• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4988 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۹ مرداد

سينا عضدي، پژوهشگر روابط بين‌الملل در شوراي آتلانتيك:

حقيقت‌هايي روي زمين هستند كه بازگشت به برجام را سخت مي‌كنند

گروه ديپلماسي|اختلاف‌هاي بي‌شمار و منافع مشترك قابل توجه وضعيتي است كه ايران و ايالات متحده در حال تجربه آن هستند. جو بايدن، رييس‌جمهور ايالات متحده در سياست خارجي گرفتار چين و روسيه و بازگرداندن سربازان امريكايي از افغانستان و عراق به خانه است و در داخل هم با پرونده‌هايي چون كرونا و اقتصاد نابسامان دست در گريبان است. در چنين شرايطي بازگشت به برجام به معني پايان يافتن يكي از اختلاف‌هاي تهران و واشنگتن است و به نظر مي‌رسد كه اراده سياسي برداشتن اين گام به منظور كاستن از سطح تنش دو جانبه هم در ايران و هم در امريكا وجود دارد. در حال حاضر مذاكرات براي احياي برجام كه شش دور آن در وين برگزار شده بود به حالت تعليق درآمده و جدا از مساله انتقال قدرت در تهران، به نظر مي‌رسد پاره‌اي از اختلاف‌ها ميان تهران و واشنگتن براي بازگشت به برجام لاينحل باقي مانده است. سينا عضدي، پژوهشگر روابط بين‌الملل در شوراي آتلانتيك در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد بر وجود اراده سياسي در دو طرف براي احياي برجام صحه گذاشته اما تاكيد مي‌كند كه فاصله گرفتن ايران و ايالات متحده از اجراي برجام، بازگشت به توافق را سخت كرده است. مشروح اين گفت‌وگو را در زير مي‌خوانيد.


به نظر مي‌رسد مذاكرات ايران، ۱+۴ و ايالات متحده براي بازگشت به اجراي كامل برجام به چند دليل كه يكي از آنها درخواست ايران براي دريافت تضمين از ايالات متحده بود، متوقف شد. فكر مي‌كنيد با توجه به قوانين داخلي ايالات متحده، صدور چنين تضميني ممكن باشد؟

دولت امريكا به دليل شرايط قانوني كه به قوانين داخلي امريكا باز مي‌گردد، نمي‌تواند درباره دولت‌هاي بعدي تضميني بدهد. ارايه چنين تضميني از نظر قانوني در امريكا ممكن نيست اما شايد ساير اعضاي حاضر در برجام بتوانند تعهداتي درباره تداوم اجراي تعهدات خود در صورت خروج مجدد امريكا از برجام بدهند. شايد امكان تعريف و تصويب مكانيسم‌هاي قوي‌تري وجود داشته باشد كه در سايه آن حقوق ايران تضمين شود. پيش از حصول برجام، بحث اصلي در ايالات متحده اين بود كه اگر ايران تعهدات خود را انجام ندهد چه بايد كرد؟ لذا برجام در چنين فضايي و بر اين اساس نوشته شد. كسي فكر نمي‌كرد در آينده رييس‌جمهوري در ايالات متحده روي كار بيايد كه از برجام خارج شود.

طرف اروپايي يا چين و روسيه چه تضميني مي‌تواند بدهد كه در برابر تحريم‌هاي امريكا مقاومت كند؟

اروپا مكانيسم اينستكس را هم راه‌اندازي كرد اما عملا به دليل هژموني اقتصادي و سيستم تحريمي امريكا نتوانست آن را پيش ببرد. كمپاني‌هاي چيني بسياري هم به دليل كار با ايران متحمل جريمه‌هاي سنگين شدند. طبيعتا يافتن راهكاري براي ارايه چنين تضميني به ايران ساده نيست اما شايد بتوان تضمين‌هايي براي حفظ تجارت سالم با ايران مانند تضمين خريد نفت اين كشور داد.

با تعليق مذاكرات براي بازگشت به برجام، اين سوال بيش از پيش مطرح است كه آيا با توجه به تداوم سياست فشار حداكثري ايالات متحده عليه ايران و توسعه برنامه هسته‌اي ايران، اساسا اراده سياسي در دو طرف براي بازگشت به برجام به شكل اوليه آن وجود دارد؟

امريكا و ايران، هر دو هم علاقه و هم اراده بازگشت به برجام را دارند. اما مهم‌ترين مساله اين است كه هر دو به اندازه‌اي از تعهدات دور شدند كه به لحاظ عملي بايد ديد آيا بازگشت به توافق معنا دارد. به عنوان نمونه، ايران در حوزه هسته‌اي تكنولوژي‌هايي به دست آورده كه در زمان برجام نداشت مثلا فلز اورانيوم تكنولوژي بود كه قرار بود ايران تا سال 2031 نداشته باشد اما الان به آن دست يافته است. در آن‌سوي ميدان هم وضعيت تحريم‌هاي امريكا به گونه‌اي است كه شرايط بازگشت به برجام را سخت‌تر كرده است. حقيقت‌هايي روي زمين هستند كه بازگشت به برجام را سخت مي‌كنند اما بازگشت به برجام براي ايران منافع سياسي و اقتصادي دارد و براي جو بايدن هم به عنوان معاون رييس‌جمهوري كه برجام در زمان او به دست آمد احياي برجام اهميت دارد. از سوي ديگر بايدن فكر مي‌كند اگر ايران قصد حركت به سمت سلاح هسته‌اي را داشته باشد با برجام نظارت بيشتري بر برنامه ايران وجود دارد و البته از بروز يك درگيري در خاورميانه هم جلوگيري مي‌كند.

در دولت جديد ايالات متحده، سياست مذاكراتي واشنگتن در قبال تهران به سياست تروييكاي اروپايي نزديك شده است. اين نزديكي مي‌تواند به انزوايي كه امريكا در برجام در دوره دونالد ترامپ در سطح بين‌المللي تجربه كرد پايان بدهد. تا چه اندازه اين اجماع مي‌تواند در چند ماه آتي به ضرر ايران باشد؟

با رفتن دونالد ترامپ و حضور جو بايدن در كاخ سفيد، مواضع اروپا و امريكا نزديك‌تر مي‌شود و شكافي كه آن زمان ميان امريكا و اروپا ايجاد شده و ايران از آن استفاده مي‌كرد كم و كمتر خواهد شد. اين اجماع، وزن ترازو را به نفع آنها و به ضرر ايران تغيير خواهد داد.

در چند هفته اخير شاهد خروج يا كاهش تعداد نيروهاي امريكايي در افغانستان و عراق بوده‌ايم. فكر مي‌كنيد اين سياست تا چه اندازه دوام داشته باشد؟

در 20 سال اخير هر سه دولت اوباما، ترامپ و اين روزها بايدن همه به دنبال اجرايي كردن گزينه خروج از افغانستان بودند اما با مخالفت‌هاي بسياري از سوي نيروهاي مسلح امريكا و جامعه سياست خارجي اين كشور روبه‌رو شدند. هر دوي اين طيف‌ها ادعا مي‌كردند كه بايد كار شروع كرده در افغانستان را تمام كنيم و پيروزي در افغانستان نزديك است. اما اين پيروزي هيچگاه حاصل نشد. اكنون دولت جو بايدن تصميم گرفته كه بالاخره روند خروج نيروهاي امريكايي از افغانستان را تكميل كند و ماموريت نظامي در افغانستان را به پايان برساند. هدف بزرگ‌تر امريكا در خاورميانه، كمترين حضور نظامي است. ايالات متحده در 20 سال گذشته وارد جنگ‌هاي بي‌پاياني شده كه هم در آن سربازانش را از دست داده و هم هزينه‌هاي هنگفتي بر دوش امريكا گذاشته است. امريكا به دنبال اين است كه توجه نظامي و مالي خود را به به جاي غرب به شرق آسيا معطوف كند. هرچند كه هدف امريكا ايجاد يك خاورميانه باثبات است اما اين بحث هم در امريكا بسيار مطرح است كه نيروهاي اين كشور نمي‌توانند تا آخرالزمان درگير جنگ‌هايي باشند كه تمامي ندارد. سه رييس‌جمهور كه ديدهاي متفاوتي به مسائل بين‌المللي داشتند هر سه با شعار پايان دادن به اين جنگ‌ها به كاخ سفيد آمدند. البته استراتژي خروج هم در امريكا مخالفاني دارد و از جمله جورج بوش هفته گذشته اين تصميم را اشتباه خواند.

همزمان با آغاز روند خروج كامل نيروهاي نظامي امريكايي از افغانستان، شاهد استقبال دولت امريكا از نقش‌آفريني بيشتر كشورهاي همسايه افغانستان در روند صلح در اين كشور هستيم. اين در حالي است كه ايالات متحده در 20 سال گذشته همواره سياست مقابله يا محدود‌سازي ايران در افغانستان يا عراق را دنبال كرده است. فكر مي‌كنيد امريكا در اين مساله تغيير سياست داده يا صرفا مي‌توان از تغيير تاكتيك سخن گفت؟

سياست دولت امريكا چه در خاورميانه و چه درباره همسايگان شرقي ايران همواره محدودسازي قدرت و نفوذ ايران بوده است. در اين 20 سال، ايالات متحده همواره سعي كرد دولتي در افغانستان روي كار باشد كه تضمين‌كننده منافع امريكا باشد نه منافع ايران. وجود يك دولت باثبات مركزي در افغانستان هم به نفع ايران و هم امريكا بوده اما هر دو كشور فقط در اين نقطه باهم موافق هستند. خواسته ايران در افغانستان حضور دولت مركزي مقتدري است كه به امريكا و ديگر نيروهاي خارجي، اجازه حضور نظامي در افغانستان ندهد. خواسته ايالات متحده نيز روي كار آمدن دولتي است كه حافظ منافع امريكا باشد.

كاهش حضور نظامي ايالات متحده در منطقه همزمان با مذاكرات ايران و عربستان سعودي صورت مي‌گيرد. در دو دولت قبلي ايالات متحده، باراك اوباما از اين كاهش تنش استقبال و دونالد ترامپ بر آتش اين تنش‌ها دميد. فكر مي‌كنيد نگاه دولت جو بايدن به اين مذاكرات چگونه است؟

دولت بايدن از كاهش تنش ميان ايران و عربستان استقبال مي‌كند و آن را در راستاي هدف تشكيل خاورميانه با ثبات با كمترين حد تنش مي‌داند. اگر بايدن به دنبال خارج كردن نيروهاي امريكايي از منطقه باشد كه هست بايد مطمئن باشد كه در خاورميانه ثباتي وجود دارد. در چنين شرايطي بايدن مي‌تواند با خيال راحت‌تر تمركز امريكا را به سمت چين ببرد. اين در حالي است كه دونالد ترامپ از عربستان به عنوان يكي از بازوهاي سياست فشار حداكثري عليه ايران استفاده مي‌كرد.


  اجماع اروپا و ايالات متحده، وزن ترازو را به ضرر ايران تغيير خواهد داد

  سياست امريكا همواره محدودسازي قدرت و نفوذ ايران بوده است
  هدف بزرگ‌تر امريكا در خاورميانه، كمترين حضور نظامي است
  دولت بايدن از كاهش تنش ميان ايران و عربستان استقبال مي‌كند

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون