• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4873 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۵ اسفند

چگونه مي‌توان زمينه را براي تصميم‌هاي منطقي در قبال پرونده هسته‌اي ايران هموار كرد

بازيگري عقلايي در برجام

مهدي ذاكريان

توافق يكشنبه شب ميان سازمان انرژي اتمي ايران و آژانس بين‌المللي انرژي اتمي براي استمرار نظارت‌ها بر برنامه هسته‌اي ايران در قالب يك ساز و كار موقت سه ماهه، يك اقدام عقلايي در جهت حل اختلافات جاري در مورد برجام است. پرونده‌هاي همچون برجام نيازمند بازيگران عقلايي هستند. در روابط بين‌المللي ما شاهد سه نوع بازيگر فعال هستيم: بازيگران عقلايي، بازيگران سازماني و بازيگران بروكراتيك. بازيگران بروكراتيك، معمولا با توجه به كاريزماي شخصي و جايگاه مقام خودشان فعاليت مي‌كنند. بازيگران سازماني با توجه به ساختاري كه در كشورشان حاكم است، اقدام مي‌كنند و نهايتا بازيگران عقلايي با توجه به نيازها و منافع كشورهاي خودشان بهترين تصميم را انتخاب مي‌كنند. مدل بازيگر عقلايي معمولا بهترين تصميم‌گيري‌ها را در شرايط تعامل بين‌المللي دارد.
از زماني كه دولت حسن روحاني، در ايران حاكم شد، تلاش شد تا تصميم‌ها براساس منافع ملي اتخاذ شود، در نتيجه سياست خارجي كشور به سمت مدل بازيگر عقلايي انتخاب شد. چندي پس از اين تحول در ايران، در ايالات متحده امريكا، دونالد ترامپ به قدرت رسيد كه براساس وعده‌هاي انتخاباتي و كيش شخصيتي كه وجود داشت، به اين مقام رسيده‌ بود. در اين دوران در واشنگتن مدل مسلط سياست خارجي در دوران ترامپ به مدل بروكراتيك و كاريزماتيك تبديل شد. اين رويكرد، با توجه به قدرت و نفوذ امريكا باعث ايجاد يك بي‌نظمي در جامعه بين‌المللي، انشقاق ميان كشورها و اجتناب از اجراي تعهدات بين‌المللي شد.
زماني كه انتخابات در ايالات متحده امريكا برگزار شد و جو بايدن به عنوان رييس‌جمهوري برگزيده شد، چهره هاي متعددي از مبادي مختلف و متنوع تلاش كردند تا رويكرد و سوگيري دولت جديد امريكا را درخصوص مساله ايران، از يك اقدام عقلايي دور كنند و اجازه ندهند كه واشنگتن به يك بازيگر عقلايي در پرونده اختلافات ايران و امريكا تبديل شود. اين تلاش‌ها از جانب سعودي‌ها، اسراييلي‌ها، افراطي‌هاي دموكرات و تندروهاي جمهوري‌خواه، اپوزيسيون ايران در خارج از كشور و همين‌طور از سوي عده‌اي در داخل، آغاز شد. شاخه داخلي اين افراد ممكن است سه دسته باشند، عده‌اي كه از دستگاه‌هاي امنيتي و اطلاعاتي خارجي از كشورهايي همچون سعودي و اسراييل دستور مي‌گيرند، عده‌اي كه براساس دانش و فهم خودشان معتقدند كه صرفا بايد با دنيا تقابل كرد و دسته سومي كه اساسا فاقد آگاهي از مسائل بين‌المللي هستند.
جو بايدن، رييس‌جمهور امريكا در طول همين چند هفته‌اي كه به عنوان رييس‌جمهور امريكا فعاليت خود را آغاز كرده است، در زمينه‌هاي مختلف توانسته است تصميم‌هاي خوب و عاقلانه‌اي اتخاذ كند، از بازگشتن به پيمان آب و هوايي پاريس گرفته تا موضوع بازگرداندن كودكان مهاجران به خانواده‌هاي‌شان. مجموعه اقدام‌ها و تلاش‌هاي دولت جو بايدن، هر چند به كفايت نيستند و نمي‌توان آنها را جهشي بزرگ در عملكرد دولت امريكا دانست، اما سويه‌اي عاقلانه و عقلايي داشتند. به‌رغم اين رويكرد عقلايي در بسياري از مسائل جاري امريكا، دولت بايدن در مورد ايران، رويكردي منفعلانه در پيش گرفت. تا به امروز و يك ماه بعد از ورود بايدن به كاخ سفيد، از دولت او بيشتر حرف مي‌بينيم تا عمل. سوال اين است كه چرا دولت جو بايدن درخصوص پرونده ايران به سمت بازيگري عقلايي نرفت و در تصميم بروكراتيكي كه دونالد ترامپ براساس كيش شخصيت بيماري خودش اتخاذ كرده ‌بود، باقي ماند؟ گروه‌هايي كه در بالا نام بردم، با لابي‌گري و اعمال فشار و اقدام‌هاي‌شان باعث شده‌اند تا دولت جديد امريكا هم همچنان بر روش دولت قبلي باقي بماند.
اقدامي كه مجلس شوراي اسلامي همزمان با اين تحولات انجام داد و تصويب قانون اقدام راهبردي براي لغو تحريم‌ها، به اين جريان دامن زد. 
اين مصوبه، هر چند ممكن است كه با نيت خير در مجلس راي آورده‌ باشد، اما كمكي به وضعيت نكرد و باعث نشد كه واشنگتن به سمت يك رويكرد عقلايي تمايل پيدا كند. من تصور مي‌كنم كه ايران در اين شرايط بايد بهترين تصميم را انتخاب كند، بهترين تصميم اين است كه نبايد اجازه دهيم كه موضع ايران در جامعه بين‌المللي تضعيف شود. موضع ايران در طول سال‌هاي گذشته در جامعه بين‌المللي قوي بود. ايران مدعي بود كه همواره به تعهداتش عمل كرده و پاي تعهداتش هم ايستاده است و از هيچ‌يك از توافق‌هايش خارج نشده است. توافقي هم كه يكشنبه شب صورت گرفت، هيچ انحرافي نه از برجام است و نه از تعهدات بين‌المللي ايران. ايران معتقد است كه طرف‌هاي برجام بايد براي اجراي تعهدات خودشان ضمانت بدهند، هر زمان تحريم‌ها لغو شود كه جزو مفاد برجام است و هيچ‌يك از طرف‌ها تاكنون در لغو تحريم‌هاي اقدام عملي برنداشته‌اند، اروپايي‌ها تعهدات‌شان را عملي نكرده‌اند و بدتر از آنها نيز روسيه و چين از زير بار تعهدات‌شان فرار كرده‌اند. از اين جهت پكن و مسكو را بدتر مي‌دانم كه اروپايي‌ها لااقل در شعار و اظهارنظر اقدام امريكا را محكوم كردند و تلاش كردند كه به دولت امريكا براي بازگشت به برجام فشار وارد كنند. اما روسيه و چين، عملا سكوت كردند و فقط از اختلاف ايران و امريكا بهره خودشان را بردند. ضرورتي براي ايران وجود ندارد كه در شرايطي كه طرف‌هاي مقابل تعهدات‌شان را عمل نمي‌كنند، نعل به نعل تمامي بندهاي برجام را اجرا كند.ايران مي‌تواند زمينه تصميم‌گيري‌هاي عقلايي را در جامعه بين‌المللي ايجاد كند. اقدام‌هاي ايران مي‌تواند ميدان و زمينه‌اي فراهم كند كه امريكايي‌ها با رويكرد عقلاني، به سمت تصميم‌هايي بروند كه هم به نفع خودشان باشد، هم به نفع ايران و هم به نفع صلح، ثبات و امنيت منطقه ما. بازيگران ديگر فعاليت‌هايي كه انجام داده‌اند، سبب‌ساز انشقاق و دوري ميان ايران و كشورهاي منطقه، عامل استمرار بحران و تنش در منطقه مي‌شود. اين دقيقا همان چيزي است كه اسراييلي‌ها مي‌خواهند. اسراييلي‌ها همواره علاقه‌مندند كه در محيط بحران زندگي كنند، فضايي كه اجازه مي‌دهد سرزمين‌هاي ديگران را اشغال كنند و به اشغالگري و توسعه‌طلبي خودشان ادامه دهند. فضاي آرام و همكاري در منطقه باعث مي‌شود كه حجم اقدام‌هاي‌سوء رژيم اسراييل عيان‌تر شود و ديگران هم راحت‌تر ببينند كه اسراييلي‌ها چه مناطقي را اشغال كرده‌اند، كجا شهرك‌سازي كرده‌اند و چه اندازه به جنايات مستمر خودشان ادامه مي‌دهند. براي عربستان و ساير كشورهاي منطقه هم وضع همين است، اگر آرامش و همكاري بر منطقه حاكم شود، وضعيت شفاف مي‌شود و اقدام‌هاي طرف‌ها در ديد افكار عمومي قرار مي‌گيرد. اما وقتي يك فضاي بحراني و مبهم ايجاد مي‌شود، مشاهده اين اقدام‌ها سخت‌تر مي‌شود. براي مثال مي‌بينيم كه اگر در ايران يك اعدام انجام شود، چنان واكنش‌هاي كهكشاني از سوي دولت‌هاي غربي صورت مي‌گيرد، اما در برابر مثله كردن يك منتقد در ساختمان ديپلماتيك عربستان سعودي در يك كشور خارجي، شاهد هيچ واكنش جدي و هيچ تغيير در روابط امريكا و عربستان سعودي نبوديم. چرا درباره سلب تابعيت، اعدام و تبعيد شهروندان بحريني، نه تنها امريكا، بلكه اروپايي‌ها هم سكوت مي‌كنند و هيچ واكنشي نشان نمي‌دهند؟ وضعيت بحران، تنش و ابهام باعث شده است كه مسائل ايران از يك سو به شكل اغراق شده‌اي زيرذره‌بين قرار گيرند و در طرف مقابل اقدام‌هاي ديگر كشورهاي منطقه به حاشيه رانده شوند.هدايت جامعه بين‌الملل و همچنين ساير كشورها به سمت يك بازيگر عقلايي يكي از دستور كارهايي است كه بايد در برنامه‌هاي ديپلماسي ايران باشد. براي اينكه به اين هدف برسيم بايد لوازم آن را هم فراهم كنيم، كه متاسفانه بسياري از الزامات در كشور ما آماده نشده است. از لوازم اين كار اجازه فعاليت رسانه‌هاي بين‌المللي آزاد در كشور به گونه‌اي است كه بتوانند واقعيت‌ها را منعكس كنند. توانايي و نفوذي كه نشرياتي مانند فارن‌افرز، نشنال اينترست و كامنتري، براي حمايت از منافع و مطالبات اسراييل در دنيا حتي معاونان وزارت خارجه امريكا هم ندارند. ايران هم براي هدايت جامعه بين‌المللي به سمت تصميم‌گيري‌هاي عقلايي، نياز به چنين ابزارهايي دارد. يكي از ابزارهاي رايج در ديپلماسي امروز، ابزار ديپلماسي مسير دوم يا Track 2 Diplomacy است كه شامل استفاده از دانشگاهيان توانمند، مجلات علمي و رسانه‌هاي توانمند براي اثرگذاري بر تصميم‌هاي كشورهاي خارجي در عرصه سياست بين‌المللي است. ديپلماسي عمومي هم ابزار بسيار مهمي است، يعني ارتباط مستقيم دستگاه ديپلماسي يك كشور با افكار عمومي در جهان. ابزاري كه شايد در دوران رياست‌جمهوري احمدي‌نژاد به سمت آن حركت كرديم، اما نتيجه دلخواه نرسيد و شايد به اندازه كافي تخصصي و علمي به آن پرداخته‌ نشد. علاوه بر اينها استفاده از فضاي مجازي هم يك ابزار ديگر براي اثرگذاري در روابط بين‌المللي است كه امروز شاهديم محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران، شخصا از آن استفاده زيادي مي‌برد، اما يك نفر به تنهايي كافي نيست و بايد چارچوب و زيربنايي براي آن ايجاد شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون