انتصابهاي عجيب رييس فدراسيون فوتبال ادامه دارد
رياكاري يا بازي با احساسات هواداران؟
علي ولياللهي
شهابالدين عزيزيخادم در يكي از نخستين انتصاباتش مجتبي خورشيدي را به عنوان سرپرست تيم ملي منصوب كرده است. اين انتصاب به شكل وسيعي با انتقاد اهالي رسانه و فوتبال همراه شد. اولين واكنش به شنيدن اين خبر هم چيزي نبود جز «خورشيدي كيه؟» آنهايي كه بازيهاي ليگ را دقيق دنبال ميكردند گفتند خورشيدي دستيار پاشازاده در تيم ماشينسازي تبريز بود و بعد از استعفاي مهدي پاشا و سپس استعفاي اخباري به مدت چند ساعت سرمربي اين تيم تبريزي شد و خيلي زود هم با حكم مديرعامل باشگاه بركنار شد. آنهايي كه بيشتر با خورشيدي آشنايي داشتند از وجود ارتباطات تاييد نشده او با داستان جادوگري و خرافات در فوتبال باشگاهي گفتند.
خود خورشيدي اما در پاسخ به سوال «خورشيدي كيه» يك كاميون رزومه درگفتوگو با رسانهها رو كرد. خورشيدي گفت:«من يكشبه وارد فوتبال نشدهام و با رابطه هم انتخاب نشدهام. من فوق ليسانس فيزيولوژي ورزشي دارم و هم اكنون در دانشگاه علامه طباطبايي مديريت راهبردي سازمانهاي ورزشي ميخوانم و از سال 75 در فوتبال بودهام و در سمتهاي مختلفي كار كردهام اما هيچگاه حضورم در فوتبال با تبليغ همراه نبوده شايد به اين دليل كه بازيكن شاخصي نبودهام. بازيكن نوجوانان راهآهن و جوانان پرسپوليس بودم و در رده سني بزرگسالان در تيم ژاندارمري بازي كردم و به دليل مصدوميت سختي كه برايم رقم خورد مجبور شدم فوتبال را كنار بگذارم و سراغ تحصيل رفتم اما توام با تحصيل از سال 75 حضور در پستهاي مختلف فوتبال از جمله مديريت را تجربه كردم كه بيشتر اين سمتها در باشگاه راهآهن بوده است. 18 سال در باشگاه راهآهن به عنوان معاون ورزشي، معاون اجرايي و قائممقام باشگاه حضور داشتم. يك سال هم در باشگاه استقلال در زمان مديريت كاظم اوليايي، معاون اجرايي باشگاه بودم. در برههاي سرپرستي باشگاه راهآهن به من واگذار شد. در اين تيم مدير فني و مربي هم بودم. به همراه تيم اميدهاي راهآهن قهرمان تهران شدم و در جام اتحاديه به عنوان نايبقهرماني دست پيدا كردم. علاوه بر راه آهن در استقلال اهواز، استقلال تهران، آلومينيوم هرمزگان، پاس همدان، پارس جنوبي، شهرداري تبريز، نفت تهران و شهرداري تبريز به عنوان مربي حضور داشتم و در تيمهاي پاس همدان و شهرداري همدان و اين اواخر به مدت كوتاهي در ماشينسازي سرمربيگري كردم. » خورشيدي در گفتوگويي ديگر در مورد مدرك تحصيلياش گفت كه دانشجوي فوق ليسانس تربيت بدني است.
خورشيدي همچنين تاكيد كرد كه زبان ميداند و خواستههاي كادرفني تيم را ميتواند به خوبي درك كند. سرپرست جديد تيم ملي فوتبال كشورمان در ادامه باز هم به نقاط قوت خودش اشاره و تاكيد كرد براساس صلاحيت به اين سمت منصوب شده است. با اين حال جملهاي در اظهارات خورشيدي به گوش رسيد كه تعجببرانگيز است. خورشيدي گفت گرچه رزومه كافي دارد اما خودش ميداند بهترين شخص براي احراز اين پست نيست و افراد شايستهتري هم هستند. نمونه اين جملات را رييس فدراسيون فوتبال در نخستين گفتوگوي تلويزيونياش بعد از پيروزي در انتخابات بر زبان آورد. خادم گفت اگر حق راي داشتم با افتخار به علي كريمي راي ميدادم. در اينجا ميتوان گفت اصطلاحا يك چيزهايي جور درنميآيد. يعني يا ما شاهد يك رياكاري عريان هستيم يا يك سوءتفاهم عجيب. مساله خيلي ساده است. وقتي عزيزيخادم ميگويد اگر حق راي داشت به كريمي راي ميداد يعني پذيرفته اين شخص توانايي بيشتري براي رياست فدراسيون فوتبال داشته. پس سوال پيش ميآيد كه اگر رييس فعلي فدراسيون فوتبال واقف است كه رقيبش مدير بهتري خواهد بود چرا به نفع او كنار نكشيد و كاري نكرد كه كريمي راي بياورد؟ جالب اينكه شخص منصوب او نيز همين تفكر را دارد و به صراحت ميگويد افراد بهتري از من براي سرپرستي فدراسيون فوتبال هستند. پس چرا خورشيدي وقتي حكم انتصابش را ديد به عزيزيخادم نگفت افراد بهتري از من هستند و بهتر است اول شما با آنها مذاكره كنيد و اگر آنها نپذيرفتند سراغ من بياييد؟ مگر ميشود آدمها بدانند و اعتراف كنند اشخاص لايقتري از آنها در پستهاي حساس كه به زندگي و احساسات ميليونها آدم گره خورده حضور دارند و باز خودشان بخواهند در مسند بمانند؟ همانطوركه در بالا ذكر شد اين وضعيت از دو حال خارج نيست. در حالت اول يا كسي كه اين حرف را ميزند اعتقادي به چيزي كه ميگويد ندارد، به اين معنا كه عزيزيخادم قطعا مثل حاجصفي در ظاهر نشان ميداد طرف علي كريمي است و رايش را به نام خودش يا شخص ديگري مينوشت و خورشيدي هم باور دارد كه بهترين گزينه براي سرپرستي تيم ملي است. يا اگر اينطور نباشد ما با آدمهايي طرف هستيم كه با رياكاري قصد دارند افكار عمومي را بازي دهند.
اين شرايط با وجود علاقه همه رسانهها و اهالي فوتبال به حمايت از فدراسيون و تيم ملي در شرايط حساس فعلي، دورنماي چندان مثبتي از اداره فوتبال در آينده به دست نميدهد. شهابالدين عزيزيخادم در همين آزمونهاي نخستيني كه در يك ماه و نيم نخست مديريت برايش رقم خورده چندان سربلند بيرون نيامده است. انتصاب حميدرضا مهرعلي شريك اقتصادي و كسي كه از سمت رياست فدراسيون اتومبيلراني به دليل انجام فعاليتهاي اقتصادي و سياسي كنار گذاشته شده بود و در انتخابات فدراسيون فوتبال براي رسيدن به هيات رييسه تنها ۲ راي كسب كرد به عنوان نايبرييس اول فدراسيون نخستين باگ رييس جديد بود. خادم در بحث ميزباني نيز فعلا به صدور بيانيه و تهديد كه بيشتر مصرف داخلي داشته، بسنده كرده و برخلاف چيزي كه قول داده بود، تقصيرات را گردن مديريت قبلي انداخته است. همچنين نايبرييس دوم او و رييس فوتبال بانوان نتوانست پيش از پايان سال ۲۲ ميليون تومان پاداش 3 سال عقبافتاده بازيكنان تيم ملي فوتسال را پرداخت كند. در نهايت ميان بازيهاي رسانهاي و جشنهاي پيروزي در انتخابات يكي از فرصتهاي فيفا دي در ابتداي سال از دست رفت و خبري هم از بازيهاي تداركاتي تا هنگام رقابتهاي انتخابي جام جهاني نيست. حالا هم با انتصاب مجيد خورشيدي براي سرپرستي فدراسيون فوتبال مواجه شديم. شخصي كه با رزومهاي كه از خودش منتشر كرده بايد شخصي در حد رييس ايافسي باشد اما هيچكس در جامعه فوتبال ايران او را نميشناسد!
با اين شرايط به نظر ميرسد بر خلاف تصورات قرار نيست تغيير بزرگي در مديريت فدراسيون فوتبال رخ بدهد. شهابالدين عزيزيخادم مانند مديران سابق تصميمات عجيب و غريب ميگيرد، نزديكان خودش را به سمتهاي گوناگون منصوب ميدارد، ژست همكاري با اهالي فوتبال دارد اما از آنها در پستهاي حساس استفاده نميكند و در عرصه بينالملل نيز در روي همان پاشنه سابق ميچرخد.