• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۸ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3263 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۱۹ خرداد

پاسخ‌هاي فريدون مجلسي به پرسش‌هاي «اعتماد» درباره دادگاه لاهه و نطق مصدق

حقانيت مصدق و استدلال منطقي او بر دادگاه لاهه تاثير گذاشت

سياست‌نامه| فريدون مجلسي، ديپلمات سابق، نويسنده و مترجم در پاسخ به سوالات «اعتماد» از چند و چون وقايع دادگاه لاهه و نطق مصدق معتقد است مصدق از حقانيت ايران با استدلالي قوي دفاع كرد در نتيجه دادگاه با اكثريت آرا به نظر دولت ايران مبني بر عدم صلاحيت ديوان دادگستري لاهه براي ورود به اين دعوي راي داد. پاسخ‌هاي فريدون مجلسي به پرسش‌هاي «اعتماد» به شرح زير است :
    محوريت نطق مصدق در دادگاه لاهه چه بود و چه چيز باعث شد راي دادگاه به نفع ايران تمام شود؟
دكتر مصدق در دادگاه لاهه از حقانيت بزرگ حقوقي دفاع مي‌كرد كه حمايت عمومي كل جامعه ايران پشتوانه آن بود. در برابر اين حمايت نيز، فشار دولت انگليس وجود داشت كه هرچند در مقابل نفت ايران به عنوان مكتشف، استخراج‌كننده و تصفيه‌كننده حقوقي را داشت اما منفعتي كه مي‌برد بسيار بيشتر از چيزي بود كه انصاف و حق اجازه مي‌داد و همچنين زمان آن نوع تاراج بردن‌ها به سر رسيده بود. در اين مرحله، بزرگ‌ترين قدرتي كه از جنگ دوم جهاني سر برآورده بود يعني امريكا نيز از خواسته منطقي و بر حق دولت ايران دفاع مي‌كرد چرا كه امريكايي‌ها رقيب انگليسي‌ها در اين عرصه شده و نفت را در مكزيك كه نفت خود را ملي كرده بود و همچنين در ونزوئلا و در شركت آرامكو در عربستان به صورت 50-50 با كشور ميزبان و مالك تقسيم مي‌كردند. بنابراين امريكايي‌ها نمي‌توانستند رقابت با شركت نفت انگليس را تحمل كنند كه در ايران نفت را به نسبت 80 به 20 مي‌برد و سهمي را هم كه به ايران مي‌داد پس از كسر ماليات‌هايي بود كه از كل سود يك‌بار مي‌گرفت و 80 درصد باقيمانده را به شركت انگليسي مي‌داد. اين مسائل موجب شده بود كه اين قرارداد به قدري غيرمنصفانه باشد كه سخنان دكتر مصدق و وكيل ايران پروفسور رولن در دادگاه لاهه شنيده شود.
   واكنش دولت انگليس به راي دادگاه چه بود؟
انگليسي‌ها در برابر آن به شوراي امنيت سازمان ملل نيز رفتند. سخن دكتر مصدق و وكيل ايران اين بود كه ما با يك شركت انگليسي قرارداد بسته‌ايم، دولت انگليس طرف قرارداد ما نيست، اگر دولت انگليس امتياز و قرارداد را از آن شركت خريده است جزو اعمال حاكميت اين دولت محسوب نمي‌شود بلكه يك نوع شركت دولتي معمولي است كه در نقش حقوق مدني متعارف فردي نقش ايفا مي‌كند و نه در نقش يك دولت. دكتر مصدق، پروفسور رولن و مشاوران حقوقي ايشان از جمله مرحوم اميراصلان خلعتبري معتقد بودند كه دولت انگليس بايد مثل همه شركت‌هاي ديگر به عنوان شركت نفت انگليس به دادگاه ايران شكايت كرده و تقاضاي غرامت كند، ما نيز آمادگي پرداخت غرامت چه از طريق دادگاه و چه با مذاكره را داريم. به اين ترتيب دادگاه لاهه در مقابل يك منطق قوي قرار گرفت بنابراين با اكثريت آرا به نظر دولت ايران مبني بر عدم صلاحيت ديوان دادگستري لاهه براي ورود به اين دعوي راي داد. اين نكته مهم است كه دادگاه به نفع خواسته‌هاي ايران يا به ضرر انگليس راي نداد بلكه به‌طور كلي صلاحيت خود را براي رسيدگي قبول نكرد و اين دقيقا خواسته ايران بود. يكي از قضات اين دادگاه، سر آرنولد مك نير انگليسي نيز به نفع خواسته مصدق و دولت ايران راي داد. اهميت اين نكته به اين دليل است كه اين راي باعث سرافرازي كشور او – انگليس- نيز شد كه قاضي آن بتواند آزادانه به نفع كشوري راي دهد كه طرف دعوي كشور خود او است، مك نير، بعدها در انگليس به دليل دفاع از استقلال قضايي به مفهوم واقعي به مراتب قضايي بالاتري دست يافت و بعد نيز به عنوان قاضي دادگاه اروپايي منصوب شد.
   دليل تاثير نطق دكتر مصدق بر راي دادگاه لاهه را چه مي‌دانيد؟
دكتر مصدق خود حقوقدان بود و با وكيل و مشاوران بسيار خوبي كه داشت توانست با استدلال قوي خود بر راي دادگاه تاثيرگذار باشد. در واقع اين تاثير به دليل حقانيت و منطقي بودن استدلال او بود، همچنين گرچه ما به اروپاييان بسيار بدبين هستيم اما دادگاه لاهه ثابت كرد كه آنها داراي يك فرهنگ حقوقي مدون هستند و در مقابل استدلال منطقي حتي اگر به ضرر آنها باشد مقاومت نشان نمي‌دهند.
   گفته مي‌شود دكتر مصدق در روز دادگاه زودتر از موعد مقرر به دادگاه مي‌رود و در جايگاه نماينده انگلستان مي‌نشيند و در مقابل قاضي كه از ايشان مي‌خواهد به جايگاه خود برگردد مقاومت مي‌كند و در واقع از اين حربه براي اثبات حقانيت خود استفاده مي‌كند. شما صحت اين موضوع را تا چه حد تاييد مي‌كنيد؟
اينكه دكتر مصدق در جلسه دادگاه لاهه در جايگاه نماينده انگلستان نشسته و در مقابل كساني كه از ايشان مي‌خواستند به جايگاه خود برود مقاومت كرده است تا جايي كه من مي‌دانم درست نيست. ايشان بسيار عاقلانه و منطقي رفتار مي‌كرد و چنين رفتاري از سوي او در جلسه دادگاهي كه بر پايه اصول حقوقي برپا شده است منطقي به نظر نمي‌رسد.
   دليل شما براي كذب خواندن اين ادعا كه در حال حاضر گاه هنگام بحث درباره وقايع دادگاه لاهه نقل مي‌شود، چيست؟
امير‌اصلان افشار، سفير وقت ايران در امريكا كه در دادگاه لاهه حضور داشته‌اند به عنوان شاهد عيني، در شرايطي كه شاهد ديگري وجود نداشت، در كتاب خاطرات خود با از اين ادعا ياد مي‌كند و مي‌گويد چنين ادعايي كذب محض است. زماني كه ايشان سفير بودند من نيز ديپلمات بودم. در واقع گواهي شايعه بودن اين اتفاق را كسي مي‌دهد كه در آن زمان به عنوان جوان‌ترين ديپلمات ايراني در دادگاه لاهه حضور داشته و به دليل داشتن دكتراي حقوق و تسلط بر سه زبان انگليسي، فرانسه و آلماني و به‌طور كلي به اعتبار توانايي‌هايش در جريان جزييات اين اتفاقات نيز بوده است. در واقع اين قدرت منطق و استدلال دكتر مصدق بود كه به راي دادگاه به نفع ايران منجر شد، ايشان از يك حق اصولي دفاع مي‌كرد و اين قبيل رفتارهاي غيرمنطقي در صورت بروز يافتن از سوي دكتر مصدق، مطمئنا چنين نتيجه‌اي را به دنبال نمي‌آورد.
البته مي‌توان به رويه‌هاي سياسي بعدي دكتر مصدق انتقادي متفاوت با نقدهاي بدخواهان ايشان وارد كرد و آن اين است كه ايشان در حق طلبي زياده‌روي مي‌كرد. در سياست شما تا جايي مي‌توانيد حقوق خود را بطلبيد كه توانايي آن را داشته باشيد، ماوراي توانايي، در سياست قابل قبول نيست. در سياست گفته مي‌شود شما منافع ملي را بايد به حقوق ملي ترجيح دهيد زيرا اگر توانايي رسيدن به حقوق ملي را نداشته باشيد با شكست مواجه مي‌شويد همان‌طور كه دولت ايران در تركمانچاي براي استيفاي حقوق ملي اقدام كرد اما در نهايت به قرارداد تن داده و تمام قفقاز را از دست داد و اين نمونه بارزي از شكست به خاطر دفاع متعصبانه از حقوق ملي است. دكتر مصدق نيز در دفاع از مسائلي كه آن را حقوق ملي مي‌پنداشت به قدري پافشاري كرد كه به شكست بزرگ او منجر شد.
   راي ديوان يك روز پس از قيام 30 تير 1330 صادر مي‌شود. اما مي‌بينيم كه از اين زمان به بعد نهضت ملي و در واقع عمر سياسي مصدق رو به افول مي‌رود تا جايي كه در كمتر از دو سال از اين واقعه به كودتاي 28 مرداد مي‌رسيم و بركناري و تبعيد مصدق. دليل اين افول زودهنگام را چه مي‌دانيد؟
چند روز پس از راي ديوان لاهه به دليل اينكه شركت‌كنندگان در قيام 30 تير، هريك خود را برنده انحصاري اين واقعه مي‌دانستند و هر يك بابت اين قيام بزرگ عمومي حق و حقوقي فراتر از آنچه در گذشته وحدت ملي ايجاد كرده بود طلب كردند، آن وحدت عمومي فرو ريخت. سپس در مذاكرات بين‌المللي وقتي خواستند با ايران بر مبناي 50-50 كه يك مبناي شناخته بين‌المللي در آن زمان بود رفتار كنند، مشاوران دكتر مصدق كه غالبا مهندس بودند بدون آگاهي از مسائل حقوقي، اقتصادي و بين‌المللي مخالفت كرده و درنيافتند كه منافع ملي اقتضا مي‌كند كه آن حقوق تصوري و ادعايي را كنار بگذارند و به همان اصل 50-50 تن بدهند. در نتيجه سال‌ها بعد وقتي شرايط دنيا تغيير كرد اصل 50-50 نيز متحول شده و به وضعيت امروز جهان رسيد و ما به دليل ترجيح دادن حقوق ملي بر منافع ملي زيان ديديم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون