• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4961 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۵ تير

شهر زيبا!

جواد طوسي

فارغ از همه حرف و حديث‌ها در مورد انتخابات رياست‌جمهوري خرداد ۱۴۰۰ و نتيجه نهايي آن، حداقل انتظار در اين جابه‌جايي در راس قوه مجريه از ديد نگارنده به عنوان يك شهروند نگران آينده اين سرزمين و مردمان صبورش، ايجاد نظم و امنيت و آرامش و عمل به قانون در مناسبات عرفي جامعه و توجه جدي (بدون توسل به شعارگرايي متظاهرانه) به عدالت در حوزه‌هاي مختلف اجتماعي و امور مرتبط با حقوق شهروندي است. گاه در مواجه شدن با اين حجم گسترده بي‌نظمي در مشاهدات روزمره جامعه شهري در ذهن خيالپردازم -كودكانه- آرزو مي‌كنم كه ‌اي كاش قدرتي داشتم و نظم و عدالت را در دنياي پيرامونم برقرار مي‌كردم. يك نمونه آشكارش كه متاسفانه به دليل انفعال و بي‌تفاوتي عجيب و غيرقابل توجيه مديران اجرايي و رياست راهنمايي و رانندگي و افسران زيرمجموعه‌شان سير فزاينده و بسيار ناهنجاري در سطح كشور پيدا كرده، تردد بي‌ضابطه و كاملا قانون‌شكنانه راكبين موتوسيكلت در مسير خلاف عبور خودروها و سطح پياده‌روهاست كه متاسفانه در ساليان اخير به لحاظ بي‌توجهي و عدم برخورد قاطع به شكل خطرناكي به محور اتوبان‌ها نيز تسري پيدا كرده است. بارها ديده‌ام كه از برخي ورودي‌ها و معابر گذرِ مستقر در مسير اتوبان‌ها موتوسيكلت سواري با سرعت از روبه‌رو و مسير خلاف حركت مي‌كند و گاه با خود مي‌گويم عدم برخورد اتومبيل‌ها در سر پيچ‌هاي فاقد ديد كافي با اين موتوسيكلت‌سوارها به معجزه مي‌ماند. قاعدتا بر راكبيني كه اين‌گونه ناآگاهانه با جان خود بازي مي‌كنند وخانواده‌اي را از هم مي‌پاشند و داغدار مي‌كنند، حرجي نيست. اما مجريان قانون و مسوولاني كه نظم عمومي جامعه را بر‌عهده دارند، با نظارت و فرهنگ‌سازي و در صورت لزوم اِعمال مجازات‌هاي سنگين مي‌توانند به اين هرج و مرج گسترده و آزاردهنده خاتمه دهند و تصوير زشتي كه از شهر ايجاد شده را مورد بازنگري قرار دهند. بد نيست تا با نگاهي كنجكاوانه سري به چهارراه گلوبندك و خيابان خيام و زير‌پل حافظ/ جمهوري در همين شهر تهران بزنيد تا ببينيد با چه اوضاع بلبشويي روبه‌رو هستيم. نكته تلخ و تاسف‌آور اينكه در اغلب موارد هرگونه تذكر به اين‌گونه افراد با درگيري و فحاشي و افتادن از كار و زندگي همراه است. ناامني جاده‌ها و نقايص فني خودروها و اتوبوس‌هاي مسافربري كه با حوادث ناگوار تلخ و مصيبت‌بار پياپي توام است و دو نمونه فاجعه‌‌بارش را در چند روز اخير شاهد بوديم، حكايتي جانكاه و پايان‌ناپذير است. خب، تداوم چنين وضعيت ناهنجاري براي اشخاصي كه پايبند قانون هستند و از اين همه بي‌نظمي و بي‌اهميت بودن جان افراد رنج مي‌برند، چه خواهد بود؟ استرس و عصبيت و بدبيني مفرط و افسردگي و... بروز اختلالات روحي و رواني.
آيا تداوم و تشديد اين وضعيت، با حقوق شهروندي و تعريف درست و همه‌جانبه «عدالت» در حوزه‌هاي مختلف اجتماعي و... سازگاري دارد؟
 بحث جامعه‌شناسانه در زمينه «عدالت» (آن‌هم در دوران به‌هم ريخته كنوني) به شرح هجراني و خون جگر و مثنوي هفتاد من كاغذ كشيده خواهد شد. كافي است فقط خودمان را محدود و مقيد به حوزه اقتصادي كنيم و ببينيم بعد از ۴۲سال دستاورد نظامي كه سنگ بناي موجوديت و نقطه آرمان‌خواهانه‌اش «عدالت اجتماعي» بود، در تحقق اين شعار پرطمطراق و مرعوب‌كننده چيست؟
اين توده انبوه از افراد خم شده در سطل زباله‌ها در سنين مختلف و تركيبي از زن و مرد و پير و جوان، اين تعداد بي‌شمار افرادي كه كيسه‌هاي زباله را به دوش گرفته‌اند و در اين گرماي طاقت‌فرسا در كوچه و خيابان ويلان و سرگردان هستند و منبع درآمد حداقلي‌شان را در سطح‌هاي زباله جست‌وجو مي‌كنند، در چرخه عدالت چه جايي دارند؟
برگ ديگري از صفحه پرحادثه تاريخ اين دوران ورق ‌مي‌خورد و اين‌بار بازنده صحنه رقابت، اصلاح‌طلبان و تكنوكرات‌هاي بي‌برنامه‌اي هستند كه همچنان دل به مباحث و كدهاي تئوريك بيگانه با واقعيت و طبقه‌‌بندي ناهمگون جاري بسته‌اند و شناخت درستي از مردم و نيازها و مطالبات اصلي‌شان ندارند. در نقطه مقابل قرار است ناجي اين مردم مستاصل و پريشان‌حال، جناحي باشد كه دم از ارزش‌ها و تغيير مي‌زند و وعده «عدالت» و گلستان شدن كلبه احزان مي‌دهد و من دورادور نظاره‌گر مردم خسته و رنج‌ديده و بي‌اعتمادي هستم كه گويي چاره‌اي جز اميد به فردايي بهتر و مطمئن‌تر ندارند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون