• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۳۰ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4937 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۵ خرداد

خودروهاي‌مان را بيش از انسان‌ها دوست داريم

احسان خضرلوي اقدم

 چندي پيش خواهرم از مصايب بچه داشتن مي‌گفت. اينكه تا مدت‌ها نمي‌شود بيرون رفت. وقتي بچه نوزاد است، امكان تردد با كالسكه وجود ندارد و وقتي هم شروع به راه رفتن مي‌كند، توانايي لازم براي تحمل پستي و بلندي‌هاي راه‌ها را ندارد. بنده خدا حق داشت. براي جابه‌جا كردن كالسكه بچه به حضور دو نفر نياز است. پياده‌رو‌ها پر از پستي و بلندي‌هاي رمپ پاركينگ ساختمان‌ها هستند و شبكه پياده‌رو‌ها منقطع. براي عبور از جوي آب يا خندق پاركينگ‌ها بايد دو نفر كالسكه را بلند كنند. البته اين فقط حكايت پياده‌رو‌هاي داخل محله‌هاست. جايي كه هر ساختمان، پياده‌رو را بخشي از رمپ پاركينگ حساب مي‌كنند و بسته به ارتفاع پاركينگ، رمپ مثبت يا منفي ايجاد مي‌كنند و سطح پياده را به پيست اسب‌دواني با مانع تبديل مي‌كنند. طبق قانون فعلي، ساخت كف پياده‌رو در محدوده ساختمان، برعهده سازنده ساختمان است. اگر هم تخلفي شد با يك جريمه ساده در كميته معزز ماده ١٠٠ حل مي‌شود. به عبارتي حق شهروندان از شهر، در كميته ماده ١٠٠حراج مي‌شود. 
هر ساختمان بسته به خلاقيت و عنايت سازنده‌اش، از يك مدل متفاوت كفسازي براي پياده‌رو استفاده مي‌كند. در برخي موارد نوع كفسازي به قدري خشن است كه راه رفتن روي آن، حتي براي آقاياني كه كفش رسمي پوشيده‌اند ناراحت‌كننده است، چه رسد به خانم‌هايي كه با كفش پاشنه‌بلند يا نيمه‌بلند بخواهند از آنجا تردد كنند. البته مورد آخر در اكثر پياده‌روهاي شهر صادق است. كم‌كم پوشيدن كفش پاشنه‌بلند و تردد با آن در سطح شهر، براي عده‌اي به خاطره و براي عده‌اي ديگر به آرزو تبديل مي‌شود. درپوش منهول تاسيسات زيربنايي مثل سازمان ترافيك يا فاضلاب در پيوستگي كف پياده‌رو اغتشاش ايجاد مي‌كنند و شخصا زمين خوردن چندين كودك به ‌دليل گير كردن كفش در اين درپوش‌ها را ديده‌ام. اتاقك‌هاي برق يا مخابرات هم در پاره‌اي موارد عرض مفيد پياده‌رو‌ها را كاهش مي‌دهند. گير كردن لباس خانم‌ها مثل چادر يا مانتو به لبه‌هاي اين اتاقك‌ها، يا گير كردن كيسه ميوه و سبزي و... خريداري شده به آنها و پاره شدن‌شان، تجربه‌هاي ناخوشايندي از تردد در پياده‌ر‌و‌ها ايجاد مي‌كنند. چيزي كه انگيزه تكرار اين تجربه، يعني حضور در پياده‌رو و قدم زدن در آنها از بين مي‌برد.  نبود مبلمان شهري هم كه مصيبت اعظم است. كودك و بزرگ، زن و مرد، پير و جوان خسته از پياده‌روي و قدم زدن، هيچ‌كدام مبلمان مناسبي براي استراحت و تازه كردن نفس‌شان در دسترس ندارند. حال اگر سري به شهر‌هاي مناطق سرد كشور بزنيم داستان پيچيده‌تر خواهد شد. براي مثال در تبريز پس از هر بارندگي، سنگفرش كف پياده‌رو‌ها به ميدان مين تبديل مي‌شود. هر آن احتمال دارد با فشار دادن يكي از سنگ‌ها، آب باران جمع شده در زير سنگ، روي لباس‌ها و كفش‌ها بپاشد. يا در فصل زمستان، يخ‌زدگي كف پياد‌رو و شيب عرضي ناشي از رمپ پاركينگ‌ها، صحنه ترسناكي از بودن در سطح شهر را در ذهن تداعي مي‌كند. در كنار اينها خلاقيت‌هاي شهرداري هم جالب و قابل توجه است. استفاده از موانع عجيب و غريب كه جهت جلوگيري از تردد موتوري‌ها در پياده‌رو‌ها نصب مي‌شوند، از تردد افراد پياده هم جلوگيري مي‌كند.  به اين موارد آفتاب شديد تابستان و عدم وجود سايه در پياده‌رو، روشنايي بسيار كم و جذابيت بصري ناچيز جداره‌ها، جداره‌هاي صلب و غيرشفاف و... را هم بيفزاييد. پياده‌روي در شهر در حالي كه دست فرزندشان را گرفته‌اند و از بودن در كنار خانواده و احساس امنيت لذت مي‌برند، حق زنان و مادران اين شهر است.  ما به خاطر ناهمواري كف خيابان‌ها و چاله چوله‌هاي آسفالت شهر غر مي‌زنيم و نگران جلو‌بندي و كمك فنر ماشين‌مان هستيم، ولي از كيفيت پياده‌روها ناراحت نيستيم و از زانو درد مادران‌مان ناراحت نمي‌شويم. واقعيت اين است كه متاسفانه ما خودروهاي‌مان را بيشتر از انسان‌ها دوست داريم. كمي منصف باشيم. حق آنها اين نبود.
كارشناس كميته TOD شوراي شهر تهران 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون