• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4917 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۱۲ ارديبهشت

احساس تكليف در حكومت علوي و سياست ما

محمد ذاكري

با نزديك شدن به ايام ثبت‌نام انتخابات رياست‌جمهوري مطابق روال دهه‌هاي اخير و انتخابات مختلفي كه در آن برگزار شده، يك كليدواژه بيش از پيش تكرار مي‌شود و آن هم «احساس تكليف» است. موضوع تكليف از آن دست مفاهيم ديني مقدسي است كه به سبب كثرت استعمال بجا و بيجا از سوي سياسيون و «شيفتگان خدمت» نه تنها تقدس و بار ارزشي مثبت خود را از دست داده بلكه نه فقط در اذهان عمومي بلكه در كلام خود سياستمداران كشور نيز تبديل به طنزي تلخ و تمسخرآميز و كنايه‌اي به اشتياق دايمي عده‌اي براي مطرح كردن خود و تصدي كرسي‌هاي تقنيني، اجرايي و شهري شده است. از آنجا كه بسياري از اين افراد، تكليف‌مداري خود را به تأسي از سيره اميرالمومنين(ع) مي‌دانند، بد نيست نگاهي به مفهوم تكليف و جايگاه آن در انديشه امام داشته باشيم.  چنانكه از تاريخ صدر اسلام به ما رسيده است، حضرت به ‌رغم همه شايستگي‌هاي فردي و مشروعيت الهي خود و اينكه خود را شايسته‌ترين فرد به خلافت جامعه اسلامي پس از پيامبر مي‌دانست تا زماني كه عموم مردم و خواص جامعه به او روي نياوردند و پذيرش امر خلافت را از او نخواستند، گامي پيش ننهاد و خار در چشم و استخوان در گلو نه تنها 25 سال سكوت و خانه‌نشيني اختيار كرد بلكه هيچ فرصتي را براي كمك به خلفاي سه‌گانه و تلاش براي اصلاح امور امت فروگذار نكرد. پس از خليفه سوم نيز تا امر خلافت تكليف نشده و حجت بر ايشان تمام نمي‌شود آن را نمي‌پذيرد:« هان! به خدايي كه دانه را شكافت، و انسان را به وجود آورد، اگر حضور حاضر و تمام بودن حجت بر من به خاطر وجود ياور نبود و اگر نبود عهدي كه خداوند از دانشمندان گرفته كه در برابر شكم‌بارگي هيچ ستمگر و گرسنگي هيچ مظلومي سكوت ننمايند، دهنه شتر حكومت را بر كوهانش مي‌انداختم و پايان خلافت را با پيمانه خالي اولش سيراب مي‌كردم، آن وقت مي‌ديديد كه ارزش دنياي شما نزد من از اخلاط دماغ بز كمتر است!» (نهج‌البلاغه/ خطبه3). واضح است كه اين نگاه به مديريت، رفتارهاي متفاوتي از آنچه معمولا ديده مي‌شود، اقتضا خواهد كرد. بر اساس اين نگاه، فرد تلاش ويژه‌اي براي تصدي منصب مديريتي نخواهد كرد و تا حد امكان و تا جايي كه احساس كند افراد شايسته‌تري از او براي تصدي اين جايگاه وجود دارند از پذيرش آن امتناع مي‌ورزد و تنها در شرايطي كه حجت عقلي و شرعي بر او تمام شود كه مناسب‌ترين فرد براي پذيرش مسووليت و بار امانت است و موظف و مكلف به خدمت به مردم و جامعه در موقعيت مدنظر است بدون چشمداشت دنيوي خاصي آن را مي‌پذيرد و ارزش آن جايگاه را در احقاق حق مردم، خدمت به ايشان و بسط و گسترش عدالت مي‌پندارد چنانكه اميرالمومنين علي(ع) مي‌فرمايد:«به خدا سوگند، اين كفش كهنه پر از وصله نزد من از حكومت بر شما محبوب‌تر است مگر آنكه حقي را ثابت كنم و باطلي را از ميان بردارم.»(نهج‌البلاغه/ خطبه33). اگرچه بسياري از افرادي كه در هر بزنگاه انتخاباتي «حضور حاضران و حجت ناصران» امر را بر ايشان مشتبه مي‌كند كه يگانه منجي و بهترين مدبر امور كشورند و تنها ايشان مي‌توانند كشتي ملك و ملت را از تلاطم درياها به سلامت عبور دهند به همين استناد خود را مكلف به «حضور در صحنه» مي‌دانند اما كسي نيست كه بپرسد با وجود اين همه فرد «شايسته‌ترين» و «خود- تكليف» چرا وضع كشور در اين 40 ساله و به خصوص در دو دهه اخير تا اين حد نابسامان و پرالتهاب است. به ويژه اينكه هر يك از اين افراد پيش‌تر مسووليت‌هايي در سطح كلان مديريت كشور داشته‌اند و هيچ يك ناشناخته و ديكته ننوشته نيستند. مساله آنجايي بغرنج‌تر است كه به عيان مي‌بينيم براي «اداي تكليف» از هيچ حركت غيراخلاقي و توهين و تخريب رقبا و هتك حيثيت و آبروي فردي و خانوادگي ايشان از يك سو و برپايي انواع نمايش‌ها و مانورهاي تبليغاتي خدمت‌رساني و مردم‌داري و ساده‌زيستي از سوي ديگر دريغ نمي‌كنند و با اين همه خود را پيرو راه امام علي(ع) مي‌دانند.  واقعيت امر آن است كه برخي قرار گرفتن در برخي مناصب و مصادر را نه تكليف كه حق قطعي خود مي‌دانند و با آنكه مكررا خود را در معرض انتخاب مردم قرار داده و هر بار به نحوي پاسخ نه شنيده‌اند‌(مگر در مواردي كه به حمايت نهادهاي مجري و ناظر انتخابات در رقابت‌هاي نابرابر و به پشتوانه آراي اقليت مردم برگزيده شده‌اند) عدم اقبال مردم به خود را به پاي كيد رقبا و ندانستن و فريب خوردن مردم گذاشته‌اند و حال در تلاشند با بهره‌گيري از همه ظرفيت‌هاي خود و نهادهاي پشتيبانشان با تخريب منتخبين مردم و تلاش براي سنگ‌اندازي در مسير اقداماتشان به آنها ثابت كنند هر انتخابي غير از ايشان در ادوار قبلي اشتباه بوده و تنها راه نجات و فلاح جامعه در روي آوردن به ايشان است. گمان نمي‌كنم چنين حجمي از تخريب و رفتارهاي غيراخلاقي و كارشكني براي كسب قدرت در هيچ يك از نظام‌هاي سياسي دموكراتيك يا نيمه‌دموكراتيك دنيا نيز رايج باشد. به هر حال آشكار است كه سياستمدار در پي كسب قدرت است و اين ذات سياست است. چپ و راست و اصلاح‌طلب و اصولگرا و انقلابي و... هم ندارد. پس چه بهتر كه «تشنگان قدرت» كه تعدادشان در دو جناح سياسي اصلي كشور روزانه افزايش مي‌يابد و از تخريب رقيب كه هيچ از تخريب خودي هم باكي ندارند به جاي سوءاستفاده تكراري و نخ‌نما از برخي مفاهيم و عبارات مقدس اسلامي و انتساب بلاوجه خود به سيره معصومين(ع) و هزينه كردن از نام رهبري و شهداي گرانقدر كشور(به ويژه سردار شهيد سليماني كه اين روزها نامش هم سنگري براي پنهان شدن عده‌اي و هم شمشيري براي گردن زدن عده ديگر است) بدون لعاب تقدس‌نمايي، سيرت و نيت واقعي خود را در معرض انتخاب عمومي(نه خصوصي و حداقلي) قرار دهند.  فرصت شب‌‌هاي قدر و ايام شهادت اميرالمومنين(ع) فرصت مغتنمي است براي بازگشت به خود، واكندن سنگ‌ها با خود و خدا و رجوع به كلام و روش امام معصوم شايد كه هم خود رستگار شويم و هم با رفع احساس تكليف، كشور را نجات دهيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون