• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4982 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۲۹ تير

براي گاسپاريان فقيد و صداي سازش

جاي دست‌هاي ژيوان بر قلب‌هاي ما

نيما جوان

عصرِ يك روز زمستاني بود. نمي‌دانم به كدام اميدِ رسيدن يا كدام شوقِ رفتن، گذرم به كاست‌فروشي داخلِ برجِ گلديس در فلكه دوم صادقيه افتاد. هنوز دور، دورِ كاست و ضبطِ صوت بود. من هميشه به او (آقاي كاست‌فروش) اعتماد داشتم؛ گفتم هوا باراني است، گفت به تماشاي آب‌هاي سپيد برو و من هم رفتم؛ با كاستي در دست‌هايم... با پرنده‌هاي روي جلد كاست پرواز كردم؛ پرنده‌هايي كه عباس كيارستمي ثبت‌شان كرده بود. اين پرواز پيش از رسيدن به خانه شروع شده بود؛ با نگاه به جلد و خواندنِ نام‌ها روي آلبوم «به تماشاي آب‌هاي سپيد» كه نامِ حسين عليزاده و ژيوان گاسپاريان رويش ثبت شده بود. هنوز به ضبطِ صوتِ كوچكم نرسيده بودم كه خيال شروع شده بود. پياده مي‌رفتم؛ به سمتِ آب‌هاي سپيد. به سمتِ صدايي شورانگيز، به سمتِ جادوي ساز دودوك. ديگر هيچ‌وقت به خانه نرسيدم، ديگر شهري و خانه‌اي نداشتم، همه‌ چيز در من گُم شد و پيدا شد. همه ‌چيز ويران شد و من در 24 سالگي بود كه به دست‌هاي حسين عليزاده و ژيوان گاسپاريان بوسه مي‌زدم. اين حكايتِ شوريدگي و شيدايي من و هم‌نسلانِ من است از خاطره‌اي مشترك درباره آلبوم «به تماشاي آب‌هاي سپيد.» حسين عليزاده دري گشود و مهماني دعوت كرد از سرزمينِ آشناي ارمنستان و در آستانه، به گرمي او را در آغوش كشيد و چه نغمه‌ها كه از لبخندشان ريخت. نغمه‌هايي كه به نسلي نوشانده شد و مثلِ چراغي روشن به ديوارِ عصري آويخت. ژيوانِ عزيز، چقدر با تو صميمي هستم و چقدر دوستت دارم... من را ما بخوان و ما را يك سرزمين ببين؛ با نغمه‌هاي ارمني تو آرام آرام خوابِ شيرين را ديديم كه به عكسي، عاشقِ خسرو شد. در سرزمينِ ارمنستان، در جهانِ بي‌مرز، در وادي امنِ صلح و دوستي. دامن كشان، ساقي مي‌خواران از كنارِ ياران، مست و گيسو افشان مي‌گريزد و اين گريز قلبم را مي‌لرزاند. اين خيالِ تو است كه مي‌گريزد، اضطراب‌ها و ترس‌هاي نسلي است كه مي‌گريزد، در آن شبِ اجراي كاخِ نياوران كه دمِ تو و دستانِ حسين عليزاده است كه رقصان آوازِ مهر سر مي‌دهند، گفت آن چيزِ دگر نيست دگر، نترس ‌اي نسلِ عاشق. آوازِ پرنده‌ها را شنيديم و به ديدار ماما آمديم. از ماما كه خواندي، گيسوان مادرم را بو كشيدم، دست‌هايش را بيشتر بوسيدم و تو را دعا كردم. دعاي همه مادران با توست ژيوانِ عزيز. به «ماما» پيوستي؛ جايتان خوش، سازتان بر لب، قهوه‌تان گرم مثل نانِ گاتاي ماما.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون