• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4940 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۹ خرداد

نگاهي ديگر به «پيرمرد و دريا»ي ارنست همينگوي به بهانه چاپ تازه

از بين مي‌روم ولي شكست نمي‌خورم

فرزانه توني

 

«پيرمرد و دريا مي‌توانست بيش از هزار صفحه باشد و همه آدم‌هاي دهكده در آن آمده باشند و اينكه چطور نان خودشان را درمي‌آورند و چطور به دنيا مي‌آيند و مدرسه مي‌روند و بچه‌دار مي‌شوند و مانند اينها. اين كار را نويسندگان ديگر بسيار عالي انجام مي‌دهند، آدم در نوشتن به واسطه كارهايي كه قبلا به نحو رضايت‌بخش انجام گرفته، محدود مي‌شود. بنابراين من كوشيده‌ام ياد بگيرم كه كار ديگري بكنم.»   اينها ايده‌هايي است كه از زبان ارنست همينگوي نويسنده  ‌امريكايي‌زبان ِاين داستان نقل شده است. او كوشيده تا داستان ِخود را تا جايي كه مي‌تواند پيراسته و تراشيده بنويسد.  روال اين شكل از داستان‌نويسي همينگوي درواقع تعبيري از سادگي، سرراست بودن و ترسيمي رئاليستي از خود  داستان است.
سانتياگو، قهرمان داستان، ماهيگير ساده‌اي كه در طول داستان و در مسير شكار صيدي كه بعد از 84 روز بداقبالي به تورش افتاده، مدام از جدال و تسليم‌ناپذيري خودش سخن مي‌گويد؛ پيرمرد  ضعيفي كه  از همان ابتداي داستان سرسختانه مي‌كوشد تا شكست نخورد و لحظه‌اي از ضعف‌ها و زخم‌هايي كه در اين جدال نصيبش شده، سرتسليم فرود نمي‌آورد.  ماهيگير لاغر و تكيده داستان بعد از روزها شكست، اين ‌بار دلش به صيدِ بزرگي قرص شده كه سبب مي‌شود يكه و تنها راهي دريا شود. او كه اين ‌بار مي‌خواهد صيدش را در جايي دورتر جست‌وجو كند، راه دريا را پيش مي‌گيرد و در اين جاي دور در ژرفاي آب، چيزي به صيد او مي‌افتد كه سانتياگو را به دنبال خود تا به جاهاي دورتر و دورتر مي‌برد. درواقع شايد صيد ِاو كه هنوز از چشمان ماهيگير پنهان مانده چيزي است كه مي‌خواهد پيرمرد را شكار خود كند. كم‌كم كه اين پيش رفتن در آب، صيد را خسته مي‌كند از دل آب بيرون مي‌آيد و پيرمرد براي نخستين‌ بار اين شكار شگفت‌انگيز و زيبايش را نظاره مي‌كند. از آنجايي كه ماهيگير راهي ناهموار، ستيزه‌جويانه و نابرابر در پيش دارد، داستان تا به انتها مخاطب را با خود همراه مي‌كند و اين كشش تا پايان ِداستان، اجازه نمي‌دهد، مخاطب نااميد يا دلسرد شود. داستان در مواجهه با دريا و صيد صورت گرفته و طبعا قصه، واژ‌‌گان دريايي نيز در خود دارد؛ از همين‌ رو، ترجمه بسيار شيواي نجف دريابندري كه خود اهل جنوب بوده و از اصطلاحات جنوبي و غالبا بوشهري كه در ماهيگيري كاربرد دارد، استفاده كرده است، بي‌گمان داستان را به زيبايي تمام به رخ مخاطب مي‌كشاند. «اكنون مي‌دانست كجاست و رسيدن به بندر ديگر كار آساني است. با خود گفت در هر حال باد با ما رفيق است. سپس افزود گاهي اين درياي بزرگ پر از دوستان و دشمنان ماست وگفت رختخواب.  رختخواب رفيق من است. فقط رختخواب. چه چيز خوبي است رختخواب.گفت شكست كه خوردي كار آسان مي‌شود.  هيچ نمي‌دانستم  به اين آساني است و پرسيد چه چيز تو را شكست داد؟ بلند گفت: هيچ، زياد دور رفتم.» سانتياگو مي‌خواهد برنده بازي شود پس از همه ماهيگيران پيشي مي‌گيرد و دورتر و دورتر مي‌رود، صيد او هم‌اكنون از تمامي صيد‌ها بزرگ‌تر است؛ پس او برنده بازي است؛ اما با وجود مخاطراتي كه در مسير برگشتش وجود دارد و برايش رخ مي‌دهد، باخت او ناگزير است. پس درواقع او يك برنده بازنده است يا بازنده‌اي كه برنده شده. او تا آخرين لحظه تسليم اين خطرات نمي‌شود و تمام قدرت و توان خود را به ‌كار مي‌گيرد و شايد به همين دليل اين موضوع كه  صيد بزرگي را شكار كند يا  نكند، مشخص‌كننده برنده نباشد. برنده بايد آن كسي‌ باشد كه بداند چگونه با موانع بين راهش مقابله كند.  برنده اين ماهيگير پير و سرسخت  است كه حتي در پايان داستان نيز به اميد خوب شدن دوباره دستانش، مي‌خواهد راه دريا را دوباره با شاگردش در پيش بگيرد.
انتشارات خوارزمي چاپ دهم «پيرمرد و دريا»  با ترجمه نجف دريابندري را به تازگي منتشر كرده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون