• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4911 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۵ ارديبهشت

گفت‌وگوي «اعتماد» با فرزند شهروند ايراني كه براثر شكنجه پليس مرزباني تركيه جان باخت

خون پدرم نبايد پايمال شود

همراه با يادداشت‌هايي از : محمدعلي بهمني قاجار و اردشير پشنگ

گروه اجتماعي: 11 روز از جنايت پليس مرزباني تركيه عليه دو شهروند ايراني مي‌گذرد. روز 26 فروردين‌ماه، پليس مرزباني تركيه، بهنام صمدي و حسن كچلانلو؛ روستاييان ساكن در روستاهاي «دمريجه» و «بابانور» را نزديك مرز مشترك دو كشور، دستگير كرد و مورد شديدترين شكنجه‌هاي جسمي و جنسي قرار داد كه حسن كچلانلو؛ شهروند ايراني ساكن روستاي بابانور و پدر 6 فرزند بر اثر شدت اين شكنجه‌ها، جان خود را از دست داد و بهنام صمدي؛ نوجوان 17 ساله ساكن روستاي دمريجه هم به‌ شدت زخمي سپس بيهوش شد اما ساعاتي پس از آنكه پليس مرزباني تركيه،  محل وقوع اين جنايت را ترك كرد، به هوش آمد و توانست خود را به پاسگاه مرزي برساند و نجات يابد.  روزنامه اعتماد، روز شنبه 4 ارديبهشت ‌ماه، گزارش كاملي از شرح اين جنايت و از زبان خانواده قربانيان و با عنوان «مرگ و خون پشت مرزهاي چالدران» منتشر كرد.  ديروز هم، فرزند ارشد حسن كچلانلو؛ پسر 21 ساله‌اي كه هنوز در غم از دست دادن پدر خود سوگوار است، در گفت‌وگو با «اعتماد» گفت كه ظرف روزهاي گذشته و پس از آنكه خبر كشته شدن پدرش را شنيده به همراه اعضاي خانواده و اولياي دم به گمرك رازي؛ محل تردد مرزي مسافران عبوري به خاك تركيه مراجعه كرده‌اند كه از طريق مرز وارد خاك تركيه شوند.  علي كچلانلو به «اعتماد» گفت:«در گمرك رازي، مسوولان مرزي تركيه به ما گفتند كه فقط به شرط 3 روز قرنطينه، اجازه ورود به خاك تركيه داريد.» فرزند اين شهروند ايراني همچنين گفت:«جنازه پدرم در خاك تركيه است. البته همان روز اول، هنگ مرزي خوي وارد خاك تركيه شد و جنازه پدرم را پيدا كردند اما حاضر به انتقال آن به ايران نشدند و به ما هم گفتند قرار است دولت ايران، جنازه را از دولت تركيه تحويل بگيرد تا خون پدرم باطل نشود. هنوز هم جنازه را تحويل نگرفته‌اند و هنگ مرزي خوي به ما گفت كه به ما خبر مي‌دهند كه چه زماني جنازه پدرم به داخل ايران منتقل مي‌شود اما تا حالا كه هيچ  خبري نيست.»  در حالي كه طي روزهاي گذشته، مقامات دولت تركيه با طرح ادعاهاي كذب و اتهام قاچاق‌بري قربانيان، تلاش كرده‌اند مسووليت اين جنايت را از دوش خود بردارند، علي كچلانلو به «اعتماد» گفت:«پدر من در تمام اين سال‌ها،حتي تا مرز ايران و تركيه هم نرفته بود. داخل خانه، قالي مي‌بافت و قالي را در شهر خوي و چالدران و اروميه به مردم مي‌فروخت. زندگي ما با قاليبافي پدرم اداره مي‌شد. من هم در ساختمان‌هاي در حال ساخت،كارگري مي‌كردم اما نان‌آور خانواده، پدرم بود.» 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون