انتشار كتابي از برنده نوبل
«چنان ناكام كه خالي از آرزو» نوشته پيتر هاندكه با ترجمه ناصر غياثي منتشر شد.در معرفي ناشر اين كتاب آمده است: «چنان ناكام كه خالي از آرزو» نه قضاوتي است، نه يادبودي براي مادري، نه تصويري به كمال كه نويسنده و خواننده، بتوانند پس از به پايان رساندنش نفس راحتي بكشند، بلكه وصف زخمي است باز و هولناك با مواضعي نامتعارف؛ چنانكه از پيتر هاندكه انتظار داريم. نويسندهاي كه همواره با سخنان و رفتارهايش بحثانگيز بوده و همين سخنان و رفتارها بررسي آثار او را به داوري درباره شخصيت و كنشهايش پيوند زده است. او برعكس نويسندگاني كه سالها پس از تجربه فقدان درباره آن مينويسند، نوشتن رمان «چنان ناكام كه خالي از آرزو» را درست هفت هفته پس از مرگ مادرش آغاز كرد... روايتي تكاندهنده و روانرنجور از غيبت كسي كه نويسنده عاشقانه و البته در خفا ستايشش ميكرد. چيزي شبيه به واكنش فيلسوف و نشانهشناس مشهور فرانسوي، رولان بارت به مرگ ناگهاني مادرش. بارت نيز پس از فوت كسي كه مومنانه ميپرستيدش، كتاب «اتاق روشن» را نوشت؛ آن هم درست چند هفته پس از مرگ مادرش. كتابي درباره تئوري عكاسي كه بهانه نويسنده براي تحرير آن مشاهده عكسي قديمي از مادرش بود. به همين نحو هاندكه نيز در «چنان ناكام كه خالي از آرزو» مساله فقدان مادرش را به ادبيات پيوند ميزند و به آن واكنش نشان ميدهد؛ امري كه ممكن است اندكي از احساس تاثر نويسنده بكاهد.