در آستانه انتخابات رياستجمهوري، باتوجه به شرايط امروز كشور در قياس با ادوار گذشته و همچنين بحث كرونا كه خواهناخواه بر انتخابات نيز تاثيرگذار خواهد بود، فكر ميكنيد مشي و روش تبليغات و كمپينهاي انتخاباتي كانديدا چگونه باشد و احيانا تغييرات در شيوههاي تبليغات به كدام سمتوسو باشد؟
سرعت ارتباطات و كيفيت ارتباطات بسيار بالا رفته است. به شرطي كه امكان ارتباطات اينترنتي مناسب در مناطق مختلف كشور در دسترس باشد، تعاملات ميتواند با كيفيتي بالاتر جريان داشته باشد. با اين امكانات و باتوجه به فعاليت و گسترش شبكههاي اجتماعي، دغدغه رفتوآمد و پرواز براي كانديداهاي انتخاباتي كمتر است. همچنين در اين دوره باتوجه به محدوديت ناشي از شيوع كرونا، كانديداها ميتوانند به صورت وبينار و سمينار مجازي فعاليتهاي تبليغاتي خود را دنبال و از اين طريق با آحاد مردم گفتوگو كنند. حتي گفتوگوي آنلاين از جمله از طريق «كلابهاوس» ميتواند در دستوركار كانديداها باشد. همين امكانات ارتباطي باعث ميشود كه سرعت و گستره فعاليتها و تبليغات انتخاباتي فراختر از ادوار پيشين باشد، چراكه در شرايط كرونايي اجتماع بيش از 30، 40 نفر امكانپذير نيست و اگر كانديدايي بخواهد تبليغات خود را به صورت حضوري پيگيري كند، ناگزير بايد در هر نشست و ميتينگ نهايتا با جمعيتي محدود صحبت كند كه اين كار زمان بسيار طولاني نياز دارد و نتيجه محدودي هم خواهد داشت.
اما استفاده از شبكههاي اجتماعي و فضاي مجازي، بسيار راهگشاست و ميتواند به اطلاعرساني و تبليغات انتخاباتي كانديداها كمك كند. از طرفي كانديداها و جريانهاي سياسي نيز ميتوانند آگاهي بهتري از مطلبات مردم داشته باشند و در مقابل شهروندان نيز ميتوانند حرفشان را صريحتر با كانديداها در ميان بگذارند. به هر حال جلسات حضوري معايبي دارد كه از جمله آن مساله زمان است و اين مشكل در تبليغات در فضاي مجازي به مراتب كمتر مطرح است. بهطور كلي به نظر من مجازي شدن تبليغات ميتواند فرصت خوبي را براي كانديداها از نظر گستردهتر شدن ارتباطات فراهم كند.
امروز با استفاده از تبليغات در فضاي مجازي فاصلهها از ميان برداشته شده و سرعت ارتباطات نيز افزايش چشمگيري داشته است. همچنين امكان تكرار پيامها و تبليغات فراهم است. ضمن آنكه زماني را كه كانديداها بايد براي رفتوآمد به شهرهاي مختلف صرف كنند، اكنون ذخيره شده و ميتواند صرف گفتوگوها و تعاملات بيشتر با شهروندان شود. اين نكته بسيار مهمي است و كمك شاياني ميكند تا يك كانديدا بتواند ديدگاهش را به صورت صوتي و تصويري به اطلاع عموم جامعه برساند. شهروندان نيز ميتوانند براي آشنايي با ديدگاههاي يك كانديدا از طريق مالتيمديا اقدام كنند و مثلا در يك بازه زماني يكساعته با كليات ديدگاههاي كانديداها آشنا شوند. به بيان ديگر اين اتفاق باعث ميشود كه شناخت مستقيم و بدون واسطه محقق شود.
فارغ از بحث روش انتقال پيام و شيوههاي تبليغاتي فكر ميكنيد سمتوسوي شعارهاي انتخاباتي اين دوره مانند ادوار گذشته باشد يا احيانا شاهد آن خواهيم بود كه كانديداها با شعارهايي تازه وارد ميدان شوند؟
به نظرم شعار دادن در اين دوره براي كانديداها چندان آسان نيست. به اين دليل كه مردم ديگر به راحتي شعارها را نميپذيرند. در گذشته بسياري از كانديداها، هم در ميتينگهاي انتخاباتي و هم در فضاي مجازي شعارهايي را مطرح ميكردند ولي اين دوره متفاوت است؛ چراكه سطح مطالبات و آگاهي شهروندان بالا رفته است. امروز آگاهي شهروندان نسبت به نقاط قوت و ضعف اجرايي كانديداهاي رياستجمهوري يا شوراي شهر افزايش چشمگيري داشته است؛ چراكه بالاخره مردم در امر انتخابات به سطحي از آگهي رسيدهاند كه هر وعده و شعاري را نميپذيرند. شهروندان امروز وعدهها را با مواد قانوني و امكانات و شرايط اجرايي كردن آن شعار و وعده ميسنجند و بررسي ميكنند كه مثلا فلان وعده قابل اجراست يا نه. به همين دليل صرف طرح شعار ديگر كاركردي ندارد. شعار بايد آگهيبخش باشد تا به جلب آرا بينجامد وگرنه با طرح شعار صرف نميشود شهروندان را جلب كرد.
همواره در انتخابات حمله به دولت مستقر از تاكتيكهاي كانديداها بوده است؛ فكر ميكنيد از اين جهت با چه انتخاباتي مواجه خواهيم بود؟
فكر ميكنم تا حدودي تخريب دولت فعلي از سوي كانديداهاي انتخابات رياستجمهوري تكرار شود و البته تا حدودي نيز كارساز باشد. ولي اگر افراطي در اين روش صورت گيرد و كانديداها بخواهند به تخريب دولت بپردازند در واقع به تخريب مراكز ديگر هم منجر ميشود. به نظرم اين كار را در حد متعارف انجام خواهندداد. ولي بيشتر از يك حدي پاسخ نميدهد. ولي تخريب دولت حتما يكي از شگردهايي بوده كه پيش از اين نيز انجام ميشده و اين دوره هم انجام ميشود.
فكر ميكنيد كانديداها با چه شيوه تبليغاتي موفقتر خواهند بود؟ به بيان ديگر به نظرتان كانديداها درصورت پيگيري چه نوع شعار و روش تبليغاتي بيشتر قادر به جلب نظر عموم جامعه خواهند بود؟
تصورم بر اين است كه يكي از كارآمدترين شيوههاي تبليغاتي در اين دوره، شيوه همراهي، همدلي و تبديل شدن به تريبون مردم است. يعني هر كس ميخواهد راي مردم را جلب كند، بايد ببيند كه گله و مشكلاتي كه مردم از درك آن عاجز بودند يا آن را درك كردند ولي توان انتقال به سطوح عالي كشور نداشتند، كدام موارد هستند و در آن بخشها از شهروندان نمايندگي كنند. اگر بتوانند اين اتفاق را رقم بزنند، به نظرم بسيار كارآمد خواهند بود. به علاوه اگر كانديداهاي انتخابات رياستجمهوري اين قدرت و ظرفيت را داشته باشند كه حل مساله ايران و امريكا را در دستور بگذارند، به نظرم بزرگترين گام را در مسير پيروزي در انتخابات پيشرو برداشتهاند. البته به شرطي كه بيانشان در اين مساله باورپذير باشد. در دوره فعلي تا حدي كه وعده داده شده بود، عملي شد و مردم هم استقبال كردند. ولي از جايي به بعد كه مسير پيشرفت در اين حوزه متوقف شد، مردم نااميد شدند. هماكنون نيز به نظرم مساله ما مانند گذشته يك بحران جهاني نيست و فقط مساله امريكاست. اگر كسي بتواند با شگردي مشكلات ايران و امريكا را حل كند، برگه برنده انتخابات رياستجمهوري را رو كرده است.
امروز آگاهي شهروندان نسبت به نقاط قوت و ضعف اجرايي كانديداهاي رياستجمهوري يا شوراي شهر افزايش چشمگيري داشته است؛ چراكه بالاخره مردم در امر انتخابات به سطحي از آگهي رسيدهاند كه هر وعده و شعاري را نميپذيرند.
يكي از كارآمدترين شيوههاي تبليغاتي در اين دوره، شيوه همراهي، همدلي و تبديل شدن به تريبون مردم است.
صرف طرح شعار ديگر كاركردي ندارد. شعار بايد آگهيبخش باشد تا به جلب آرا بينجامد وگرنه با طرح شعار صرف نميشود شهروندان را جلب كرد.
اگر افراطي در اين روش صورت گيرد و كانديداها بخواهند به تخريب دولت بپردازند در واقع به تخريب مراكز ديگر هم منجر ميشود. به نظرم اين كار را در حد متعارف انجام خواهندداد.
اگر كانديدايي در انتخابات رياستجمهوري اين قدرت و ظرفيت را داشته باشد كه با شگردي بتواند مشكلات ايران و امريكا را حل كند، برگه برنده انتخابات رياستجمهوري را رو كرده است.