نيمفصل اول ليگ برتر فوتبال تقريبا به پايان رسيده و تنها بازي معوقه پرسپوليس و گلگهر سيرجان باقي مانده است؛ مسابقهاي كه نتيجهاش ميتواند در تعيين تيم قهرمان نيمفصل تاثيرگذار باشد. جز اين باقي تيمها از شرايط و جايگاهشان در ميانه فصل آگاه شدهاند. فعلا سپاهان و پرسپوليس و استقلال سه تيم بالاي جدول هستند و ماشينسازي و نساجي در رتبههاي پانزدهم و شانزدهم قرار گرفتهاند. از ويژگيهاي بارز ليگ امسال ميتوان به فاصله كم تيمها اشاره كرد. همچنين دست به دست شدن زياد صدر جدول بين چندين تيم را هم شاهد بوديم كه نشاندهنده نوسانات زياد مدعيان است. براي بررسي شرايط كلي حاكم بر ليگ بيستم در نيمفصل نخست و همچنين وضعيت تيمهاي مدعي، تيمهايي كه خلاف انتظارات خوش درخشيدهاند و فانوس به دستان ليگ با سيد مهدي سيدصالحي ستاره سالهاي نه چندان دور ليگ به گفتوگو نشستيم.
شرايط كلي ليگ در نيمفصل نخست به چه صورت بود؟
در نيمفصلي كه گذشت شرايط مسابقات طوري بود كه همه تيمها تحتتاثير شيوع ويروس كرونا بودند. تيمها قبل از شروع ليگ اردوي آمادهسازي خوبي را نداشتند. تيمها نتوانستند در نقلوانتقالات و اردوهايي كه بايد برگزار ميكردند آنطوركه بايد و شايد عمل كنند. آمادهسازي تيمها در مجموع خوب نبود. تمام تيمها با اين مشكلات وارد ليگ شدند و نتيجهاش شد همين نوساناتي كه در ليگ و در نيم فصل نخست ديديم. بازيها به شكلي بود كه تيمها ميبردند، مساوي ميكردند و ميباختند. هيچ تيمي را نميشد از قبل برنده يا بازنده دانست. هيچ تيمي نتوانست يك روال خوب را داشته باشد و بردهاي پشت سر هم بياورد. همه تيمها روندي سينوسي داشتند. از استقلال و پرسپوليس و تراكتور و سپاهان به عنوان مدعيان و تيمهايي كه در سالهاي قبل روند رو به رشدي داشتند بگيريد تا تيمهاي ديگر. اينها باعث شد ليگ بالا و پايين داشته باشد. در كنار اين مشكلات، ورود مربيان جوان و تازهكار به ليگ برتر و مصدوميتها و محروميتهايي كه براي بازيكنان رقم خورد و باعث شد مربيان نتوانند تا هفته پانزدهم به تركيب ثابت خود دست پيدا كنند هم روي كيفيت ليگ تاثير گذاشت. مثلا بازيكناني داشتيم كه به ويروس كرونا مبتلا شدند و دو تا سه هفته از تمرينات دور بودند. بهطور كلي ميتوان گفت ليگ امسال پويايي بالايي نداشت. اگر بخواهيم ميانگين گل زده را بگيريم، ميبينيم كه بسيار پايين است. همچنين خطوط دفاعي اكثر تيمها فاقد تمركز لازم بودند و گلهاي بدي دريافت كردند. به نظرم در ليگ زياد پويايي نداشتيم ولي آن قدرها هم بد نبود.
سپاهان امسال با محرم نويدكيا نتايج خوبي گرفته. شرايط اين تيم را چطور ارزيابي ميكنيد؟
مديران سپاهان بعد از آمدن و رفتن امير قلعهنويي و اينكه نتوانستند به قهرماني دست پيدا كنند، امسال نيمكت تيم را به محرم نويدكيا سپردند. اين اولين فصل حضور نويدكيا در ليگ برتر است. سپاهان اين فصل تيم پرمهرهاي دارد و در هر پست دو يا سه بازيكن خوب در اختيار دارد. بازيكنان تيم هم دو يا سه سالي هست كه كنار هم بازي ميكنند. بازيهاي ليگ قهرمانان آسيا قبل از شروع ليگ كمك شاياني به محرم نويدكيا كرد تا بتواند تفكرات خودش را به تيم القا كند. محرم بازيكني بود كه زمان فوتبال بازي كردنش در نقش هافبك تهاجمي بازي ميكرد و تفكرات هجومي داشت. او در سپاهان هم يك فوتبال مختص به خودش را ارايه داد. فوتبالي كه از مقابل دروازه آغاز ميشود. فوتبالي كه در آن هافبكهاي فانتزي و تكنيكي در كنار هافبكهاي سرعتي مركز زمين را به دست ميگيرند. فوتبالي كه در آن استفاده از يك مهاجم نوك كلاسيك به چشم ميخورد. نويدكيا با اين شرايط توانست يك تيم پويا درست كند كه به اعتقاد من در هفتههاي آخر عالي كار كند. اوج كار اين تيم بازي مقابل استقلال بود كه توانستند خيلي بينقص بازي كنند. اين تيم در بازي هفته پانزدهم هم در خط حمله و هم در دفاع عالي كار كرد. اما در هفتههاي قبل به اين دليل كه تمركز نويدكيا روي حمله بود، تيمش در ضدحملات آسيبپذير ميشد. دليلش هم اين بود كه عزت پورقاز و ولسياني، دو تا دفاع آخر تيم، به دليل مصدوميت و ناآمادگي از شرايط خوب خودشان دور بودند. دو مدافعي كه چند سال كنار هم بازي كردهاند. پايين آمدن كيفيت اين دو بازيكن و اضافه شدن نژادمهدي و مهديزاده باعث شد يك مقدار عدم تمركز در خط دفاعي سپاهان بالا برود و اين تيم روي ضدحملات و ضربات ايستگاهي گلهاي زيادي بخورد. ولي در مجموع احساس ميكنم سپاهان روندي رو به رشد داشته است. روند صعود اين تيم در جدول هم گوياي اين مساله است. آنها كمكم به صدر جدول نزديك شدند و در هفته پانزدهم با برد مقابل استقلال به رده اول هم رسيدند. اين نشان ميدهد سپاهان جايگاه و ثبات خودش را پيدا كرده است. آن تفكراتي كه سرمربي تيم از بازيكنان خواسته به خوبي منتقل شده است. چند بازيكن نظير سجاد شهباززاده، سروش رفيعي و محمد محبي احيا شدهاند. تيم سپاهان در فاز حمله بسيار خوب كار ميكند و گل زده بالايي هم دارد. اميدوارم اين تيم بتواند در نيمفصل دوم همين شرايط را حفظ كند و خط دفاعي زردپوشان بتواند همانطوركه مقابل استقلال نشان داد، كار كند.
يكي از ويژگيهاي نويدكيا آرامش او و دوري از حواشي است. اين رفتار سرمربي سپاهان چه تاثيري بر عملكرد تيم گذاشته؟
محرم نويدكيا زمان بازي كردنش هم همينطور بود. معمولا به اين شكل است كه استرس و فشاري كه مربيان كنار زمين دارند به تيم منتقل ميشود و روي تك تك بازيكنان تاثير ميگذارد. محرم وقتي خودش اينقدر آرام است مطمئنا بازيكنان ديگر به خودشان اجازه نميدهند به داور خداي نكرده بياحترامي كنند يا اعتراضي انجام دهند. اين باعث ميشود آن تمركزي كه ميخواهند بگذارند روي دعواي با داور يا درگيريهاي بيرون زمين يا حاشيههايش، بگذارند روي نقاط ضعف و قوت خودشان. اين باعث ميشود مربي و بازيكن و ساير دستاندركاران تيم حواسشان روي بازي خودشان و حريف باشد. همانطوركه امروز در سپاهان ميبينيم بازيكنان اين تيم بيشتر به اصل فوتبال ميپردازند تا حواشي. مطمئنا محرم در رختكن با بازيكنان صحبت كرده و از آنها خواسته كه بازيكنان آن چيزي كه در تمرينات انجام ميشود را در زمين بازي پياده كنند نه اينكه به داور اعتراض كنند. اين خيلي زيباتر است از اينكه بازيكن عوض گذاشتن تمام توانايياش در زمين، ۳۰ يا ۴۰ درصد توانش را بگذارد براي حاشيهها. محرم سبك خوبي را در تيم پياده كرده و به بازيكنان اين ذهنيت را داده كه به هيچوجه معترض داور نشوند.
پرسپوليس بعد از باخت در فينال آسيا با افت مواجه شد ولي به نظر در هفتههاي اخير به روند خوب سابق بازگشته است. نظرتان در مورد اين تيم چيست؟
پرسپوليس امسال با رفتن علي عليپور، شجاع خليلزاده، مهدي ترابي و محروميت عيسي آلكثير و بعد از فينال آسيا جدايي بشار رسن با مشكل جاي خالي اين بازيكنان مواجه شد. پرسپوليس در ليگ تا قبل از فينال آسيا پرنوسان ظاهر شد ولي به هر حال جلو آمد. بعد از بازيهاي آسيايي و به واسطه رفتن بشار رسن، نبود هافبك بازيساز در تركيب اين تيم خيلي به چشم آمد. پرسپوليس در واقع در فاز تهاجمي از داشتن مهاجم و بازيساز محروم شد. اين باعث شد يك استرس خاصي به تيم بابت نبردنها و تساويهاي پيدرپي وارد شود. بعد از آن يواش يواش بازيكنان باتجربه مثل سيد جلال حسيني و احمد نوراللهي و اميد عاليشاه توانستند تيم را به شرايط خوب برگردانند و نتيجه بگيرند. همچنين بايد اين نكته را هم در نظر بگيريم كه ما ايرانيها آدمهايي احساساتي هستيم. اتفاقاتي كه ميافتد باعث ميشود انگيزهها بيشتر يا كمتر شود. براي پرسپوليس از دست دادن مهرداد ميناوند و علي انصاريان تبديل به يك انگيزه بزرگ براي بازيكنان و كادر فني تيم شد. بازيكنان تصميم گرفتند با تمام وجودشان در زمين بازي كنند. اين انگيزه از بازي اين تيم مقابل تيمهاي تبريزي به چشم آمد و تا آخرين لحظات بازي مقابل پيكان هم مشهود بود. بازيكنان با تمام توان ميجنگند تا بتوانند هديه خوبي به روح آن دو عزيز بدهند. از لحاظ فني هم آمدن اميد عاليشاه به خط حمله كه گاهي در راس قرار ميگيرد و گاهي پشت مهاجم بازي ميكند و استفاده كردن بازيكنان از نقاط ضعف حريف باعث شده پرسپوليس به اهدافش برسد.
در اين بين تغييرات تاكتيكي چشمگيري هم در تيم پرسپوليس ديده ميشود. از اين تغييرات بگوييد.
پرسپوليس بعد از بازيهاي آسيايي با سه تا هافبك دفاعي بازي كرد. يحيي گلمحمدي بيشتر تلاش داشت از احمد نوراللهي در پشت دفاع حريف بازي بگيرد. تمام تفكرش اين بود كه بتواند از فضاهاي خالي خط دفاعي حريف استفاده كند اما به دليل نبود يك هافبك خلاق و بازيساز، بازيكني كه بتواند به درهاي دفاع حريف و نقاط كور بزند چندان موفق نبود، چرا كه احمد نوراللهي تخصصش چيز ديگري است. با اضافه شدن عاليشاه اوضاع فرق كرد. در بازي با مس رفسنجان و بازي مقابل پيكان ديديم كه اين بازيكن چقدر خوب كار ميكند. در غياب بازيكناني كه پرسپوليس از دست داده است، كادر فني توانسته خيلي سريع با داشتههايش جاي خالي را پر كند. به نظرم اميد عاليشاه و جلال حسيني و احمد نوراللهي در چند هفته اخير خيلي خوب كار كردند و كارايي بالايي نشان دادند. مخصوصا سيد جلال حسيني كه رهبري خط دفاعي تيم را برعهده داشته. ذهنيت پرسپوليس در اين هفتهها به اين شكل بوده كه تحت هيچ شرايطي گل نخورند و از ضعف خط دفاعي حريف استفاده كنند.
در اين بين استقلال شرايط سختي را تجربه ميكند. آيا عملكرد محمود فكري را موفقيتآميز ميدانيد؟
محمود فكري ۲۰ روز مانده به شروع بازيها به تيم اضافه شد. اين تيم دو بازيكن مهم يعني علي كريمي و روزبه چشمي را از دست داد. به نظرم علي كريمي مهره تاثيرگذاري براي تيم بود. زماني كه فكري آمد شيخ دياباته و داريوش شجاعيان آسيب ديده بودند و چند بازيكن ديگر هم همان اوايل فصل آسيب ديدند. تيم مصدوم و محروم زياد داشت. اينها باعث شد آقاي فكري آن تركيب ايدهآلش را نتواند پيدا كند و تغييراتي را در خطوط مختلف زمين بدهد. استقلال به واسطه آن فرصت كوتاه نتوانست از لحاظ بدني در فصل آمادهسازي كار كند. بازيكنان بعد از چند هفته دچار مصدوميت شدند. با همه اين اوصاف استقلال تا قبل از بازي با سپاهان صدر جدول بود. در اين بين نوساناتي هم بود. با اين وجود بعد از آخرين برد تيم مقابل نساجي به نظرم يك مقدار بازيكنان و كادرفني مصاحبههايي انجام دادند كه تيم به حاشيه رفت و تمركزش را از دست داد.
پس معتقد هستيد انتقاداتي كه به سرمربي استقلال ميشود، نارواست؟
محمود فكري تمام تلاشش را كرده كه تيم نتيجه بگيرد. اما نبودن بازيكن بازيساز و اتفاقات اخير وضعيت تيم را به هم ريخته. نبودن شيخ دياباته قدرت حمله تيم را كم كرده است. در بازي با سپاهان نبودن داريوش شجاعيان خيلي به چشم آمد. فرشيد اسماعيلي بود ولي آن كيفيت مورد نظر را ارايه نداد. در خط دفاعي استقلال بازيكنان اشتباهات فردي ميكنند و ضعف در اين خط مشهود است. به نظرم سرمربي استقلال بايد يك فكري به حال اين وضعيت بكند و هرچه سريعتر به ثبات برسد و از بازيكناني بهره ببرد كه بتوانند كارايي لازم را داشته باشند. خصوصا در بازي با سپاهان مشهود بود كه در خط دفاع ضعف دارد و هافبكهاي تيم هم نميتوانند انتقال توپ را به خط حمله به خوبي انجام دهند. همه جوانب را بايد در نظر گرفت. اگر تيمي ميخواهد نتيجه بگيرد بايد بازيكنان، كادر فني و عوامل پشتيباني به يك وحدت خاصي برسند. اگر قرار باشد حاشيهها وارد تيم شوند بايد بهتر مديريت شوند تا اين اتفاقات نيفتد.
هواداران استقلال به شدت خواهان جدايي فكري هستند. آيا عملي شدن اين ايده به استقلال كمك ميكند؟
بحث ما فقط محمود فكري نيست. هواداران استقلال بايد بدانند آيا عملكرد بازيكنان استقلال مثبت بوده؟ آيا توانايي بازيكنان صد درصد بود؟ وقتي بازيكن عملكرد ضعيفي دارد نميتوانيم همه تقصيرات را گردن مربي بيندازيم. به نظرم بازيكنان استقلال درخور نام باشگاه و خودشان بازي نكردهاند. مخصوصا در يكي، دو هفته اخير. با اين حال تيم هنوز بالاي جدول است و مديريت تيم نبايد اجازه دهد كه حواشي بيشتر از اين به تيم آسيب بزند.
تراكتور فصل را با منصوريان شروع كرد و دوباره شاهد تغيير سرمربي اين تيم بوديم. اين جابهجايي مربيان روي نيمكت چه تاثيري بر كيفيت تراكتور گذاشته؟
از زماني كه آقاي زنوزي مديريت باشگاه را به دست گرفته هزينههاي زيادي انجام داده است. به نظرم آوردن تعداد مربي زياد باعث شده تيم به ثبات تاكتيكي نرسد. فقط آوردن بازيكنان بزرگ مهم نيست. مهم اين است كه تيم مربياي داشته باشد كه بتواند تفكراتش را دو، سه سال در اختيار تيم قرار دهد. زماني كه آقاي منصوريان آمد با سيستم سهدفاعه خطي شروع كرد. بعد از رفتن او مسعود شجاعي به واسطه ارتباط خوبي كه با بازيكنان و ساير بزرگترهاي تيم نظير دژاگه و حاجصفي داشت سرمربي تيم شد و سعي كرد به همان نفرات ولي با سيستم ۱-۳-۲-۴ بازي كنند. در يكسري بازيها موفق بودند و در برخي بازيها نه. مسعود شجاعي از لحاظ روحي - رواني ذهنيت تيم را بالا برد. بالاخره او همسن بازيكنان است و اين كار را راحت ميكند. ولي به نظرم بايد هرچه سريعتر آقاي زنوزي تصميم بگيرد و سرمربي تيم مشخص شود. تيم بايد از لحاظ ساختاري شكل بهتري بگيرد. مسعود شجاعي اگر بخواهد هم بازي كند و هم مربيگري شرايط سخت ميشود. بايد كسي بيايد كه از لحاظ بدني تيم را به شرايط ايدهآل برساند، چون تراكتور در بازيهاي بزرگش مقابل پرسپوليس، استقلال و سپاهان نتيجه را واگذار كرد. ضعف در خط دفاعي تيم ديگر مشكل مشهود تراكتور است. عدم تمركز كاملا به چشم ميآيد. هرقدر خط هافبك تيم باتجربه است، خط دفاعي تيم كمتجربه است. تراكتور تيم پرطرفداري است و مالك باشگاه بايد هرچه سريعتر تكليف تيم را مشخص كند. اگر آنها ميخواهند به جايگاه خاصي برسند بايد مربياي بيايد كه دو فصل در تيم باشد و بتواند تفكراتش را جا بيندازد نه اينكه با چهار، پنج بازي عوض شود. مالك باشگاه بايد قبل از آوردن مربي نظر و خواستههايش را مشخص كند و بر اساس آن جلساتي را برگزار كند و با فكر فردي را روي نيمكت تيم بنشاند.
آلومينيوم و مس به عنوان دو تازهوارد ليگ عملكرد قابل توجهي داشتند. از اين دو تيم برايمان بگوييد.
رسول خطيبي زمان بازي كردنش بازيكن بسيار خوبي بود و حالا هم نشان داده كارايي خوبي دارد. آلومينيوم تازه به ليگ برتر رسيده و رسول خطيبي از بازيكنان جوان كنار بازيكنان باتجربهاي مثل ميثم مجيدي، اسماعيل شريفات، جابر انصاري و چند نفر ديگر استفاده كرده و توانسته روند رو به رشدي داشته باشد. اول ليگ به خاطر بيتجربه بودن بازيكنان، بازيهايي را از دست دادند و رفته رفته تجربه بيشتري به تيم تزريق شد و رسول خطيبي هم توانست اعتماد به نفس را به تيمش القا كند. بازيكنان در حال حاضر به راحتي فعل خواستن را در زمين پياده ميكنند. مس رفسنجان هم همينطور. آقاي ربيعي يك مربي جوان است كه توانسته بازيكنان جواني دور هم جمع كند و اين بازيكنان با زحمتي كه ميكشند و دوندگي بالا خلأ تجربه در تيم را جبران كردهاند. اين دو تا تيم، تيمهايي هستند كه مربيانشان توانستهاند به خوبي اعتماد به نفس را به زيرمجموعهشان بدهند و همين باعث شده بازيكنان جوان ترسي مقابل تيمهاي بزرگ نداشته باشند و بتوانند بيپروا بازي كنند و نتيجه بگيرند.
آيا ميتوان پيشبيني كرد كدام تيمها آخر فصل سقوط ميكنند؟
شرايط ليگ بسيار فشرده است. مثلا تيم دوازدهم با تيم چهارم فقط پنج امتياز اختلاف دارد. از اين منظر پيشبيني خيلي سخت است. در مورد تيم ماشينسازي به نظرم اشتباه آنها در اول فصل و در يارگيري رخ داد. تيمي كه وارد ليگ برتر ميشود بايد در كنار بازيكنان جوان بازيكنان باتجربه داشته باشد. ماشينسازي به همين دليل اوايل فصل را از دست داد و نتايج اين تيم خوب ريشهدار تبريزي به گونهاي رقم خورد كه حالا در انتهاي جدول هستند. در مورد ذوبآهن هم بايد بگويم يك مقدار ناداوري در حقش شد، البته نه به عمد كه به سهو ولي از شانس بد رحمان رضايي متوجه او شد. تيم ذوبآهن هم در نقلوانتقالات بازيكنان زيادي از دست داد. نژادمهدي، اسماعيليفر، مهديزاده، مهديپور كه همه بازيكنان بسيار تاثيرگذاري بودند در تيم. اما در زمان نقلوانتقالات و يارگيري آن كاري كه براي پر كردن جاي اين بازيكنان بايد انجام ميشد، صورت نگرفت. در نيمفصل دوم به قول معروف دروازهها كوچك ميشود و يكسري تيمها ميآيند اقتصادي بازي ميكنند تا فقط امتياز بگيرند. اين كار را سختتر هم ميكند. ولي به نظرم همانطوركه در بالاي جدول بازيها فشرده است و تيمها نزديك به هم هستند، در پايين جدول هم همين مساله را داريم. مطمئنا با يك برد يا يك باخت جاي تيمها عوض ميشود. شايد سقوط يك تيم زودتر مشخص شود اما جنگ براي نيفتادن تا روز آخر ادامه پيدا خواهد كرد.
محمود فكري تمام تلاشش را كرده كه تيم نتيجه بگيرد. اما نبودن بازيكن بازيساز و اتفاقات اخير وضعيت تيم را به هم ريخته. به نظرم سرمربي استقلال بايد يك فكري به حال اين وضعيت بكند و هرچه سريعتر به ثبات برسد و از بازيكناني بهره ببرد كه بتوانند كارايي لازم را داشته باشند.