• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4874 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۶ اسفند

آيا امريكا و روسيه مي‌توانند اختلافات را كنار بگذارند؟

فرصت تاريخي بايدن و پوتين براي آشتي

مترجم: هديه عابدي

ولاديمير پوتين رييس‌جمهور روسيه و جو بايدن همتاي امريكايي اگر به دنبال آشتي دو كشور هستند، بايد نگاه بلندمدت داشته باشند. به نظر مي‌رسد امريكا و روسيه آنقدر نگاه‌شان در مسائلي چون نظم جهاني، منافع ژئوپليتيك و ارزش‌ها با يكديگر متفاوت است كه نمي‌توانند به شراكت جديد يا بازنگري كامل در روابط فكر كنند. در چنين شرايطي، بهتر است اميدوار باشيم اين دو دشمن ديرينه تلاش كنند جلوي جنگ هسته‌اي خانمان‌برانداز يا هرگونه افزايش بي‌محاباي تنش و تبديل آن به جنگ نظامي را بگيرند.  به نظر مي‌رسد اين همان نوع همكاري باشد كه بايدن رييس‌جمهور ايالات متحده در اولين تماس خود با ولاديمير پوتين رهبر روسيه دنبال مي‌كرد؛ همكاري‌اي كه تمركزش بر تمديد پيمان «نيو استارت» قبل از پرداختن به فهرست اقدامات نامطلوب روسيه، از جمله بازداشت و حبس الكسي ناوالني رهبر مخالفان، دستگيري گسترده معترضين، تجاوزهاي اينترنتي، دخالت در انتخابات و مواردي از اين دست بود. اما روابط ايالات متحده و روسيه شايسته تلاش ديگري براي ايجاد يك رابطه عميق‌تر است ؛ روابطي كه بتواند چرخه سي‌ساله جنايت و انتقام را پايان بخشد. در سه دهه اخير و به دنبال روزهاي شورانگيز فروپاشي ديوار برلين و پايان جنگ سرد، اين چرخه مهم‌ترين ويژگي روابط امريكا و روسيه بوده است. براي اين كار چند اقدام سياسي مشخص وجود دارد كه هر دو طرف مي‌توانند براي تحقق منافع مشترك خود انجام دهند. 

نخست اينكه تحليلگران غالبا بر «پوتينيسم» و فساد و تجاوزهاي ناشي از آن تمركز دارند. بايدن به نوبه خود اعلام كرده ايالات متحده ديگر در برابر آنچه اقدامات تهاجمي روسيه مي‌نامد دست روي دست نمي‌گذارد. شكي نيست كه اقدامات تهاجمي روسيه به ايالات متحده و فراتر از آن آسيب رسانده است. با اين حال، از منظر حل و فصل منازعه، درك اين نكته مهم است كه پوتين ناگهان از ناكجاآباد سر و كله‌اش پيدا نشده است. وقتي سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) برخلاف وعده قبلي، فعاليت‌هاي خود را در منطقه شرق اروپا گسترش داد، روس‌ها احساس كردند مورد خيانت قرار گرفته‌اند و همين احساس بود كه پايه‌گذار استراتژي‌هاي پوتين شد. پس از بمباران صربستان  (متحد روسيه)  در سال 1999، تصميم به ساخت سيستم‌هاي دفاع موشكي  «ايجيس اشور»  در روماني و لهستان، حمايت از رهبر ضد روسيه در گرجستان پس از سال 2003 و حمايت از مخالفان طرفدار غرب در اوكراين در سال 2004 و سپس در سال 2013 و 2014 اين احساسات در روسيه تقويت شد. از ديگر عواملي كه باعث تشديد اين احساسات شد مي‌توان به حمايت امريكا از شخصيت‌هاي اپوزيسيون روسيه و البته تصميم واشنگتن مبني بر سرنگون كردن حكومت معمر قذافي در ليبي بدون مجوز شوراي امنيت سازمان  ملل اشاره كرد.
شايان ذكر است كه اقدامات امريكا نه فقط پوتين بلكه اسلاف او يعني بوريس يلتسين و ميخاييل گورباچف را نيز رنجانده بود. استروب تالبوت، معاون اسبق وزارت خارجه امريكا، در خاطرات خود مي‌نويسد يك روز بيل كلينتون رييس‌جمهور وقت امريكا خود را به جاي يلتسين گذاشت و گفت: ما مدام به بوريس مي‌گوييم «خيلي خب، حالا بايد اين كار را انجام بدهي و اين كثافت را هم به صورتت بمال.» اين مساله براي او خيلي گران تمام  مي‌شود.
تالبوت  مي‌نويسد همين مساله باعث شد يلتسين كه در ابتدا طرفدار آشتي با غرب بود، در اواسط دوران رياست‌جمهوري خود خشم خود را بروز دهد و بگويد: اصلا خوشم نمي‌آيد كه امريكا تلاش مي‌كند برتري خود را به رخ بكشد... روسيه يك روز دوباره برمي‌خيزد. تكرار مي‌كنم: روسيه دوباره به پا مي‌خيزد.از اين منظر، بديهي است كه چرا يلتسين ضعيف‌النفس، پوتين مصمم و بااراده را انتخاب كرد تا «روسيه را دوباره به اوج  بازگرداند». گورباچف  دو سال پيش به  من گفت بعد از آنكه اجازه داد ديوار برلين فرو بريزد  و تلاش كرد به جنگ سرد پايان دهد، ايالات متحده همچنان به تلاش خود براي «بيرون راندن روسيه از ژئوپليتيك جهان»  ادامه داد.
بنابراين مشكل در روابط امريكا و روسيه تنها «پوتينيسم» يا اين ايده كه پوتين از دموكراسي مي‌ترسد و براي بقا به دشمن خارجي نياز دارد نيست. مشكل دو طرف از قبل وجود داشته و تا مدت‌ها بعد نيز ادامه مي‌يابد.دوم اينكه براي آغاز روند آشتي، مذاكره‌كنندگان بايد كل تصوير، يعني كل نظام تعارضي كنش-واكنش را ببينند. اين ديدگاه كه روسيه خطرناك است و بايد با وجود قرار داشتن در موضع ضعف آن را مهار كرد، تا حد زيادي به يك «پيشگويي خودشكوفا»  تبديل شد. بله، واكنش‌هاي انتقام‌جويانه پوتين نقش اساسي در اين نمايش بازي كرد و در خدمت هدف مسكو در به تصوير كشيدن يك دشمن خارجي در اذهان عمومي بود. اما آنچه به منافع ايالات متحده كمك مي‌كند اين است كه جلوي فشرده شدن دكمه حمله را بگيرد و بررسي كند كه در كجا مي‌تواند در فرضيه‌هاي خود تجديد نظر كند. روس‌ها ضرب‌المثلي دارند كه مي‌گويد: همه ما جهان را از برج كليساي خود مي‌بينيم. اين ضرب‌المثل چند صد ساله به خوبي بحث خودشيفتگي استراتژيك را توضيح مي‌دهد.اگر بتوانيم با «يكدلي استراتژيك» به جهان نگاه كنيم و خود را جاي طرف مقابل بگذاريم، نتيجه مفيدتري به دست مي‌آوريم. در حوزه مذاكره و ميانجي‌گري، محققان چندين دهه به مطالعه نحوه و علت تصميم انسان‌ها به اتخاذ واكنش و ورود به درگيري پرداخته‌اند و بررسي كرده‌اند كه چگونه مي‌توانيم عقب بنشينيم و ببينيم چه گزينه‌هاي خلاقانه‌اي وجود دارد كه در اوج جنگ و درگيري به ذهن‌مان نمي‌آيد. در حال حاضر، يكي از گزينه‌هايي كه دولت بايدن در اختيار دارد سخنراني «استراتژي صلح» جان‌اف‌كندي در سال 1963 است كه در مراسم افتتاحيه يك دانشگاه امريكايي ارايه شد. او در اين سخنراني با قدرت از ارزش‌هاي دموكراسي دفاع كرد، كمونيسم را قويا رد كرد و خواستار يكدلي و تأمل شد. البته سخنراني او در حد حرف نبود، چرا كه او توانست به بن‌بست هشت ساله در مذاكرات امريكا و شوروي بر سر آزمايش‌هاي موشكي پايان دهد و دو ماه بعد به پيمان تاريخي منع جزيي آزمايش هسته‌اي دست يابد. امروز بايدن مي‌تواند نه تنها خودكامگي در روسيه را محكوم كرده و اعلام كند كه امريكا در برابر تهاجم روسيه دست روي دست نمي‌گذارد، بلكه همانند كندي اذعان كند كه هر دو طرف در شكل‌گيري اين چرخه غم‌انگيز كنش و واكنش در روابط ميان دو قدرت مقصر بوده‌اند. دولت بايدن همچنين مي‌تواند در حوزه‌هايي مثل مقابله با كرونا، تغييرات آب و هوايي، هوافضا، ديپلماسي سايبري، حمل و نقل از طريق قطب شمال و فراتر از آن به دنبال فرصت‌هايي براي همكاري با مسكو باشد.پس از بحران موشكي كوبا در اكتبر 1962 بود كه كندي سخنراني 1963 خود را ارايه كرد. جملات پاياني او به اين ترتيب بود: اگر نمي‌توانيم همين الان اختلافات‌مان را كنار بگذاريم، حداقل مي‌توانيم كمك كنيم جهان براي گونه‌هاي مختلف جاي امن‌تري باشد. در نهايت مهم‌ترين حلقه‌اي كه ما را به هم متصل مي‌كند اين است كه همه ما ميراث‌دار همين سياره كوچك هستيم. همه ما يك هوا را تنفس مي‌كنيم. آينده فرزندان‌مان براي همه ما اهميت دارد و همه ما يك روز از اين دنيا مي‌رويم. توافق زماني حاصل مي‌شود كه رهبران شخصا به آنچه در خطر است، اذعان كنند. رونالد ريگان، رييس‌جمهور اسبق امريكا كه به‌شدت تحت تاثير فيلم «روز بعد» توليد سال 1983 قرار گرفته بود، به خطر هسته‌اي اذعان كرد. او و گورباچف بزرگ‌ترين توافق‌هاي كنترل تسليحات در طول تاريخ را امضا كردند. مطمئنا بايدن و پوتين نيز امروز اذعان دارند كه دشمني امريكا و روسيه نه به نفع روس‌هاست و نه به نفع امريكايي‌ها. هر دو بايد از برج كليساي خود بالا بروند و جايي را پيدا كنند كه همه ما بتوانيم در آنجا با هم ديدار كنيم.
منبع:  فارن پاليسي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون