• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4886 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۲۳ اسفند

درباره فيلم «منگي» به كارگرداني رسول كاهاني

ماندن در نقطه جوش دايمي

محمدحسن  خدايي| رسول كاهاني در فيلم «منگي» همان مسيري را در سينما طي مي‌كند كه پيش‌تر در تئاتر آزموده است. يعني روايت كردن وضعيت بحراني شخصيت‌هايي كه چشم‌اندازي براي رهايي خود نمي‌يابند اما به هر حال از تلاش ‌كردن هم براي نيل به مقصود دست برنمي‌‌كشند. كاهاني به ميانجي فرم، بحران مابين آدم‌ها را شدت مي‌بخشد و از طريق تكرار، زمان جاري و ساري ميان شخصيت‌ها را كش‌دار مي‌كند. گويي با امر سپري نشده مواجه هستيم كه قرار نيست ما را رها كند. فيلم «منگي» يادآور اجراهاي تئاتري كاهاني است. في‌المثل طلاق گرفتن خواهر و تلاش برادر بزرگ‌تر براي بازپس‌گيري جهيزيه و ميراث خانوادگي، يادآور نمايش «تحت‌تاثير» است و خرده‌روايت‌ها در باب ساخت و ساز مسكن يادآور نمايش «شربت سينه». گويا منگي در ابتدا براي تئاتر نوشته شده و بعدها بنابر ضرورت به فيلمنامه تبديل شده است. اما هر چه باشد مي‌توان همان دغدغه‌هاي تئاتري كاهاني را در فيلم منگي هم مشاهده كرد. يعني بحران اقتصادي كه روابط آدم‌ها را دستخوش تلاطم كرده و به زوال اخلاقِ جامعه شدت مي‌بخشد تا منزلت آدم‌ها در معرض فرسايش قرار گيرد. در فيلم منگي با شبكه‌اي از بحران‌ها روبه‌رو هستيم كه منافع شخصيت‌ها را به يكديگر پيوند مي‌زند و گاه آنان را مقابل يكديگر قرار مي‌دهد. همه به درجاتي خطاكار هستند و پنهان‌كاري و دروغ، تنظيم‌گر مناسبات و راهي براي عبور از سختي‌ها.   داستان منگي در رابطه با زوجي است در آستانه طلاق و جدايي. زن بعد از مدت‌ها توانسته آدرس محل اختفاي شوهر خويش را بيابد و براي تعيين تكليف زندگي‌ مشترك، به همراه برادر بزرگ‌تر به ويلايي در شمال كشور مراجعه كند تا شايد تكليف زندگي‌اش روشن شود. اما تركيب بحران‌ها و آشكار شدن گاه و بيگاه پنهان‌كاري‌ها، شيرازه امور را از هم مي‌پاشاند و موجب اختلافات و ائتلاف‌هاي تازه مي‌شود؛ گويي همه در حالت منگي و كرختي  هستند و ناتوان از تمشيت امور.   كاهاني تنها به طلاق اين زوج بسنده نمي‌كند و نشان مي‌دهد كه چگونه تمامي شخصيت‌ها با خبط و خطاهاي‌شان در شكل‌گيري اين وضعيت نابهنجار سهيم بوده‌اند. في‌المثل به ياد بياوريم كه زن و شوهر بي‌آنكه نسبت خويش را با زندگي زناشويي روشن كرده باشند، وارد رابطه‌اي پنهاني با كسي ديگر شده‌‌اند. مرد در غياب همسر، زني جوان به نام آزاده را صيغه كرده و با مشاركت دوست خود، در پي ساخت‌وساز قطعه زمين او است. با آنكه آزاده از اين مرد باردار شده اما مرد حاضر نيست اين واقعيت را به همسر خويش اعلام كند. زن هم در اين مدت با پسر عمويش كه روزگاري خواستگارش بوده، وارد رابطه‌اي عاطفي شده و اين قضيه را از همه پنهان كرده است. بنابراين شبكه‌اي از پنهان‌كاري‌ها به بحراني 
دامن زده است كه اخلاقيات را هدف قرار داده و از يك منظر جزو به كل، نشانگر زوال عمومي مردمان جامعه است.
 رسول كاهاني از طريق فرم اين بحراني شدن روابط و مناسبات را موكد مي‌كند. فيلمبرداري پلان- سكانس، بدون قطع زمان، تمهيدي است زيباشناسانه براي بسط و گسترش دادن زمان. دوربين مدام مابين فضا و مكان‌ در حركت است تا همان ده الي بيست دقيقه‌ پرالتهاب را به زماني در حدود 82 دقيقه برساند. بي‌شك حوادث، ديالوگ‌ها و كنش‌ها در اين مدت حدودا نود دقيقه‌اي تغيير نمي‌كند اما به نمايش گذاشتن يك صحنه از زواياي مختلف، اين توان را دارد كه نگاه خيره تماشاگران را به فراز و فرود يك واقعه بدوزد. نوعي رويكرد پديدارشناختي به زندگي روزمره از منظرهاي گوناگون كه به تدريج با افشا شدن رازها و پنهان‌كاري‌ها، تماشاگران را واجد اين امكان اخلاقي مي‌كند كه به قضاوت در باب كنش‌ورزي و عامليت افراد بنشينند. منگي از همان نقطه كه آغاز مي‌شود به پايان مي‌رسد؛ گويي اين دقايق پرالتهاب هيچ‌گاه سپري نخواهند شد و تنها مي‌شود از منظرهاي مختلف به تماشايش نشست. يك دايره بسته بدون امكان خروج كه محدوديت‌هاي توليد و پخش به آن حد زده و مهارش كرده است كه شايد توهمي از به پايان رسيدن را برساند.  شيوه مادي توليد فيلم منگي به نسبت مقتصدانه است و قابليت انعطاف بالايي دارد. بازيگراني كه از عرصه تئاتر در اين فيلم حضور يافته‌اند به خوبي از پس نقش‌هاي مختلف برآمده و در آينده مي‌توانند سينماي بدنه را ياري برسانند. كاهاني به مانند شهرام مكري از طريق فرم مي‌خواهد جهان مطلوب خويش را بسازد اما سينماي او همچنان به تجربه‌ورزي‌هاي تئاتري او وامدار است. كاهاني در قصه‌گويي توانا است، اين را مي‌توان از اجراهايي كه در تئاتر داشته فهميد. او از تكنيك‌هاي سينمايي براي از كار انداختن منطق بازنمايي در توليدات تئاتري بسيار بهره برده است. بنابراين بازي كردن با زمان در منگي شايد آن جسارت تئاتري را براي او به ارمغان نياورد. از اين منظر شايد بهتر آن باشد كه در كارگرداني سينما، فرم‌هاي نوين را به‌كار بندد و از بداعت و نابهنگامي نهراسد. به هر حال سينما روايت بحران است و تمناي غلبه بر آن. منگي نگاهي است به يك اجتماع كوچك انساني گرفتار بحران. موقعيت‌هاي تعين‌ناپذير كه در آن افراد توان آن را ندارند كه جايگاه‌شان را به دست آورند. شايد تنها كنش حقيقتا اخلاقي را آزاده به اجرا مي‌گذارد: عليه دروغ‌ها و تحقيرها موضع گرفتن و ترك اين خانه و يحتمل به دنيا آوردن كودكي كه در راه است. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون