عليرضا آيتي در گفتوگو با «اعتماد»:
اينبار ايران بهانه اعراب نيست
محمد ابراهيم ترقينژاد/ از چندي پيش فرماندهان ارتشهاي عربي در نشست قاهره، پروتكل تشكيل ارتش يكپارچه عربي را تدوين كردند؛ طرحي كه تشكيل آن ذهنها را بيش از هر چيز متوجه كشورمان ميكند كشورهاي عربي يكي از اهداف خود از تشكيل اين ارتش را «مقابله با نفوذ ايران در خاورميانه» عنوان كردهاند. اما با اين حال، عليرضا آيتي معتقد است ارتش متحد عربي از ريشه و همان ابتداي كار مفهومي انتزاعي و نوعي توهم است كه تشكيل آن هم زمانبر و هم نشدني است. وي تاكيد دارد كه ناكامي متعدد اعراب در متحد عمل كردن در بسياري از ابعاد سياسي و اقتصادي و اجتماعي و امنيتي باعث شده كه همواره دم از تشكيل چنين سازمانهايي بزنند و اينبار بحث ايران نقش چنداني در تشكيل اين ارتش متحد ندارد. مشروح گفتوگوي« اعتماد» با اين كارشناس ارشد غرب آسيا در ادامه ميآيد:
ارزيابيتان از تلاش برخي كشورهاي عربي در تشكيل ارتش متحد عربي چيست؟
ارتش متحد عربي از ريشه و همان ابتداي كار مفهومي انتزاعي و نوعي توهم است. مگر برادران عرب ما ميتوانند با هم متحد شوند كه حالا تلاش ميكنند يك سازمان جديدي ايجاد كنند. مرحوم ملك عبدالله در يكي از سخنرانيهايش در شوراي همكاري اعتراض كرد و به اين مضمون گفت كه اين بيانيهها فقط جوهر است روي كاغذ. شوراي همكاري كه سالها از عمرش ميگذرد، در هيچ يك از ابعاد وحدت نداشته است به جز در خصوص شعارهايشان در قبال ايران، مثلا جزاير سهگانه يا تحولات عربي و... ولي در عمل هر كدام راه خود را ميروند از جمله عمان يا اختلافات قطر و سعودي يا حتي امارات و سعودي. بگذريم كه اخيرا عليه اخوانالمسلمين اين دو متحد شدهاند. كويت هم نه مثل عمان ولي با فاصله از سعودي حركت ميكند.
هم اينك تهديدات منطقه، پيچيده، مبهم و فرسايشي شده است. منطقه در مرحله يارگيري و انتقالي است و هر كسي درست تصميم بگيرد و به موقع عمل كند در آينده ميتواند امنيت خود را تضمين كند. هر كشوري ظرفيتش بالا باشد در اين مرحله سخت و حساس ميتواند خود را از گرداب سخت تحولات دور نگه دارد. اين برادران عرب كه به تنهايي ظرفيت مصون نگهداشتن خود از تحولات را ندارند. اتباع اين كشورها نيز به پتانسيلي از انفجار تبديل شدهاند. تهديد داعش و القاعده از يكسو و نارضايتيهاي داخلي هم از سوي ديگر، آمريكا نيز خود را مستقيم درگير مسائل منطقه نميكند و فقط نظارهگر اوضاع است و از دور هدايت ميكند. اگر دوستانش اشتباه بروند تذكر ميدهد و آنها را جمع كرده و توصيه ميكند. در مصر ديديم كه آمريكا كاري براي مبارك نكرد و همين نيز موجب شده تا حكام عرب نگران باشند. از طرفي ظرفيت اين كشورها در همين حد است. مثل ايران يا تركيه ظرفيتهاي بالاي انساني و دموكراتيك ندارند. بايد متحد شوند. خود براي متحد شدن بايد پارامترهايي تعريف كنند تا اين عوامل اينها را دور هم نگه دارد. تروريسم يك بحث است. ما هم موافقيم. بايد براي تروريسم دور هم جمع شويم و يك نظم امنيتي منطقهاي درست كنيم و با اين پديده برخورد كنيم ولي اين برادران، اجازه ندارند اين مدل را دنبال كنند چون آمريكا اجازه نميدهد، اما ما حاضريم. دكتر ظريف در كويت گفتند چرا به كمپديويد ميرويد در حالي كه ما در كنار شما هستيم.
آمريكا تمايل دارد اين ارتش متحد عربي علاوه بر تروريسم، به نفع اسراييل عليه ايران هم موضع بگيرد و بهنوعي سد نفوذ كند. اين نگاه صهيونيستي است. برادران عرب هم ميدانند. مثلا در يمن شعارهاي حوثيها را ببينيد مرگ بر آمريكا و اسراييل؛ ليكن عربستان و ائتلاف وارد شده و مردم را ميكشند. واقعا اگر شعارهاي مردم يمن تغيير كند من بعيد ميدانم عربستان به اين كشور حمله كند يا در سوريه، بشار اسد با اسراييل كنار نيامد. ائتلاف در حال نابودي زيرساختهاي سوريه است. ارتش متحد عربي بعد رواني هم دارد. شما با تهديدات بسياري مواجه هستيد لذا بايد يك عرضاندامي داشته باشيد تا مردم و افكارعمومي حساب كار دستشان بيايد. اين ارتش الان روي هواست يعني هم به لحاظ مفهومي مشكل دارد و در تصورات است و هم فقط متكي به بمبارانهاي هوايي است. زميني نميتوانند عمليات كنند چون ظرفيتش نيست. ارتش عراق يا ارتش سوريه يا ارتش مصر زميني خوب ميجنگند ولي اين ارتش متحد عربي هنوز راه زيادي دارد تا محقق شود چون بايد بتواند همه اين ارتشها را جمع كند. من بيشتر موضوع را پرستيژي و رواني ميبينم تا اينكه يك حس اعتماد به نفس به حكام بدهد. اينكه اين ارتش در خصوص قضيه فلسطين و در مقابل اسراييل چه خواهد كرد هم يك بحث مهم است.
آيا پيش از اين، طرحهاي مشابه از سوي كشورهاي عربي دنبال شده بود؟
ببينيد اعراب همواره دوست دارند در مقابل تهديداتي كه بيت آنها را به چالش ميكشد متحد عمل كنند. حسن اين تفكر در اين است كه عملي هم نشود حداقل اينها زبان مشترك دارند و استعدادهايشان را يكي ميكنند و چالشهاي خود را برطرف ميسازند ولي به دلايل مختلف خيلي نتوانستهاند از اين اشتراكات بهره ببرند. در جنگ 1973 كه سوريه و مصر وارد جنگ با اسراييل شدند اين امر محقق نشد. صدام هم آمال خودش را داشت و عامل تفرقه بود. روابط با اسراييل و آمريكا نيز اين فكر را به حاشيه برده است. از طرفي اعراب معاهده دفاع مشترك عربي داشتهاند ولي ديده ميشود هنگامي كه صدام از ايران كه شكست ميخورد به سراغ كويت ميرود يا عربستان وقتي از ناحيه اخوانالمسلمين احساس تهديد ميكند روي قطر فشار ميآورد. يا وقتي خيزشهاي عربي ميشود مردم بحرين و يمن را به گلوله ميبندند. اينها نقاط اختلافي بوده كه عربها را پيچانده است.
سپر شبهجزيره به عنوان بازوي شوراي همكاري خليج فارس قبلا ايجاد شده است. در نوامبر 1982 و در سومين نشست شورا در منامه نيروي دفاعي مشترك تاسيس و «نيروهاي سپر جزيره» متولد شدند و مانورهايي هم برگزار كردهاند ولي ظرفيت جنگ را اين نيروها نداشتهاند و كل اعراب هم در آن حضور ندارند. در بحرين هم بيشتر انتظامي، امنيتي دخالت كردند و مردم را كشتند. ولي به عنوان يك سازمان نمادين كه براي دوئل خليج فارس روحيه بخش باشد به نظرم بيضرر نبوده است.
آيا تمامي كشورهاي عرب در اينباره وحدت نظر دارند؟ مثلا عمان موافق است؟ نظر كشورهايي مانند قطر و عربستان در اينباره چيست؟
اتفاق نظر نيست. عمان مسير خود را از شوراي همكاري جدا كرده است. قطر با تركيه برنامههاي فراعربي دارد. البته اينها روي تهديد تروريسم وحدت نظر دارند ولي روي كاركردهاي ديگر اين ارتش بعيد است به توافق برسند. مثلا مصريها براي بحث يمن نيروي زميني به عربستان ندادند، البته دريايي حمايت كردند.
اخبار از رقابت مصر و عربستان بر سر تشكيل اين ارتش واحد عربي حكايت ميكند. دليل چيست؟
مصر بدنه و ركن هر ارتش متحد عربي خواهد بود. قطعا مصر كه چنين امتيازي را دارد بايد منافع اقتصادي و امنيتياش را ببرد. مصر بايد بتواند روي اين ارتش نفوذ داشته باشد. عربستان پول دارد اين كشور هم ميخواهد نفوذ خود را اعمال كند. هر كدام از اين دو كشور نيز اختلافات و تضادهايي دارند. روي خود سوريه اين دو كشور وحدت نظر ندارند. يا اگر در مصر تحول جديدي رخ دهد و اخوانيها مجددا جايگاه بگيرند با سعودي مشكل پيدا ميكنند.
سيسي، رييسجمهور مصر هم از عدم اجرايي شدن توافقنامه مشترك عربي (1950) انتقاد كرده و گفته بايد اراده عربي براي تشكيل ارتش متحد باشد. وي تمايل دارد كه مقر اين ارتش در مصر باشد. از سوي ديگر عربستان هم ميخواسته نيروي سپر جزيره را گسترش دهد و بر آن اعمال نظر كند.
هدف از تشكيل چنين ارتشي چيست؟ به عبارتي، چقدر مساله ايران در تشكيل اين ارتش متحد موثر است؟
وقتي كل جامعه عرب دخيل در موضوع باشند، قطعا تكثر و اختلاف نظرات گسترده شده و دوستان ايران در بين كشورهاي عربي هم تاثيرگذار خواهند بود. سوريه و عراق و يمن جديد و الجزاير و لبنان و بسياري ديگر از كشورهاي عربي هستند كه روي ايران همسو با شوراي همكاري حركت نميكنند. سعودي ميخواهد بحث ايران هم به عنوان يك چالش باشد ولي به نظرم توافق همه را به دست نميآورد.
آيا ميتوان گفت كه ناكامي كشورهاي عربي در انعقاد پيمان دفاعي با امريكا در كمپ ديويد منجر به رفتن اعراب به سمت تشكيل اين ارتش شده است؟
من معتقدم ناكامي اعراب در متحد عمل كردن در بسياري از ابعاد سياسي، اقتصادي، اجتماعي و امنيتي باعث شده كه همواره دم از تشكيل چنين سازمانهايي بزنند. بيشتر با افزايش تهديدات عليه عربستان و نياز مصر به حمايتهاي عربستان زمزمه تشكيل چنين سازماني مطرح شد. تروريسم داعش و تكفير هم نياز اعراب را به اتحاد بيشتر ميكند. واقعيت امر اين است كه بحث ايران خيلي روي اين نظر تاثيري ندارد با وجود اينكه برخي كشورها مثل عربستان ممكن است بزرگنمايي كنند.
چقدر تشكيل اين ارتش ميتواند به ثبات يا بيثباتي منطقه منتهي شود؟
منطقه در وضعيت حساس و شكنندهاي است. پويايي اجتماعي و مردمي بالاست و حكومتهاي غيردموكراتيك در معرض آسيب هستند. توطئههاي اسراييل هم منطقه را به سمت آتش ميبرد. تروريسم داعش نيز از اين وضعيت سوء استفاده ميكند. اين ارتش واقعا هدفش را تعريف نكرده است. به نظرم بهتر است در خصوص يك سازمان منطقهاي با حضور همه كشورهاي منطقه صحبت كنيم تا يك مفهوم انتزاعي روي هوا. اگر امريكا مداخلاتش را در كشورهاي عربي منطقه كاهش دهد كه بعيد است، ما ميتوانيم نظم نوين امنيت منطقهاي را برقرار كنيم و به منافع بازيگران فرامنطقهاي نيز احترام بگذاريم.
آيا تشكيل اين ارتش با اين تفاصيل شدني است؟ واكنش ايران به آن چه خواهد بود؟
تشكيل اين ارتش مقدماتي ميخواهد كه بسيار زمانبر است و پيچيده. الان موقت آمدهاند ائتلافهايي تشكيل دادهاند تا مشكل عربستان را حل كنند، معلوم نيست اصلا اين مشكل حل شود. شايد اوضاع وخيمتر شد و آن گاه شكاف در ميان اعراب بيشتر مشخص ميشود.
ايران مواضعش در خصوص رفتارهاي دوئل عربي روشن و شفاف است. ما برخورد دوگانه يا مواضع دو پهلو نميگيريم. بحث اسراييل بايد در هر مكانيسم منطقهاي كه تدوين ميشود مشخص شود. بحث بازيگران فرامنطقه و جايگاه آنان بايد روشن شود. تهديدات مشترك بايد مدنظر قرار گيرد و برداشتهاي غلط كه تاثيرات سلبي ميآورد، تصحيح شود. ما ميگوييم الان تهديد فوري مبارزه با تروريسم و ريشههاي آن است. روي همين نقطه كار را شروع كنيم. قرار نيست از يك طرف ائتلاف مبارزه با تروريسم تشكيل شود و از سوي ديگر به تروريستها در سوريه و عراق كمك شود. يا در يمن بهجاي مبارزه با القاعده، مردم را بمباران كرد. خطاهاي استراتژيك منطقه را متحمل هزينههاي سنگين ميكند كه صرفا اسراييل و تروريسم بهرهاش را ميبرند.
ايران داراي ظرفيتهاي بالايي است و منابع قدرت تاثيرگذاري دارد، از ائتلافها هم هراسي ندارد و هر ائتلافي كه منافع ايران و امت اسلامي را تامين كند با آن همكاري خواهيم كرد.