• ۱۴۰۳ سه شنبه ۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4901 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۲۴ فروردين

رواقيان و اتهام بي‌عملي

محمد خيرآبادي

بحث درباره راز ماندگاري مكتب رواقيان، بحث پردامنه‌اي است، اما اينكه برخي منتقدان، بازخواني و رونق مجدد انديشه‌هاي رواقي را به ترويج تسليم و انفعال، پذيرش بردگي و سلطه و توجيه ظلم و ستم پيوند زده‌اند، نشان مي‌دهد كه پرداختن به آن بحث‌هاي پردامنه چندان هم بي‌وجه و غيرلازم نيست. آثار زيادي از فيلسوفان و انديشمندان متاثر از فلسفه رواقي در دسترس است كه مطالعه دقيق آنها خود تا حدود زيادي روشنگر است. بنا بر گفته‌ها و نوشته‌هاي منتقداني كه مكتب رواقي را مروج انفعال مي‌دانند، رواقيان معتقدند ظلم و ستم و نابرابري با اراده ما به وجود نيامده و با اراده ما نيز از بين نمي‌رود، در نتيجه كاري جز اصلاح خويشتن از ما برنمي‌آيد و ما هيچ مسووليتي در قبال جهان بيرون از خود نداريم. به نظر منتقدان، دليل اصلي اقبال به مكتب رواقي، سرخوردگي و ناكامي در برهه‌هاي گوناگون تاريخي است و پيروان مكتب رواقي سعي مي‌كنند به بهانه التيام زخم‌هاي عميق و سرخوردگي‌هاي به وجود آمده، انديشه خود را بر سر زبان‌ها بيندازند. 
با تمام اين ملاحظات مي‌توان با بازخواني انديشه رواقي و پي‌بردن به مغز و ايده اصلي آن، برداشتي غيرافراطي -نه منفعل و توجيه‌گر ظلم و ستم و نه كاملا پاك و بي‌ضرر- از آن به دست داد. نقدهاي پيش‌تر اشاره شده، اغلب با اشاره به برخي آموزه‌هاي اپيكتتوس و رواقيان ديگر است كه معتقد بودند مهم‌ترين انتخاب ما در زندگي اين است كه يا دلمشغول چيزهايي در بيرون از خود باشيم يا چيزهايي در درون خود. كتاب مهم اپيكتتوس با اين عبارت آغاز مي‌شود: «بعضي چيزها در محدوده تصميمات ما هستند و بعضي خير.» اپيكتتوس مي‌گفت عاقلانه نيست كه وقت خود را صرف انديشه درباره چيزهايي كنيم كه در محدوده اختيار ما نيستند. به اعتقاد او نگراني در اين باره بي‌فايده است، چراكه اين نگراني فقط آرامش ما را بر هم مي‌زند و هيچ تاثير مثبتي ندارد. به نظر مي‌رسد نقد سخنان اپيكتتوس از اين زاويه كه «نتيجه آموزه او ترويج انفعال است»، ناشي از پرداختن به ظاهر و رويه سخن بدون درنظر گرفتن ملحقات و دنباله آن باشد. 
اگر سخن اپيكتتوس را ادامه دهيم منطقا به اينجا مي‌رسيم كه ما بر برخي امور به‌ طور كامل كنترل داريم و بر برخي امور كنترل كامل نداريم. آن اموري كه بر آنها كنترل كامل نداريم و اپيكتتوس از آنها حرف مي‌زند، خود دو دسته‌اند: چيزهايي كه هيچ‌گونه كنترلي بر آنها نداريم (مانند اينكه خورشيد فردا طلوع خواهد كرد) و چيزهايي كه تا اندازه‌اي 
-نه كاملا- روي آنها كنترل داريم (مانند برنده شدن در يك مسابقه). سوال اينجاست كه آيا طبق آموزه‌هاي مكتب رواقي، «ما بايد توجه خود را به اموري كه تا اندازه‌اي در كنترل ما هستند معطوف كنيم يا خير؟ آيا با اينكه پيروزي در مسابقه كاملا دراختيار ما نيست، باز هم بايد وقت و انرژي خود را صرف آن كنيم؟» از آنجا كه ما كاملا بر نتيجه نهايي مسابقه كنترل نداريم و هميشه اين احتمال هست كه ببازيم و از طرف ديگر چون در صورت شكست ناراحت خواهيم شد و آرامش‌مان از دست خواهد رفت، پس شايد مطمئن‌ترين راه اين باشد كه اصلا از ورود به مسابقه خودداري كنيم. همان چيزي كه به انفعال و بي‌عملي تعبير مي‌شود. به بيان ديگر ممكن است براساس اين آموزه به اين نتيجه برسيم كه «رواقيان از پرداختن به اموري كه تا حدودي روي آنها كنترل دارند، خودداري مي‌كنند و چون اغلب امور زندگي اين‌گونه‌اند پس آنها گوشه‌گيراني منفعلند.» اما اين برداشت در واقع سوء تعبيري از آموزه‌هاي رواقي است. اپيكتتوس مي‌گويد مطلوب شما بايد اين باشد كه سراغ خواسته‌هايي نرويد كه قادر به تحقق آنها نيستيد. طبق نظر او، بهتر است اهدافي كه انتخاب مي‌كنيم، در زمره اموري باشند كه كنترل كاملي بر آنها داريم، اهدافي دروني و نه بيروني. هدف يك فرد رواقي در مسابقه -اگر بخواهد مطابق آموزه اپيكتتوس رفتار كند- «پيروز شدن» نخواهد بود بلكه «مسابقه دادن به بهترين نحو ممكن» خواهد بود، زيرا پيروز شدن هدفي بيروني است كه به هزاران عامل بستگي دارد اما «مسابقه دادن به بهترين نحو ممكن» هدفي دروني است و تاحدود زيادي تحت كنترل. با انتخاب چنين هدفي، از يك طرف فرد خود را از يأس و نااميدي ناشي از شكست احتمالي بر‌كنار مي‌دارد و از طرف ديگر «بازي كردن با نهايت توان» بيشترين تاثير را در پيروزي مي‌تواند داشته باشد. 
اگر اين ديدگاه و رويكرد را بپذيريم، مبارزه براي آزادي و عدالت و آرمان‌هاي اجتماعي، مانند شركت در يك مسابقه (تا حدودي تحت كنترل) است و منافاتي با آموزه‌هاي مكتب رواقي ندارد. فقط نكته اينجاست كه بنا بر فلسفه رواقي، مبارزه و كنش اجتماعي بايد با اتخاذ اهداف دروني همراه شود. «رواقيان به اين تشخيص رسيده بودند كه اهداف دروني در كارايي بيروني تاثير بسزايي دارند. رواقيان راهي پيدا كرده بودند كه با وجود درگير شدن در امور دنيا، آرامش خود را حفظ كنند. آنها اهداف‌شان را دروني مي‌كردند. هدف‌شان تغيير دنيا نبود بلكه نهايت تلاش خود را مي‌كردند تا تغييرات معيني ايجاد كنند.» به عبارت ديگر بي‌عمل و منفعل نبودند، فقط متوهمانه سوداي زير و رو كردن جهان در سر نداشتند. در حوزه‌هاي مشخصي كار مي‌كردند و مي‌دانستند كه كارهاي بزرگ از به‌هم پيوستن كارهاي كوچك و كارهايي كه هر كدام از ما در حوزه كنترل و تاثير خود انجام مي‌دهيم، حاصل مي‌شود. اپيكتتوس مي‌گويد: «انسان نمي‌تواند به هيچ فضيلتي نايل شود مگر آنكه از آن منفعتي به جامعه برسد.» به نظر مي‌رسد قائل بودن به چنين اتصالي بين فرد و جامعه، اگر نيك بنگريم مي‌تواند به برداشت‌هايي غير از انفعال‌طلبي و ترويج بي‌عملي منجر شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون