمايش درآمده (به لحاظ گونهشناسي) هنوز جريان آزاد آسيبشناسي درد و داغهاي جامعه و ريشهيابي بسياري از دشواري و مسائل اجتماعي، به ويژه بررسي نابهنجاريهاي رفتاري و روانشناختي در جامعه ما، در فيلمهاي سينمايي، به درستي شكل نميگيرد.
منتقد فيلم و مدرس سينما