به قهرماني كه اسير تراژدي شده
زندگي جريان دارد آقاي عسگري
علي ولياللهي
اگر فروپاشي شكل بيروني داشته باشد حتما بايد چيزي شبيه به اتفاقي باشد كه براي بهمن عسگري كاراتهكاي ايراني رخ داده. آن چيزي كه در فيلمنامهنويسي به آن ميگويند سقوط از قطب مثبت به قطب منفي. در باور عامه نامش را ميگذارند از عرش به فرش رسيدن و آنهايي هم كه به شانس اعتقاد دارند به بدبياري تعبيرش ميكنند.
چند ماه پيش كه با بهمن عسگري مصاحبه ميكردم از روحيه بالاي قهرمان كشورمان حسابي كيفور شدم. كسي كه ميگفت من فقط روي هدفم متمركز هستم و اگر فقط خود واقعيام در المپيك وارد مبارزه شود قطعا مدال طلا مال من است. مثل او ، همه مديران ورزش و علاقهمندان مطمئن بودند بهمن عسگري يكي از طلاييهاي كاروان ايران در المپيك توكيو است. در احتمالا تنها دورهاي كه كاراته اجازه حضور در المپيك را پيدا كرده است. چرا كه از دور بعد قرار است دوباره اين رشته حذف شود. از عسگري پرسيدم اينكه در تنها دورهاي كه كاراته توي المپيك است توانستي سهميه بگيري نوعي خوششانسي است؟ و او جواب داد «خوششانسي كه نميتوان گفت. بهتر است بگويم من مسير آيندهام را بر اين تفكر بنا كردم كه زندگي ادامه دارد و هميشه در جريان است.»
اگر حال روحي عسگري مساعد بود و ميتوانستم با او در اين روزها همكلام شوم دوست داشتم بپرسم حالا چي؟ آيا امروز هم زندگي جريان دارد؟ تو كه خودت را خوششانس نميدانستي اين روزها احساس بدشانسي نميكني؟ چه حسي داري از اينكه تمام آنچه ساخته بودي در لحظهاي فرو ريخته و تو فرصت المپيك و كسب مدال طلا را از دست دادهاي و بايد يك سال خانهنشين بشوي؟
من به شخصه آدم بدبيني هستم اما اگر يك ماه پيش از من ميپرسيدند بدترين اتفاقي كه ممكن است براي بهمن عسگري بيفتد چيست؟ در مخيلهام هم نميگنجيد كه اين ورزشكار به خاطر مصرف اشتباه و سهوي يك دارو كه در ليست ممنوعه داروهاي نيروزا قرار داشته ، در فاصله ۲۰ روز مانده به المپيك، اين رقابتها را از دست بدهد. ته تهش فكر ميكردم مصدوميتي چيزي ممكن است گريبانگيرش شود يا حتي به خاطر كرونا كل مسابقات برود روي هوا. اما برچسب دوپينگ؟ هرگز!
قبول كردند كه ورزشكار ايراني مقصر نبوده. پذيرفتند كه او سهوا دارويي را به اشتباه به خاطر تجويز پزشكش مصرف كرده. براي همين به جاي ۴ سال محروميت كمترين ميزان جريمه را براي او در نظر گرفتند و حكم به يك سال محروميتش دادند. احتمالا خود عسگري هم قبول كرده كه بايد نسخهاش را با پزشك فدراسيون هماهنگ ميكرده. فدراسيون هم اگر خدا بخواهد ميپذيرد كه در اين شكست سهم بزرگي داشته. ولي همه اينها هيچ تغييري در وضعيت موجود ايجاد نميكند. سنگي از بالاي كوه سقوط كرده و ديگر راه برگشتي نيست.
يك روز بايد با بهمن عسگري صحبت كنم. دوست دارم از زبانش بشنوم چه بر او گذشته است. مورد بهمن عسگري از آن دسته اتفاقاتي است كه هميشه ذهنم را قلقلك ميدهد. دوست دارم بدانم اين تراژدي چطور تجسم پيدا كرده. از اينها بيشتر مشتاقم بفهمم آيا اين آخر داستان است يا مثل فيلمهاي انگيزشي قهرمان قصه از زير خروار خروار نااميدي دستش را بالا ميآورد و رو به دوربين فرياد ميزند: من زندهام لعنتيها!
بهمن عسگري در همان مصاحبه گفته بود «فيلم مستند زندگيام ساخته شده.» به نظرم فيلم واقعي زندگي عسگري حالا بايد ساخته شود. اوج درام اينجا رخ داده. اگر بهمن همانطور كه هميشه معتقد بوده اينبار هم بپذيرد زندگي جريان دارد، بعد از يك سال شاهد يك بازگشت باشكوه از قهرماني هستيم كه ميتواند تنه به تنه قهرمانان هاليوودي نظير راكي، مرد سيندرلايي، يا حتي كريس گاردنر در جستوجوي خوشبختي يا اندي دوفرين رستگاري در شائوشنگ بزند و يك شاهكار دراماتيك و تاثيرگذار خلق كند. از آن دسته فيلمهايي كه اولش مينويسند «بر اساس داستان واقعي.» اما اگر خداي نكرده عسگري به سرنوشت ببازد و تسليم شود شاهد يك ملودرام غمانگيز خواهيم بود. از آن دسته فيلمهاي دارك و نااميدكنندهاي كه آدمهاي خسته دوستش خواهند داشت. به همه نشانش ميدهند و ميگويند ببينيد دنيا چقدر احمقانه است! هه! فقط به خاطر مصرف اشتباه يك قرص!
من به شخصه بسيار اميدوارم كه حالت اول اتفاق بيفتد. بسيار اميدوارم كه يك روز همه آنها كه ميخواهند آدمهاي شكستخورده را به تكاپو وادارند داستان كاراتهكاي طلايي ايران را تعريف كنند.