نخستين بار حضور سياهخروس در جنگلهاي كوهستاني شمال ارسباران توسط درك اسكات پرندهشناس مشهور دانشگاه آكسفورد در سال 1350 تاييد شد. سياهخروس گونهاي است كه در حد فاصل درياي سياه و كوهستانهاي قفقاز كوچك در روسيه، گرجستان، ارمنستان و آذربايجان پراكنش دارد اما قلمرو كلي آن از شرق، نواحي شمال شرقي تركيه و از جنوب، شمال غربي ايران را هم دربرميگيرد. كل محدوده پراكنش اين گونه، نزديك 12 هزار كيلومترمربع است كه تنها 8 درصد آن در ايران واقع شده.
سياهخروس بومي منطقه قفقاز است و نسبت به ساير گونههاي مشابه، كمترين پراكنش و در عين حال بيشترين قلمرو تكهتكه شده را دارد لذا اتحاديه جهاني حفاظت(آييوسيان) آن را در رده در معرض تهديد ارزيابي كرده است. محققان معدودي در ايران روي اين گونه كار كرده و اهميت حفاظت از آن هم چندان كه بايد براي مردم شناخته شده نيست. نادر حبيبزاده و همكارانش در سپتامبر سال 2010 مقالهاي در Russian Journal of Ecology نوشتند كه مكانهاي انتخابي زادآوري اين گونه را در منطقه ارسباران، شرق آذربايجان ايران مورد بررسي قرار دادند. اين مقاله يكي از گامهاي اوليه موثر در راه حفاظت از اين گونه ارزشمند كه نقش زيستگاهي است را توصيف ميكند. نويسندگان مقاله در آن زمان افزايش تجهيزات، آموزش نيروهاي محيطبان مناطق حفاظت شده و در عين حال اطلاعرساني به خانوارهايي كه از اين منطقه كسب روزي ميكنند را جهت افزايش كارآمدي حفاظت از سياهخروس توصيه و پيشنهاد كردند.
در فوريه سال جاري بار ديگر نادر حبيبزاده و همكارانش مقالهاي در مجله Conservation Science and Practice چاپ كردند كه به اهميت خطر تغييرات اقليمي روي جمعيتهاي نادر حاشيهاي مانند سياهخروس اشاره داشت. در اين مقاله عنوان شده كه سياهخروس گونهاي است كه احتمالا به تغييرات اقليمي حساس است اما چطور ميتوان وضعيت حفاظتي گونهاي را ارزيابي كرد كه لانههاي زميني خود را در ارتفاعات خيلي زياد بنا ميكند؟
در اين گزارش روزنامه اعتماد ضمن گفتوگو با نادر حبيبزاده، استاد دپارتمان علوم محيط زيست دانشگاه آزاد اسلامي واحد تبريز، شرايط حفاظتي و اهميت گونهاي را مطرح ميكند كه به نوعي در سايه باقي مانده و كمتر كسي در محيط زيست از آن سراغ ميگيرد.
جمعيت سياهخروس در كل محدوده پراكنش و در ايران چقدر تخمين زده شده است؟
بر اساس برآوردهاي غيرمستقيمي كه همكاران گرجستاني از طريق مدلسازي زيستگاهي در سال 2010 انجام دادند، جمعيت اين پرنده در كل محدوده پراكنش بين 30 الي 63 هزار قطعه برآورد شده است. اما از طرفي برآوردهاي ملي هم در كشورهاي داراي پراكنش گونه صورت گرفته كه مبناي آنها اغلب تعداد دفعات مشاهدات پرندههاي نر بوده و بر اين اساس جمعيت بين 34 الي 76 هزار براي كل منطقه پراكنش برآورد ميشود. اما در ايران هم ما برآوردهايي از جمعيت اين گونه بر اساس مدلسازي زيستگاهي انجام دادهايم كه نتيجه آن در مجله پرندهشناسي Ornis Fennica در سال 2019 چاپ شد. بر اساس اين گزارش، جمعيت اين گونه را در ايران تنها حدود 98 الي 196 قطعه تخمين زديم. اما بايد توجه داشت كه اين رقم به طور قابل توجهي كمتر از 350 قطعه پرندهاي است كه همكاران ديگر در ارزيابيهاي قبلي ارايه كرده بودند.
چرا حفاظت از سياهخروس در ايران اهميت دارد؟
سياهخروس يكي از پرندگان اندميك يا بومي قفقاز و ايران است و از طرفي در كل منطقه پراكنشش به عنوان گونهاي مورد تهديد شناخته شده؛ بنابراين حفاظت از اين ميراث طبيعي براي ما به شدت اهميت دارد. اين را هم اشاره كنم كه زيستگاههاي ارسباران در ايران جزو جنوبيترين نقطه پراكنش اين گونه هستند و به همين دليل حفاظت از زيستگاه گونه هم اهميت خاص خود را دارد. در مجموع تخريب زيستگاه و قطعهقطعه شدن زيستگاهها در مقياس محلي و تغييرات اقليمي از مهمترين تهديدات اين گونه نه تنها در سطح كل پراكنش بلكه به طور مشخص در ايران است و اينها مواردي هستند كه براي حفاظت از گونه بايد مدنظر قرار گيرند. به علاوه برآوردهاي ژنتيكي اخير ما كه در مجله Ornis Fennica در سال 2019 با همكاري دانشگاه صنعتي اصفهان چاپ شد، نشان ميدهد كه جمعيت اين پرنده در ايران از نظر ژنتيكي هاپلوتايپ (Haplotype) متفاوتي نسبت به جمعيتهاي گرجستان و قفقاز بزرگ دارد. (هاپلوتايپ يك گروه ازاللها (ژنهاي كنترلكننده يك صفت كه جايگاه مشخصي روي كروموزوم دارند) در يك ارگانيسم است كه همراه با هم از يك والد مشخص به ارث برده ميشوند. قفقاز بزرگ(Greater Caucasus) به رشته كوههاي اصلي منطقه قفقاز اشاره دارد و به 3 قسمت قفقاز غربي(حدفاصل درياي سياه و كوه البروس روسيه)، قفقاز مركزي(حدفاصل بين كوه البروس و كوه كازبگي گرجستان) و قفقاز شرقي(بين كوه كازبگي و درياي سياه) تقسيم شده است. قفقاز كوچك(Lesser Caucasus) دومين رشتهكوه از كوههاي قفقاز است كه از سمت غرب با بخشهايي از فلات مرتفع ارمنستان همپوشاني دارد و در قسمت شمال شرقي هم به تركيه ميرسد. محدوده عمده پراكنش سياهخروس در قفقاز بزرگ (كشورهاي روسيه و گرجستان) واقع شده است. آشيان اكولوژيك هم مكاني در يك اكوسيستم است كه يك گونه از لحاظ نقش و سطح غذايي در آن قرار دارد.)
شما به تاثيرات منفي ناشي از تغييرات اقليمي بر تنوع زيستي نواحي كوهستاني و گونههايي مانند سياهخروس كه در ارتفاعات زيست ميكنند، اشاره كردهايد. تغييرات اقليمي چگونه بر جمعيت سياهخروس تاثير ميگذارد؟
بر اساس مقاله ارزيابي اثرات ناشي از تغييرات اقليمي كه اخيرا در مجله(Conservation Science and Practice) منتشر شد اين نتيجهگيري حاصل شد كه زيستگاههاي ارسباران در آينده نزديك، مطلوبيت زيستگاهي خود را براي سياهخروس از دست خواهند داد. ما در اين تحقيق كه بر اساس مدلسازي آشيان اكولوژيك گونه انجام شده، دريافتيم كه جمعيتهاي جنوبي سياهخروس كه اكثرا در قفقاز كوچك پراكنش دارند نسبت به جمعيتهاي شمالي كه در قفقاز بزرگ پراكنده هستند، آشيان بومشناختي متمايزي را از لحاظ پارامترهاي اقليمي اشغال ميكنند. شواهد نشان ميدهد كه در آينده نزديك شاهد افزايش درجه حرارت كره زمين خواهيم بود و اين افزايش درجه حرارت هم ناشي از فعاليتهاي انساني است لذا انتظار ميرود كه جمعيتهاي حاشيهاي و جنوبي سياهخروس يعني جمعيتهايي كه در قفقاز كوچك هستند، مجبور به حركت و جابهجايي شوند. جابهجايي آنها هم به اين شكل خواهد بود كه از زيستگاههاي نامطلوبي كه از لحاظ اقليمي برايشان مناسب نيست به سمت زيستگاههاي شمالي يا همان زيستگاههاي اصلي و هستههاي مركزي كه در قفقاز بزرگ است، حركت خواهند كرد.
شما چه تمهيداتي را براي حفاظت از اين گونه در كشور پيشنهاد ميكنيد؟
قطعه قطعه شدن زيستگاههاي اين پرنده يك معضل جدي است لذا تمهيدات سريع و موثري براي پيشگيري از تكه تكه شدن زيستگاه بايد انجام شود. جهت تسهيل جابهجايي اين گونه هم نيازمند شناسايي مسيرهاي مطلوب جابهجايي بين اين دو بخش يعني قفقاز بزرگ و قفقاز كوچك خواهيم بود؛ تا با حفاظت اين مناطق و در اصل حفاظت از كريدورهاي ارتباطي به جابهجايي احتمالي اين گونه بر اساس سير تغييرات اقليمي در آينده كمك كرده باشيم. هر چند كه اين روش حفاظتي از لحاظ حفظ مباحث تكاملي گونه مطلوب است اما در صورت عدم وجود مسيرهاي جابهجايي مطلوب در سيماي منظر به شدت تخريب شده به خصوص در منطقه قفقاز كوچك، زيستشناسان ناچار خواهند شد كه جهت حفاظت از اين گونه ارزشمند امكان استفاده از روشهاي جايگزين مانند تكثير در اسارت و معرفي گونه به زيستگاههاي مطلوب را هم به عنوان راه نجات و حفظ گونه مورد ارزيابي و بررسي قرار دهند.
چه عوامل ديگري جزو اولويتهاي حفاظت از اين گونه است؟
جدا از تكنيكهايي كه نيازمند دانش جزيي در مورد زيستشناسي جابهجايي توليد مثل، تعداد و رفتار گونه است؛ ايجاد و گسترش مناطق حفاظت شده هم بايد مورد تاكيد قرار گيرد چراكه حفظ تيپهاي زيستگاهي عمده يك اولويت جدي است. بايد برآورد كلي از نيازهاي زيستگاهي گونه در دورههاي حساس مانند فصول جوجهآوري و زمستان صورت گيرد. برآوردهاي كلي ميتواند در برآورد اولويتهاي برنامههاي آتي حفاظتي گونه به شدت تاثيرگذار باشد.
زيستگاههاي سياهخروس الان در چه وضعيتي هستند؟
در حال حاضر شكار، چراي دام و تخريب زيستگاه تاثير به شدت منفي بر وضعيت پرنده در كشور خودمان داشته است. اگر بتوانيم با آگاهسازي جوامع محلي جلوي شكار كردن، چراي بيرويه دام، زغالگيري، برداشت الوار را بگيريم؛ قطعا قدم بزرگي در راه حفاظت از اين گونه ارزشمند برداشتهايم. ضمن اينكه اين را هم اشاره كنم كه برداشت از معادن، گسترش جادهها، ساختوسازهاي غيراصولي و آتشسوزيهاي متعدد در منطقه تجميع شده و شرايط بدي را براي اين گونه ايجاد كرده است.
پيشنهاد شما براي سازمان محيط زيست چيست، اين مجموعه چگونه ميتواند به حفاظت موثر از اين گونه كمك كند؟
با توجه به تجربه نسبتا طولاني كه در كار با اين پرنده دارم، پيشنهاد ميكنم كه سازمان حفاظت محيط زيست اقدام به طراحي دستورالعمل استاندارد براي برآورد اندازه جمعيت از طريق روشهاي علمي و قابل اعتماد كند تا با اين كار دستكم بتوان اطلاعات قابل اعتمادي نسبت به پويايي جمعيت و پراكنش اين گونه در كشور به دست آورد. در صورت امكان استفاده از تجهيزات روز مانند نصب فرستندههاي راديويي هم ميتواند خيلي به ما كمك كند كه دادههاي خوبي براي اندازهگيري گستره خانگي اين گونه به خصوص در فصول زمستان، آشيانهگذاري و جوجهآوري به عنوان زمانهاي حياتي كسب كنيم. شناسايي الگوهاي جابهجايي، شناسايي الگوهاي مطلوبيت زيستگاهي در مقياسهاي كوچك زيستگاهي براي حفاظت موثر از اين گونه اهميت دارد.
پيشنهاد شما در بخش اجتماعي چيست، مردم چگونه ميتوانند به حفاظت از اين گونه ارزشمند كمك كنند؟
به نكته خوبي اشاره كرديد، جدا از همه اين مطالب كه عنوان شد بايد بگويم كه فرآيند حفاظت از زيستگاهها و گونه در اصل يك فرآيند اجتماعي است لذا بديهي است كه در اين فرآيند اجتماعي، هم كارشناسان و مسوولان اجرايي حفاظتي و هم مردم عادي و متخصصين نقش دارند. لازمه كار، افزايش حمايتهاي مردمي براي حفاظت موثر از اين گونه است؛ چراكه شكار، چراي دام و تخريب زيستگاه تاثيرات به شدت منفي بر وضعيت اين پرنده در كشور خودمان داشته لذا اقداماتي مانند آموزش، گسترش برنامههاي گردشگري متكي بر پرندهنگري جهت ملموس كردن مزاياي حفاظت از زيستگاههاي پرنده ميتواند نقش موثري داشته باشد. متاسفانه تاثير منفي مردم منطقه به دليل عدم آگاهيهاي زيستمحيطي بر جمعيت و زيستگاههاي پرنده قابل كتمان نيست، اگر شكار و چراي بيرويه دام، زغالگيري، برداشت الوار انجام نشود، مشكل تا حد زيادي مرتفع خواهد شد اما وقتي ميبينيم كه اين تاثيرات منفي با تاثيرات ناشي از برداشتهاي معادن، گسترش جادهها، ساختوسازهاي غيراصولي در منطقه و آتشسوزيهاي متعدد تجميع شده اين برآيند حاصل ميشود كه آينده حفاظتي از اين گونه ارزشمند در هالهاي از ابهام است. اميد است كه در آينده نزديك بتوانيم با طراحي برنامههاي حفاظتي مناسب از اين گونه ارزشمند و اندميك كشور به نحو احسنت آن هم نه در كوتاهمدت بلكه در طولانيمدت حفاظت كنيم تا نسلهاي آينده هم از مشاهده چنين گونههاي كاريزماتيك و بينظيري بينصيب نمانند.