دويدن در خيابانهاي شهر
سهراب صالحين
۷ عصر جمعه گذشته، در حالي كه از انجام كارهايي كه به آخر هفته موكول كرده بودم خسته شده بودم، به يكي از برنامههاي دوي شهري رفتم و نتيجه اينكه مانند هربار كه به برنامه دوي گروهي ميروم، با نشاط و سرحال، آماده شروع هفته پيشرو شدم. برنامهاي كه در آن شركت كردم، از طرف گروهي به نام اكران (Ekrun) كه در واقع تركيب واژگان اكباتان و دو (Run) است هر هفته برگزار و در صفحه اينستاگرام اين گروه اطلاعرساني ميشود. در اين برنامه دوي هفتگي، زن و مرد و پير و جوان، مسافت ۴ كيلومتري آن را با يكديگر و هركس با سرعت خود ميدوند. حضور در اين برنامه بهانهاي شد تا در اين يادداشت از برنامههاي دوي شهري كه چند سال است در تهران در حال برگزاري است، بنويسم. قصه برگزاري برنامههاي دوي شهري در تهران به ۳ سال پيش برميگردد.سال ۱۳۹۷، گروهي به نام تهرانكلاب برگزاري رويدادهاي هفتگي دوي شهري در خيابانهاي تهران كه شركت در آن براي عموم آزاد بود را آغاز كرد.
اين اتفاقها در شهر مصادف شد با افتادن دوباره كك دويدن به تنبان من! قبلتر در نوجواني و بعد از خواندن كتاب «از دو كه حرف ميزنم از چه حرف ميزنم» هاروكي موراكامي و با ترجمه مجتبي ويسي بود كه به دويدن علاقهمند شدم. هر چند در آن زمان نميدانستم چيزي كه به آن علاقه پيدا كردم «دوي استقامت» است. موراكامي در اين اثر به زيبايي لذت ساعتها دويدن و فرو رفتن در خلوت آن را براي خواننده توصيف ميكند. در آن زمان اما ورزش كردن در فضاهاي شهري مثل امروز رايج نبود. در نتيجه براي نوجواني خجالتي مثل من، حتي دويدن در پارك هم دشوار بود و اعتماد به نفس اين را نداشتم كه تنهايي اين كار را انجام بدهم. حس ميكردم كار مسخرهاي است و ديگران در حال مسخره كردن من هستند. در نتيجه دويدنها ادامه نيافت اما شيريني توصيفات موراكامي زير زبانم ماند تا ۳ سال پيش كه دويدن را بار ديگر شروع كردم. اينبار اما قضيه فرق ميكرد، تمام پاركها مجهز به وسايل ورزشي شده بودند و پاركهاي بزرگي مانند پارك پرديسان در غرب تهران، تبديل به محل دويدن روزانه افراد زيادي شده بود. مهمتر از همه اينكه گروههاي دو نيز برنامههاي دوي شهري برگزار ميكردند و باعث تعجبزدايي از ديدن دوندهها در سطح شهر ميشدند! من هم تلاش ميكردم هيچ برنامه گروهي را از دست ندهم. اين برنامهها در بازه سالهاي ۱۳۹۷ تا اواسط بهار سال ۱۳۹۸در تهران برگزار ميشد.
به عنوان شهروندي كه سي و چهار سال در تهران زندگي كرده است بايد بگويم هرگز تهران را به زيبايي آن روزها نديدم. هر هفته جمعهها، تعدادي از شهروندان با لباسهاي رنگارنگ، از هر سن و سالي در اين رويدادها شركت ميكردند و رنگ و بوي خاصي به جمعه صبحهاي خوابآلوي تهران ميدادند. مسيرها هر بار متفاوت بود و حس و حال خاص خود را داشت. يكبار كوچه پس كوچههاي جنوب شهر و بازار بود و بار ديگر سربالاييهاي بالاي شهر. يك بار در مركز شهر و خيابانهاي اصيل و زيبايش ميدويدي و بار ديگر و هفته بعدش پيچ و خمهاي پاركهاي اطراف تهران مثل چيتگر و تلو را كشف ميكردي. برگزاركنندههاي اين رويدادها تلاش ميكردند با تنوع دادن به مسيرها و جذب حامي و درگير كردن كسب و كارهايي چون كافهها و رستورانها و پذيرايي از دوندهها در انتهاي مسير، جذابيت اين برنامهها را بيشتر كنند.
برنامههاي هفتگي دوي گروهي نه تنها باعث نشاط و تندرستي بسياري از شهروندان تهراني شده بود، بلكه بستري ايجاد ميكرد تا معاشرت و دوستي بين شهروندان شكل بگيرد. يكي از جنجاليترين برنامههاي برگزار شده توسط تهرانكلاب، برنامه دوي ۱۰ كيلومتري در داخل مجموعه ورزشي آزادي بود، رويدادي كه براي بسياري از زنان از جمله همسر من فرصتي شد تا براي نخستينبار بتوانند وارد استاديوم فوتبال آزادي شوند. در اين برنامه ۱۵۰۰ نفر شركت كردند و پربيراه نيست اگر اين برنامه را عظيمترين برنامه دوي استقامت در ايران بدانيم. البته آن برنامه حاشيههاي زيادي را به دنبال داشت و پس از آن، برگزاري رويدادهاي دوي شهري توسط تهرانكلاب متوقف شد. تاثير آن برنامههاي گروهي اما به قدري بر من و امثال من قدرتمند بود كه از آن زمان همچنان عادت به دويدن، چه به صورت انفرادي و چه در جمعهاي كوچك در ما از بين نرفته است. دوي شهري علاوه بر بعد تندرستي و نشاط فردي، باعث تزريق حس زندگي به شهر ميشود. حضور دوندهها در كوچه خيابانهاي شهر به آن چهرهاي انساني ميبخشد كه در آن ميتوان جريان زندگي و حركت را مشاهده كرد. درست است كه دوران برگزاري رويدادهاي دوي شهري توسط تهرانكلاب تمام شده اما ابتدا نياز است تا رويدادهاي گروهي در ابعاد كوچكتر و در سطح محلي برگزار شوند تا دوي شهري در ابعاد گستردهتر به تدريج پذيرفته شود. برنامههايي مانند برنامههاي گروه «اكران» كه در ابتداي يادداشت به آن اشاره كردم يا برنامه گروههاي ديگر كه سعي دارم در يادداشتهاي بعدي آنها را نيز به تدريج معرفي كنم.